دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
12
3
2016
10
01
A survey on Ovine Pulmonary Adenocarcinoma in sheep affected with chronic respiratory diseases by real-time TaqMan PCR
بررسی آدنوکارسینوم ریوی در گوسفندان مبتلا به بیماری های تنفسی مزمن با استفاده از روش Real-time PCR
5
13
34434
10.22055/ivj.2016.34434
FA
علی اصغر
بهاری
استادیار/دانشگاه بوعلی سینا
مسعود
صبوری قناد
گروه میکروبیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان-ایران
امید
دزفولیان
گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه لرستان، خرمآباد-ایران
علی
صادقی نسب
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده پیرادامپزشکی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان-ایران
فریدون
رضازاده
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تبریز، تبریز-ایران
Journal Article
2015
11
12
Ovine pulmonary adenocarcinoma (OPA) is a chronic respiratory disease with long incubation period, caused by Jaagsiekte sheep retrovirus (JSRV). The study was performed to evaluation TaqMan real-time PCR technique, as a highly sensitive and specific method, to investigate JSRV proviral DNA in whole blood samples from sheep with chronic pneumonia and apparently healthy cases in a slaughterhouse survey. Blood samples were taken via jugular venipuncture of 80 sheep with chronic pneumonia and 20 apparently healthy sheep. After slaughtering, lungs were carefully examined then tissue samples from ten fix locations of each lung and caudal mediastinal lymph node were collected for comparison real-time PCR assay results’ to those of histopathological examinations. The blood samples were stored at -80 °C until DNA extraction. DNA samples were subjected to real-time PCR to investigate JSRV proviral DNA. Fifteen out of eighty blood samples (18.75%) from sheep affected by chronic pneumonia and three blood samples out of twenty apparently healthy sheep (15%) were found to be positive for JSRV proviral DNA by TaqMan real-time PCR. Moreover, 11 out of 80 (13.75%) corresponding lung samples from sheep affected by chronic pneumonia and 2 out of 20 (10%) corresponding lung samples from apparently healthy sheep showed microscopic changes consistent with OPA. <em>Chi square</em> test didn’t show significant difference in the health status and real-time PCR (p=0.69) or histopathological findings (p=0.66). However, it showed that there was high relationship between the results of real-time PCR and histopathological assays (p≤ 0.01). Therefore, the present study confirmed that real-time PCR is a sensitive and specific test for accurate detection of JSRV infection in both pneumonic and apparently healthy sheep.
آدنوکارسینوم ریوی گوسفند بیماری تنفسی مزمن با دورهی کمون طولانی است که در اثر رتروویروس جاگزیکت ایجاد میشود. در پژوهش حاضر Real-time PCR به عنوان یک روش اختصاصی فوقالعاده حساس برای شناسایی DNA پروویروسی این رتروویروس در نمونههای خون کامل گوسفندان به ظاهر سالم و مبتلا به بیماریهای تنفسی مزمن در یک بررسی کشتارگاهی ارزیابی شد. هشتاد رأس گوسفند مبتلا به پنومونی مزمن و بیست رأس گوسفند سالم خونگیری شدند. پس از کشتار، ریهها بازرسی و از ده منطقهی مشخص نمونههای بافتی و عقدهی لنفاوی مدیاستینال خلفی برداشت شد. نمونههای خون تا زمان استخراج DNA در 80- درجهی سانتیگراد نگهداری شدند. از DNA استخراج شده برای شناسایی DNA پروویروسی رتروویروس جاگزیکت با روش Real-time PCR استفاده شد. تعداد 15 نمونه از 80 نمونه (75/18 درصد) مربوط به گوسفندان مبتلا به پنومونی مزمن و تعداد 3 نمونه از 20 نمونه (15 درصد) مربوط به گوسفندان به ظاهر سالم، آلوده به DNA پروویروسی رتروویروس جاگزیکت بودند. به علاوه، تعداد 11 نمونه از 80 نمونه (75/13 درصد) مربوط به گوسفندان مبتلا به پنومونی مزمن و تعداد 2 نمونه از 20 نمونه (10 درصد) مربوط به گوسفندان به ظاهر سالم دارای آلودگی DNA پروویروسی، در آزمایش هیستوپاتولوژی نیز مثبت بودند. آزمون مربع کای ارتباط معنیداری را بین وضعیت سلامتی و هیچ یک از آزمایشهای Real-time PCR (69/0=P) و هیستوپاتولوژی (66/0=P) نشان نداد. هرچند این آزمون ارتباط معنیداری بین نتایج آزمایشهای Real-time PCR و هیستوپاتولوژی نشان داد (01/0≥P). مطالعهی حاضر تایید مینماید که Real-time PCR آزمایشی حساس و اختصاصی برای شناسایی آلودگی با ویروس جاگزیکت در گوسفندان به ظاهر سالم و مبتلا به پنومونی مزمن است.
https://www.ivj.ir/article_34434_40ac4f37c5668779bbb335598c94ca38.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
12
3
2016
10
01
Effects of different levels of Fat on Performance and Blood Metabolites of Farmed 15-m Ostrich (Struthio camelus var. domesticus)
بررسی اثر سطوح مختلف مکمل چربی بر عملکرد تولید و فراسنجههای خونی شترمرغهای آفریقایی گردن سیاه (Struthio camelus var. domesticus)
14
23
34435
10.22055/ivj.2016.34435
FA
ایمان
حاج خدادادی
دانشگاه اراک- دانشکده کشاورزی
حسین
مروج
هیات علمی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تهران
احمد
ملک زادگان
دانشجوی دکتری
Journal Article
2015
04
13
The effects of Persia Fat<sup>©</sup> supplementation were evaluated on performance, blood metabolite and nutrient digestibility in African domestic farmed ostrich at 15 months age. There were three treatments as follows; basal diet (1), basal diet plus fat (20 g/kg<sup>)</sup> (2) and basal diet plus fat (40 g/kg) (3). Eighteen ostrich were used in this experiment (6 birds per treatment). Significant effects of fat was detected on feed intake, dry matter intake parameters (P<0.05). There was no negative effect of fat on digestibility of gross energy (GE). Fat supplementation in diet significantly increased the digestibility of Crude fat (EE) compared with treatment 1. Fat supplementation there was no significant effect on serum glucose and total cholesterol level. Different levels of fat also significantly increased serum cholesterol LDL and cholesterol VLDL concentrations compared with treatment 1. In General, the use of fat especially at 40 g/kgin diet was effective to improve performance trait, feed intake, and nutrient digestibility in the ostrich chicks.
در این مطالعه اثر استفاده از مکمل چربی بر صفات عملکردی، متابولیتهای خونی و قابلیت هضم برخی مواد مغذی در شترمرغ آفریقایی اهلی بررسی شد. به این منظور، 18 شترمرغ آفریقایی اهلی در سن 15 ماهگی به طور تصادفی در 3 تیمار (هر تیمار شامل 6 تکرار مساوی) تقسیم شدند. تیمار اول، جیرهی پایه، تیمار دوم و سوم، به ترتیب جیرهی پایه همراه با 20 گرم و 40 گرم در کیلوگرم مکمل چربی، دریافت کردند. این بررسی نشان داد اثر مکمل چربی بر افزایش وزن روزانه و نهایی شترمرغها معنیدار است (05/0P<) و تأثیر مصرف 40 گرم بیشتر از 20 گرم در کیلوگرم است. تفاوت معنی داری (05/0P<) در میانگین خوراک مصرفی بین تیمار کنترل ( بدون مکمل) با تیمارهای حاوی سطوح مختلف مکمل وجود داشت. همچنین اثر مکمل چربی بر قابلیت هضم چربی خام، در شتر مرغهای 15 ماهه معنیدار بود (05/0P<). مکمل چربی تأثیر معنیداری بر قابلیت هضم انرژی خام و پروتئین خام جیره در شترمرغهای 15 ماهه ندارد ولی 40 گرم در کیلوگرم مکمل چربی منجر به بهبود صفات عملکردی، مصرف خوراک، و ضریب تبدیل خوراک در جیره گردید. سطوح مکمل چربی تأثیر معنیداری بر سطح گلوکز و کلسترول کل سرم خون نداشت. سطوح مختلف مکمل چربی روی غلظت HDL، VLDL و LDL خون معنیدار بود (05/0P<).
https://www.ivj.ir/article_34435_92726e733764245e22bc1a4794309ace.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
12
3
2016
10
01
Comparison between Commercial ELISA kit and Virus Neutralization Test for Detection of Antibodies against Bovine Viral Diarrhea Virus (BVDV) in Buffalo
مقایسه آزمایشهای خنثیسازی ویروس و الیزای تجاری، جهت جستجوی پادتن ضد ویروس BVD در گاومیش
24
31
34437
10.22055/ivj.2016.34437
FA
محمدرحیم
حاجی حاجیکلایی
0000-0001-8964-8820
مسعود رضا
صیفی آباد شاپوری
2- گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز
فاطمه
مامی
3- دانش آموخته دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز
Journal Article
2015
06
17
This study was carried on 224 slaughtered buffaloes at Ahvaz abattoir to compare a commercial ELISA kit (IDDEX) and virus neutralization (VN) test for detection of antibodies against bovine viral diarrhea virus (BVDV) in buffalo. Blood samples were taken after slaughter and sex and age parameters were documented. Sera were tested by ELISA and virus neutralization (VN) test for detection of antibodies. The result of ELISA showed none of these buffaloes had antibodies to BVDV, but 48 (21.43%) of buffaloes had antibodies to BVDV by VN test. The prevalence of infection in females and males were 28.2% and 15.7%, respectively and statistical analysis showed that there was significant difference between them (P=0.024). Although the seroprevalence of BVDV in these buffaloes is noticeable, but the commercial ELISA kit is not suitable for detection of antibodies to BVDV in this animal. It is recommended to develop a competitive ELISA for detection of antibodies against bovine viral diarrhea virus (BVDV) in buffalo.
به منظور مقایسهی کیت تجاری الیزا با آزمایش خنثیسازی ویروس جهت تعیین پادتن ضد ویروس اسهال ویروسی گاو در گاومیش، تعداد 224 رأس گاومیش ارجاعی به کشتارگاه اهواز تحت مطالعه قرار گرفتند. بعد از کشتار و ثبت جنس و سن دام، نمونهی خون به منظور جستجوی پادتن ضد ویروس اسهال ویروسی گاو اخذ گردید. جستجوی پادتن با استفاده از کیت تجاری و طبق دستورالعمل شرکت سازندهی آن (IDEEX) و آزمون خنثیسازی ویروس انجام گرفت. در آزمایش الیزا هیچ کدام از دامهای تحت بررسی دارای پادتن ضد ویروس اسهال ویروسی گاو نبودند. در حالی که در آزمایش خنثیسازی ویروس از مجموع 224 رأس گاومیش تحت بررسی 48 رأس (43/21 درصد) دارای پادتن ضد ویروس اسهال ویروسی گاو بودند. با استفاده از آزمایش خنثیسازی ویروس میزان آلودگی در گاومیشهای ماده 2/28 درصد و در گاومیشهای نر 7/15 درصد بود که بین آنها اختلاف معنیداری مشاهده شد (024/0P=). گرچه با توجه به فراوانی 43/21 درصد آلودگی سرمی به نظر میرسد که آلودگی گاومیشها به ویروس اسهال ویروسی گاو قابل توجه میباشد، ولی کیت تجاری الیزا قادر به شناسایی پادتن ضد این ویروس در گاومیش نبود. توصیه میگردد که الیزا رقابتی به منظور جستجوی پادتن ضد ویروس اسهال ویروسی گاو برای گاومیشها طراحی شود.
https://www.ivj.ir/article_34437_2823033162ebb46896744c621d8a2290.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
12
3
2016
10
01
Effect of different levels of dietary Biotronic™ as acidifier supplement on feed efficiency and some hematological and immune parameters of tiger Oscar (Astronotus ocellatus)
تاثیر سطوح مختلف مکمل اسیدی فایر بایوترونیک™ بر کارایی تغذیه و برخی از پارامترهای خونی و ایمنی ماهی اسکار تایگر (Astronotus ocellatus)
32
41
34438
10.22055/ivj.2016.34438
FA
سمیرا
حدیدی
فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد
رضا
طاعتی
عضو هیات علمی و مدیر گروه شیلات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تالش
0000-0001-8202-0248
Journal Article
2015
07
11
This study was carried out to evaluate the effect of different levels of dietary acidifier on feed efficiency and some hematological and immune parameters of tiger Oscar (<em>Astronotus ocellatus</em>). A total of 96 Oscar fingerlings weighing 7.08±1.33g were fed with four treatments including 0, 2, 4 and 8 g Biotronic acidifier (Biomin<sup>®</sup>- Austria)/kg diet for a period of 8 weeks. At the end of the feeding trial, biometry and blood sampling were done to measure hematological and immune parameters. The results showed that the highest final weight, percentage of body weight increase, average daily growth, specific growth rate, condition factor and the lowest FCR were observed in treatment 8 g/kg acidifier which had no significant difference with other treatments (P>0.05). Fish were fed 4 g/kg acidifier showed an increase in RBC, hematocrit and hemoglobin compared to other groups. There was no significant difference in MCH, MCV and MCHC between treatments (P>0.05). The highest WBC was recorded in treatment 8 g/kg acidifier. The treatment 4 g/kg acidifier had the highest <em>lymphocyte</em> count compared to the other treatments. In immune factors, treatments 2 and 8 g/kg acidifier showed the highest amount of lysozyme and IgM, respectively compared to other treatments. Based on mentioned results, it can be stated that acidifier supplement at level of 8 g/kg has been a slight impact on strengthening feeding efficiency and also improvement of some hematological and immune parameters of Oscar fingerlings.
مطالعهی حاضر به منظور سنجش تأثیر سطوح مختلف مکمل اسیدی فایر بر کارایی تغذیه و برخی از پارامترهای خونی و ایمنی ماهی اسکار تایگر (<em>Astronotus ocellatus</em>) اجرا شد. تعداد 96 قطعه بچه ماهی اسکار با میانگین وزنی 33/1± 08/7 گرم در چهار تیمار شامل سطوح 0، 2، 4 و 8 گرم در کیلوگرم مکمل اسیدی فایر بایوترونیک (شرکتBiomin<sup>®</sup>- اتریش) در جیره به مدت 8 هفته تغذیه شدند. در پایان دورهی تغذیه، زیستسنجی و نمونهبرداری از خون جهت اندازهگیری فاکتورهای خونی و ایمنی انجام گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین وزن نهایی، درصد افزایش وزن بدن، میانگین رشد روزانه، شاخص رشد ویژه، ضریب چاقی و کمترین ضریب تبدیل غذایی در تیمار 8 گرم در کیلوگرم اسیدی فایر مشاهده شد که اختلاف معنیداری با سایر تیمارها نداشت (05/0P>). ماهیان تغذیه شده از سطح 4 گرم در کیلوگرم مکمل افزایشی را در شاخصهای تعداد گلبولهای قرمز، هماتوکریت و هموگلوبین نسبت به سایر گروهها نشان دادند. در شاخصهای MCH، MCV و MCHC اختلاف معنیداری بین تیمارها وجود نداشت (05/0P>). بالاترین تعداد گلبولهای سفید در تیمار 8 گرم در کیلوگرم مکمل اسیدی فایر ثبت گردید. تیمار 4 گرم در کیلوگرم مکمل اسیدی فایر دارای تعداد لنفوسیت بیشتری نسبت به سایر تیمارها بود. تیمارهای 2 و 8 گرم در کیلوگرم مکمل اسیدی فایر به ترتیب بیشترین مقدار لیزوزیم و IgM را نسبت به سایر تیمارها دارا بودند. براساس نتایج مذکور میتوان اظهار نمود که مکمل اسیدی فایر در سطح 8 گرم در کیلوگرم در تقویت کارایی تغذیه و نیز بهبود برخی از شاخصهای خونی و ایمنی بچه ماهیان اسکار تأثیر جزئی داشته است.
https://www.ivj.ir/article_34438_5948add67368e25476dd2f4fdd2a4ccc.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
12
3
2016
10
01
Production of monoclonal antibody against the nucleocapsid (N) protein of infectious bronchitis virus (IBV)
تولید آنتیبادی مونوکلونال بر ضد پروتئین نوکلئوکپسید ویروس برونشیت عفونی ماکیان (IBV)
42
50
38439
10.22055/ivj.2016.38439
FA
بهاره
رامش
دانشجو
مسعود رضا
صیفی آباد شاپوری
2- استاد، گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز- ایران.
مسعود
قربانپور
استاد، گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز- ایران.
مریم
مهرآقا
Journal Article
2015
07
16
Infectious bronchitis virus (IBV) is an important viral pathogen of chickens with several serotypes. Efficient control of the infections caused by IBV relay on the vaccination and rapid diagnosis of infections. The nucleocapsid (N) protein of the virus is a conserved structural protein, considered as a candidate antigen for developing diagnostic kits and production of monoclonal antibodies. In the present study the N protein of infectious bronchitis virus, H120 vaccine strainwas expressed in <em>Escherichia</em> <em>coli</em> in order to be used as antigen for the production of monoclonal antibodies. Two monoclonal antibodies (1F9 and 6C3) reactive against the recombinant N protein were produced and tested for their reaction with the native viral N protein by Western blotting and immunodot. Both antibodies recognized the N protein in Western blotting but only 1F9 antibody was positive in immunodot. 1F9 antibody also reacted with 4/91 and QX stains of IBV. It appears this monoclonal antibody possess the diagnostic application.
ویروس برونشیت عفونی (IBV) طیور یکی از عوامل بیماریزای ویروسی بسیار مهم است که دارای چندین سروتیپ میباشد. کنترل مؤثر عفونتهای ناشی از این ویروس از طریق واکسیناسیون و تشخیص سریع بیماری قابل انجام است. پروتئین نوکلئوکپسید IBV (N) یکی از پروتئینهای ساختمانی حفاظت شده این ویروس است که برای طراحی کیتهای تشخیصی و تولید آنتیبادی منوکلونال مورد توجه قرار گرفته است. در مطالعهی حاضر پروتئین N ویروس برونشیت عفونی طیور سویهی واکسن H120 در باکتری <em>Escherichia</em> <em>coli</em>بیان و سپس خالص گردید تا به عنوان آنتیژن برای تولید آنتیبادی منوکلونال مورد استفاده قرار گیرد. 2 آنتیبادی منوکلونال (1F9 و 6C3) که پروتئین N نوترکیب را شناسایی میکردند تولید و واکنش آنها با پروتئین طبیعی ویروس در آزمایشهای وسترن بلات و ایمونودات بررسی گردید. هر دو آنتیبادی قادر به شناسایی پروتئین N در مایع آلانتوئیک تخم مرغ تلقیح شده با IBV در آزمایش وسترن بلات بودند اما در آزمایش ایمونودات تنها آنتیبادی 1F9 مثبت بود. آنتیبادی 1F9 همچنین قادر به شناسایی سویههای 4/91 و QX IBV در آزمایش ایمونودات بود. به نظر میرسد این آنتیبادی منوکلونال دارای کاربرد تشخیصی باشد.
https://www.ivj.ir/article_38439_aeafe7671b30ae8ba9cc056ae29d3050.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
12
3
2016
10
01
The effect of thyme extract (Thymus vulgaris) on feed intake, weight gain,feed conversion rate and blood serum lipids concentration of broiler chickens
اثرعصارهی آویشن (Thymus vulgaris)بر مصرف خوراک، افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی و غلظت لیپیدهای سرم خون در جوجههای گوشتی
51
57
38440
10.22055/ivj.2016.38440
FA
فروغ
طلازاده
منصور
میاحی
دانشگاه شهید چمران اهواز
سیده میثاق
جلالی
دانشگاه شهید چمران اهواز
وحید
عسگری
دانشگاه شهید چمران اهواز
Journal Article
2015
05
14
In order to investigate the effect of thymeextract<em> (Thymus vulgaris)</em> on feed intake, weight gain, feed conversion ratio and blood serum lipids concentration of broiler chickens, a total of 200 day-old broiler chicks were purchased and 20 chicks were bled for determination maternal antibody and remaining chicks divided into 4 equal groups. Chickens of group 1, 2 and 3 received 0.1%, 0.15% and 0.2% of solution including thymeextract respectively in drinking water for all the period of the experiment. Chickens of group 4 were kept as control group and did not receive solution including thymeextract. In order to determine the total cholesterol, high-density lipoprotein (HDL-c), low-density lipoprotein (LDL-c) cholesterol, and triglyceride using the kit package, blood samples were collected from 15 chicks of each group at the end of experiment. Mean feed intake, weight gains, feed conversion of 4 groups were determined at 21, and 42 days. The results of present study showed that thyme extract consumption caused a decrease in triglyceride as compared with control group but increased total cholesterol, LDL, and HDL. Thyme extract consumption could improve feed conversion ratio during the first 21days of period of experiment but there was not any significant differences between groups during the second 21days and all period of experiment.
به منظور بررسی اثرعصارهی آویشن (<em>Thymus vulgaris</em>) بر مصرف خوراک، افزایش وزن، ضریب تبدیل و غلظت لیپیدهای سرم خون در جوجههای گوشتی، 200 قطعه جوجهی یک روزهی گوشتی خریداری و 20 قطعه جوجه برای تعیین میزان پادتن مادری خونگیری شد و بقیهی جوجهها به طور تصادفی به 4 گروه مساوی تقسیم شدند. جوجههای گروه 1، 2 و 3 محلول حاوی عصارهی گیاه آویشن را به ترتیب به میزان 1/0 درصد، 15/0 درصد و 2/0 درصد در آب آشامیدنی در کل دورهی پرورش دریافت نمودند. جوجههای گروه 4 به عنوان گروه شاهد محلول حاوی عصاره گیاه آویشن را دریافت نکردند. روزانه، مقدار خوراک داده شده ثبت شد. در 21 روزگی و در پایان دوره، میزان خوراک مصرف شده، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذا محاسبه گردید. به منظور تعیین غلظت کلسترول تام، تریگلیسرید، LDL-c و HDL-c سرم در پایان دوره از 15 قطعه جوجه از هر گروه، به طور تصادفی، خونگیری از ورید بال به عمل آمد. این مطالعه نشان داد که عصارهی آویشن باعث کاهش میزان تریگلیسیرید سرم و افزایش کلسترول، LDL و HDL به طور معنیدار شد (05/0p<). عصاره آویشن توانست ضریب تبدیل غذایی را در 21 روز اول دوره بهبود بخشد اما در 21 روز دوم و کل دوره تفاوت معنیداری بین گروهها دیده نشد.
https://www.ivj.ir/article_38440_8bc02aeb3b8ba6c78872bf92e536180a.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
12
3
2016
10
01
The study of the effect of diets containing subabul plant on digestibility and rumen fermentation and some blood parameters of Arabi sheep
بررسی تأثیر جیره های حاوی گیاه مرتعی سوبابل بر قابلیت هضم و تخمیر شکمبه ای و برخی فراسنجه های خونی گوسفند عربی
58
68
38441
10.22055/ivj.2016.38441
FA
مکیه
عبادی
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان، اهواز، ملاثانی- ایران
طاهره
محمدابادی
دانشگاه رامین خوزستان
صالح
طباطبایی
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان، اهواز، ملاثانی – ایران
مرتضی
چاجی
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان، اهواز، ملاثانی- ایران
خلیل
میرزاده
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان، اهواز، ملاثانی- ایران
Journal Article
2015
10
16
The purpose of this experiment was to investigate the effect of using of subabul (rich of protein) as a replacement with alfalfa on digestibility, rumen fermentation characteristics and some blood parameters of Arabi sheep. Animals were fed with the control diet (without subabul) and diet containing subabul (subabul was replaced by 50 percent of alfalfa) for 40 days. The result showed the difference between treatments of control and subabul in dry matter intake (1190.50 and 954.00 g/d, respectively), digestibility of dry matter (66.88 and 56.41%, respectively), NDF (33.49 and 39.36%, respectively) and crude protein (61.32 and 69.07%, respectively) was not significant (P>0.05). Rumen ammonia nitrogen and pH, time of eating, ruminating and chewing and each of these factors for DM, NDF and crude protein was not different between control and subabul diets (P>0.05). There was no difference between treatments for blood glucose, urea nitrogen, cholesterol and triglyceride (P>0.05). Potential of gas production, microbial biomass production and partitioning factor of wheat straw and soybean meal in control and subabul groups were not different (P>0.05). Also, the digestibility of DM and NDF of wheat straw and soybean meal did not differ between control and subabul diet (P>0.05). According to the result, the using of the subabul plant by 50 percent alfalfa had no effect on digestibility and fermentation rumination and blood parameters of sheeps. Therefore subabul containing poisonous tannin and mimosin can be used as a replacement with 50% alfalfa in the diet of Arabi sheep.
هدف از این آزمایش بررسی تأثیر استفاده از سوبابل (منبع غنی از پروتئین) به جای یونجه در جیره بر خصوصیات هضم پذیری، تخمیر شکمبهای و برخی فراسنجههای خونی در گوسفند عربی بود. دامها با جیرهی شاهد (بدون سوبابل) و جیرهی حاوی سوبابل (سوبابل به میزان 50 درصد جایگزین یونجه شد) برای مدت 40 روز تغذیه شدند. نتایج نشان داد که تفاوت بین تیمارهای شاهد و حاوی سوبابل در مادهی خشک مصرفی (به ترتیب 50/1190 و 00/954 گرم در روز)، قابلیت هضم مادهی خشک (به ترتیب 88/66 و 41/56 درصد)، الیاف نامحلول در شویندهی خنثی (به ترتیب 49/33 و 36/39 درصد) و پروتئین خام (به ترتیب 32/61 و 07/69 درصد) معنیدار نبود (05/0P>). نیتروژن آمونیاکی و pH شکمبه، مدت زمان خوردن، نشخوار، جویدن و هر کدام از این فاکتورها به ازای مادهی خشک، NDF و پروتئین خام بین دو جیرهی شاهد و سوبابل متفاوت نبود (05/0P>). هیچ تفاوتی بین تیمارها برای گلوکز، ازت اورهی خون، کلسترول و تریگلیسیرید وجود نداشت (05/0P>). پتانسیل تولید گاز، تولید تودهی میکروبی و پارتیشنینگ فاکتور کاه گندم و کنجالهی سویا در تیمار شاهد و سوبابل تفاوتی نداشت (05/0P>). همچنین قابلیت هضم مادهی خشک و NDF کاه گندم و کنجالهی سویا بین دو تیمار شاهد و سوبابل متفاوت نبود (05/0P<em>></em>)<em>.</em> بر طبق نتایج، استفاده از گیاه سوبابل به میزان 50 درصد یونجه در جیره تأثیری بر قابلیت هضم و تخمیر، فعالیت نشخوار و فراسنجههای خونی دامها نداشت، بنابراین شاید بتوان گیاه سوبابل را با وجود داشتن مواد سمی تانن و میموزین به میزان 50 درصد جایگزین یونجه در جیرهی گوسفند عربی استفاده نمود.
https://www.ivj.ir/article_38441_7ec5a2c50a1f5af9767f9118f8688ea1.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
12
3
2016
10
01
Pathological Study of Urinary Bladder and Kidney in Slaughtered Water Buffalo (Bubalus Bubalis) at Ahvaz Abattoir
بررسی هیستوپاتولوژی کلیه و مثانه گاومیش رودخانهای در کشتارگاه اهواز
69
75
38455
10.22055/ivj.2016.38455
FA
بابک
محمدیان
دانشگاه شهید چمران اهواز
0000-0002-6981-9028
علی عباس
نیکوند
دانشگاه شهید چمران
محمد رحیم
حاجی حاجیکلایی
دانشگاه شهید چمران
0000-0001-8964-8820
علیرضا
قدردان مشهدی
دانشگاه شهید چمران
مسعود
قربانپور
دانشگاه شهید چمران
Journal Article
2015
04
29
This study was conducted to determine the prevalence and type of urinary bladder and renal lesions in slaughtered water buffaloes at Ahvaz abattoir. A total of 353 buffaloes were randomly selected. After inspectation of bladder and kidney and document tafion of gross lesion, whole urinary bladder and a piece of each kidneys were taken for gross histopathological studies. The buffaloes were divided into two groups according to sex, and both sex groups were divided according to dental formula into two age groups, ≥2.5 and
این مطالعه به منظور تعیین فراوانی و نوع ضایعات کلیه و مثانه در 353 رأس گاومیش رودخانهای ارجاعی به کشتارگاه اهواز انجام گرفت. گاومیشها به دو گروه نر و ماده و بر اساس فرمول دندانی به دو گروه < 5/2 و ≤ 5/2 سال تقسیم شدند. پس از کشتار و بررسی ظاهری مثانه و کلیهها درون لاشه، کل مثانه و یک قطعه از هر دو کلیه جهت بررسی درشتبینی و هیستوپاتولوژی به آزمایشگاه پاتولوژی منتقل شد. در بررسی درشتبینی مثانهها، پرخونی شدید مخاطی، خونریزی و افزایش ضخامت دیوارهی مثانه در 38 رأس (8/10 درصد) مشاهده گردید. در بررسی هیستوپاتولوژی، 177 رأس (1/50 درصد) از دامهای تحت بررسی واجد ضایعات التهاب لنفوپرولیفراتیو (4/35 درصد)، التهاب مزمن مثانه (4/14 درصد) و دژنراسیون آبکی سلولهای پوششی (3/0 درصد) بودند. در بررسی درشتبینی کلیهها، خونریزی و کیست در کلیه 15 رأس (2/4 درصد) از گاومیشهای تحت بررسی مشاهده شد. در بررسی هیستوپاتولوژی در 128 رأس (3/36 درصد) به ترتیب نفریت بینابینی (2/27 درصد)، نکروز حاد توبولی (1/3 درصد)، هیدرونفروز (5/2 درصد) پرخونی شبکههای گلومرولی (7/1 درصد)، پیلونفریت (4/1 درصد)، گلومرولونفریت (3/0 درصد) مشاهده شد. نتایج نشان داد که التهاب لنفوپرولیفراتیو مثانه و نفریت بینابینی در کلیه، بیشترین میزان ضایعه را به خود اختصاص دادند. بررسیهای آماری نشان داد ارتباطی بین جنس و سن با جراحات مثانه و کلیه در گاومیش رودخانهای تحت بررسی وجود ندارد.
https://www.ivj.ir/article_38455_02bc227b49fb6c752ca5cd9c7ac5d16c.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
12
3
2016
10
01
Effects of Wheat Sprout Extract on the Quality of Sperm in Rats Exposed to Lead
تأثیر عصاره جوانه گندم بر روی کیفیت اسپرم موشهای صحرایی مواجه شده با سرب
76
85
38460
10.22055/ivj.2016.38460
FA
حسن
مروتی
دانشگاه تهران
0000-0003-0275-1636
حمید رضا
مرادی
دانشگاه تهران دانشکده دامپزشکی
مسعود
ادیب مرادی
دانشگاه تهران
محمد تقی
شیبانی
دانشگاه تهران
جمیله
سالار آملی
دانشگاه تهران
علی
کلانتری حصاری
Journal Article
2015
04
21
In recent years, the effects of lead have been shown on the male reproductive system and sperm fertility parameters. To treat of human problems and the pains, medicinal plants have been considered. The wheat sprout contains high amount of vitamins, minerals and phytoestrogens compounds. This study investigated the wheat sprout effects on sperm quality in rats exposed to lead. For this purpose, 30 healthy adult male Wistar rats (220 ±20 g) were divided randomly into six groups: G1 (Control group) received 1 ml/kg/day normal saline, G2 received 20 mg/kg/day lead acetate (intraperitoneally), G3 and G4 received 100 mg/kg/day and 200 mg/kg/day wheat sprout extract (orally) respectively, G5 and G6 received 100 mg/kg/day and 200 mg/kg/day wheat sprout extract (orally) respectively along with 20 mg/kg/day lead acetate (intraperitoneally). After 35 days, the rats were sacrificed using chloroform and sperm samples were taken from the caudal of the epididymis. Sperm total count, motility, viability, nuclear maturity, and DNA damage as the sperm quality parameters were determined. For statistical analysis, data were analyzed using SPSS 18 software. The results showed that sperm count, motility and viability were decreased and percentage of immature sperms was increased significantly following administration of the lead (P<0.01). In addition, sperm quality parameters were significantly improved by wheat sprout extract in a dose dependent manner (P<0.01). Results suggested that sperm quality in rats can be improved by wheat sprout extract following administration of lead acetate.
در سالهای اخیر، تأثیر سرب بر دستگاه تناسلی نر و پارامترهای باروری اسپرم مورد توجه قرار گرفته است. گیاهان دارویی جهت درمان ناراحتیها و دردها از دیرباز مورد توجه بشر بودهاند. جوانهی گندم، گیاه دارویی منحصر به فردی است که غنی از ویتامینها، مواد معدنی و ترکیبات فیتواستروژنی میباشد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر عصارهی جوانهی گندم بر کیفیت اسپرم موش صحرایی مواجهه شده با سرب است. برای این هدف، 30 سر موش صحرایی بالغ نژاد ویستار با میانگین وزنی 20±220 گرم در 6 گروه شامل: گروه کنترل، دریافت کنندهی سرم فیزیولوژی به مقدار ml/kg 1، گروه دریافت کنندهی استات سرب به میزان mg/kg/day20 (i.p)، گروههای دریافتکنندهی عصارهی جوانهی گندم با دوزهای 100 و mg/kg/day 200 (خوراکی) و گروههای دریافت کنندهی همزمان سرب mg/kg/day20 و عصارهی جوانهی گندم با دوزهای 100 و mg/kg/day 200 به طور تصادفی و برابر تقسیم شدند. پس از گذشت 35 روز از انجام آزمایش، موشها با کلروفرم آسانکشی شدند. سپس نمونههای اسپرم گرفته شده از دم اپیدیدیم بعد از شمارش کلی و بررسی میزان تحرک، از نظر میزان زنده بودن، بلوغ هسته و آسیب DNA مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای به دست آمده با استفاده از نرمافزار SPSS 18 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان دهندهی کاهش معنیدار تعداد، میزان تحرک، درصد زنده بودن اسپرمها و افزایش درصد اسپرمهای نابالغ تحت تأثیر تجویز سرب در مقایسه با سایر گروهها بودند (01/0P<). در حالی که در گروههای دریافت کنندهی عصارهی جوانهی گندم وابسته به دوز موجب به حداقل رسیدن این آسیبها گردید (01/0P<). نتایج این تحقیق نشان داد که عصارهی جوانهی گندم در بهبود و بالا بردن کیفیت اسپرم موشهای صحرایی متعاقب تجویز استات سرب مؤثر است.
https://www.ivj.ir/article_38460_32e142f46d57f4eabd20a482e86da30a.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
12
3
2016
10
01
Morphological, Morphometrical and Radiological Features of the Male Long-Eared Hedgehog Skull (Hemiechinus auritus )
ویژگی های مورفولوژی، مورفومتری و رادیولوژی جمجمه خارپشت گوش بلند نرHeamiechinus auritus) )
86
98
38461
10.22055/ivj.2016.38461
FA
یزدان
مظاهری
عبدالواحد
معربی
عضو هیات علمی دانشکده دامپزشکی
جمال
نوری نژاد
عضو هیات علمی دانشکده دامپزشکی
الناز
نجفی
دانش آموخته دانشکده دامپزشکی
Journal Article
2015
04
13
Until now, hedgehogs belong to the order of insectivora but now they are known as a separate order which named erinaceomorpha. Hedgehogs have been used as pet animals and insect eater. Although many studies have been carried out in terms of hedgehog anatomy including the skull, a comprehensive study was not available concerning the anatomy and radiology of the skull in long-eared hedgehog in Iran. Ten male long-eared hedgehogs were used in this study, weighting between 250 to 450 grams. Five live animals were selected for radiological studies after anesthesia. Some radiographs were supplied. Morphological study was performed in the dorsal, ventral, lateral, and caudal aspects of the cranium. The lateral and medial views of the mandible bone and 10 cranial indices were measured. The important morphological points were: the extension of the nasal process of the incisive bone toward rostral process of the frontal bone in the dorsal view, the presence of a large foramen in the ventral view, the formation of the zygomatic arch by 3 bones in comparison with other animals which made of 2 parts in the lateral view and presence of a very large foramen magnum in the caudal view. The above mentioned anatomical results were noted clearly in the radiographs. Morphologically, the cranium of the long-eared hedgehog did not show significant differences with that of other erinaceomorpha. In morphometrical aspect, the cranial indices of long-eared hedgehog have smaller values than those of European hedgehogs which can be used in osteoarchaeological studies. There are a lot of similarities and some differences in the radiology of the cranium between the long-eared hedgehog and the same body size animals.
تا همین سالیان اخیر خارپشتان را پستاندارانی از ردهی حشرهخواران میشناختند ولی اکنون این جانوران را، با عنوان ردهی مستقل خارپشتسانان میشناسند. از این جانوران به عنوان دستآموز و از بین برندهی حشرات استفاده میشود. مطالعات فراوانی در زمینهی آناتومی خارپشت از جمله جمجمه انجام پذیرفته است، ولی مطالعهی مدونی روی ابعاد ساختاری آناتومی و رادیولوژی جمجمهی خارپشت گوش بلند در ایران در دسترس نیست. در این تحقیق از ١٠ عدد خارپشت بالغ نر با وزنهای بین ۴۵۰-۲۵۰ گرم استفاده شد که از ۵ نمونه به صورت زنده بعد از بیهوشی، تصاویر رادیولوژی تهیه گردید. مطالعات آناتومی شامل مورفولوژی کاسهی سر در نماهای جانبی، پشتی، شکمی و خلفی و نماهای میانی و جانبی استخوان فک پایین و مورفومتری با استفاده از 10 شاخص جمجمهای، انجام پذیرفت. نکات مهم از نظر مورفولوژی عبارت بودند از: در نمای پشتی، گسترش یافتن زائدهی بینیای از استخوان پیش فکی به صورت خلفی به سوی زائدهی قدامی پیشانی؛ در نمای شکمی، وجود یک سوراخ در کام سخت، که به نظر میرسد جانشین سوراخ کامی خلفی باشد. در نمای جانبی ساختارهای تشکیل دهندهی کمان گونهای بود که بر خلاف معمول دامهای اهلی، از سه استخوان تشکیل شده بود. در نمای خلفی سوراخ مگنوم بسیار بزرگ بود. یافتههای مورفولوژیکی ذکر شده، در رادیوگرافها نیز به خوبی مشهود بود. جمجمهی خارپشت گوش بلند از نظر مورفولوژی، تفاوت چندانی با سایر خارپشتان ندارد. از لحاظ مورفومتری اندازههای به دست آمده ابعاد کوچکتری را نسبت به خارپشتهای اروپایی نشان میدهند، که میتواند در مطالعات استئوآرکئولوژی به کار گرفته شود. از لحاظ رادیولوژی، جمجمهی خارپشت شباهتهای فراوان و تفاوتهایی را با جانوران هماندازهی خود نشان میدهد.
https://www.ivj.ir/article_38461_deff888c19676acf3236e016953446ba.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
12
3
2016
10
01
Evaluation of Adverse Effects of Ketoprofen Following Experimental Tibial Osteotomy in Cats
بررسی عوارض ناشی از تجویز داروی کتوپروفن متعاقب شکستگی تجربی درشت نی در گربه
99
110
38462
10.22055/ivj.2016.38462
FA
عبدالواحد
معربی
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز
بهمن
مصلی نژاد
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز
هادی
ایمانی
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز
0000-0002-1564-7240
علی
بنی آدم
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز
حسن
حسینی
دانشجوی دکتری عمومی دامپزشکی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز
Journal Article
2015
05
15
Non-steroidal anti-inflammatory drugs (NSAIDs) are a group of analgesics, which have been used in veterinary medicine progressively, especially in recent years. It has been reported that NSAIDs may be associated with adverse effects which lead to some concerns about their using in stressful conditions including surgery. The objective of this study was to evaluate potential adverse effects of ketoprofen following experimental tibial osteotomy in cats. To conduct the study 10 domestic short hair adult male cats were used. After restraining and routine preparation, the tibia of the right leg was exposed and separated using a gigli wire. Fixation was performed with intramedullary pin and fiberglass cast. After surgery, the animals received treatment of ketoprofen (2 mg/kg) or normal saline subcutaneously. Evaluation of the adverse effects of treatments in bone healing via radiographic analysis, gastric mucosa via endoscopic evaluation, and renal function and hemostasis via blood analysis, was done until 28<sup>th</sup> day postoperatively. The results of this study showed a significant lower callus formation in ketoprofen group compared to saline (<em>P</em> < 0.05). Endoscopic evaluation, blood urea nitrogen (BUN) and creatinine, platelet count and bleeding time (BT) did not show any significant differences in both groups. Based on the results of this study it seems that ketoprofen could delay normal bone healing in experimental tibial osteotomy in cats. It is recommended to use ketoprofen in cats with more caution, especially after orthopedic surgeries.
داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی (NSAIDs)، دستهای از داروهای ضد درد بوده که مصرف آنها در دامپزشکی روز به روز در حال افزایش است. با این حال، وجود گزارشهایی از تأثیر سوء این داروها، نگرانیهایی را مبنی بر استفاده از آنها، خصوصاً در شرایط استرسزا همانند جراحی به وجود آورده است. هدف از مطالعهی حاضر، ارزیابی عوارض ناشی از تجویز کوتاه مدت داروی کتوپروفن متعاقب شکستگی تجربی درشت نی در گربه است. به این منظور، از 10 قلاده گربهی نر بالغ نژاد موکوتاه اهلی استفاده شد. پس از مقید کردن و آمادهسازی روتین جراحی، استخوان درشتنی پای راست در معرض قرار گرفت و با استفاده از سیم ژیگلی بریده شد. تثبیت استخوان با استفاده از پین داخل مدولاری و گچ انجام گرفت. سپس حیوانات به صورت تصادفی در دو گروه مساوی تقسیم شده و یکی از دو درمان کتوپروفن (mg/kg 2) یا نرمال سالین را به صورت زیر پوستی به مدت 7 روز دریافت نمودند. بررسی عوارض احتمالی ناشی از تجویز دارو در روند ترمیم استخوان، دستگاه گوارش، عملکرد کلیوی و فعالیت خونبندی تا روز 28 پس از جراحی دنبال شد. نتایج حاصل از رادیوگرافی، میزان کمتر کالوس در گروه کتوپروفن را نسبت به سالین نشان داد (05/0p<). همچنین ارزیابی معده و مری از طریق اندوسکوپی، اندازهگیری ازت اوره خون و کراتینین، شمارش تعداد پلاکتها و زمان خونریزی هیچ تفاوت معنیداری را بین دو گروه تحت مطالعه نشان نداد. با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، به نظر میرسد تجویز داروی کتوپروفن پس از جراحی ارتوپدی میتواند موجب اختلال در روند طبیعی ترمیم استخوان در گربهها گردد. پیشنهاد میشود تجویز کتوپروفن در گربهها خصوصاً پس از اعمال جراحی ارتوپدی با احتیاط بیشتری انجام گیرد.
https://www.ivj.ir/article_38462_88ca2aca5ec6a6bdf48abc0e4408d30e.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
12
3
2016
10
01
In vitro antibacterial effects of several plant essential oils on Vibrio parahaehaemolyticus, Vibrio harveyi and Vibrio damsela
مطالعه برون تنی اثر ضدباکتریایی چندگونه گیاهی بر باکتری های ویبریو پاراهمولیتیکوس، ویبریو هاروی و ویبریو دامسلا در محیط کشت
111
118
38463
10.22055/ivj.2016.38463
FA
افسانه
نارویی
دانش آموخته کارشناسی ارشد تکثیر و پرورش آبزیان، گروه شیلات،دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه زابل، میدان جهاد، زابل( سایت قدیم)
جواد
میردار هریجانی
دانشگاه ملی زابل
احمد
قرایی
دانشگاه ملی زابل. تالاب بین المللی هامون
نرجس
سنچولی
عضو هیات علمی پژوهشکده تالاب هامون
Journal Article
2015
05
02
For the charges effect of chemical drugs and limitation in their use, disposition use of medicinal plants has increased. In this study essential oils of three medicinal plants Mentha spicata, Eugenia caryophyllata and cuminum cyminum were subjected to in vitro antibacterial assay against fish pathogenic Vibrio parahaehaemolyticus, Vibrio harveyi and Vibrio damsel. Disc diffusion method was used to test antibacterial activity. Minimum Inhibitory Concentration (MIC) and Minimum Bactericidal Concentration (MBC) were determined by using standard procedure Broth- Microdilution. Among three plants tested, E.caryophyllata (Clove) was found to be the most effective. All the plants were effective against all the tasted organisms. The largest zone of inhibition (12 mm) was obtained with E.caryophyllata against V. damsel and Minimum Bactericidal Concentration (MBC) value of 4 mg/ml was obtained with M. spicata and E.caryophyllata against V. parahaehaemolyticus, and V.harveyi were found to be resistant with all the plant essential oils. On the basis of investigation, we can say, E. caryophyllata could be used as a source of new antibacterial agent for developing drugs to inhibit some fish pathogenic bacteria.
به دلیل عوارض جانبی داروهای شیمیایی و محدودیت استفاده از آنها، گرایش به استفاده از گیاهان دارویی افزایش یافته است. هدف از این تحقیق بررسی اثرات ضدباکتریایی اسانس گیاهان دارویی نعناع ، میخک هندی و زیره سبز بر باکتریهای ویبریو پاراهمولیتیکوس ، ویبریو هاروی و ویبریو دامسلا در شرایط آزمایشگاهی میباشد. به منظور مقایسه اثرات اسانس، از روش انتشار دیسک (Disk diffusion) استفاده شد. تعیین حداقل غلظت مهاری رشد(MIC) و حداقل غلظت باکتریکشی (MBC) با استفاده از روش استاندارد رقیقسازی در محیط مایع (Broth- Microdilution) انجام شد. در بین سه گیاه مورد مطالعه میخک هندی بیشترین تاثیر را از خود نشان داد. بزرگترین قطر هاله عدم رشد باکتری 12 میلی متر مربوط میخک هندی برای باکتری ویبریو دامسلا بدست آمد و حداقل غلظت باکتری کشی در غلظت 4 میلی گرم بر میلی لیتر برای گیاهان میخک هندی و نعناع بر باکتری ویبریو پاراهمولیتیکوس بدست آمد. ویبریو هاروی در مقابل همه اسانس از خود مقاومت نشان داد. بر اساس این مطالعه می توان گفت گیاه میخک هندی به عنوان دارو برای درمان بیماری های باکتریایی ماهی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
https://www.ivj.ir/article_38463_aefd78db87ac7d6f1f7883dbc5d4243b.pdf