دانشگاه شهید چمران اهوازنشریه دامپزشکی ایران1735-687317220210823Comparative study of impact of button mushroom compost and chemical fertilizer on head kidney and some blood biochemical parameters in warm water aquacultureمطالعه مقایسه ای تأثیر کمپوست مصرفی قارچ دکمه ای و کود شیمیایی بر بافت راسی کلیه و برخی پارامترهای خونی کپورماهیان پرورشی گرمابی51412587410.22055/ivj.2020.191416.2155FAاعظم اسد سفتجانیدانش آموخته کارشناسی ارشد رشته علوم جانوری، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، خرمشهر، ایرانرحیم عبدیدانشیار گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، خرمشهر، ایرانمحمد علی سالاری علی آبادیدانشیار گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، خرمشهر، ایرانزهرا بصیراستادیار گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانJournal Article20190624 In this study the effect of button mushroom compost and chemical fertilizer on head kidney and some blood biochemical parameters in warm water <em>aquaculture were examined.</em> Fishes after transferring to six hemispherical pools for two months, received button mushroom compost and chemical fertilizer. In each group, 20 healthy fish with similar biometric characteristics were taken. After performing routine laboratory procedures, counting of red blood cells, differential white blood cell count with using the hemocytometer, hematocrit percentage using microhematocrit method and hemoglobin measurements were performed using standard hemoglobin cyanometric method. Specimens with a maximum thickness of 5 mm were also taken from the apical regions of the kidney. Following fixation in bouin's solution, the usual method of preparing sections of the tissue including dehydration with ethanol increase series, clearing with xylene and impregnation to paraffin was performed. Finally, samples were blocked in paraffin molds and then sections with thickness of 4μm - 6μm were cut using Leica semi-digital microtome and stained with hematoxylin-eosin. Then micrographs were studied as histomorphology method using Olympus's optical microscope equipped with Dinolite camera and a computer equipped with dinocapture software. Results showed that in four species of carp, only in <em>Ctenopharyngodon idella</em>, there was no significant difference between red blood cell count (p>0.05). There was also a significant difference in hemoglobin levels in <em>Hypophthalmichthys molitrix</em> and <em>Hypophthalmichthys nobilis</em> and only in <em>Ctenopharyngodon idella</em> the difference between hematocrit percentage was not significant (p>0.05). The results of microscopic studies of the head kidney showed an increase in interstitial connective tissue in control group compared to the treatment group, and in the control group, most of the space was occupied by cells. According to the recent findings, it can be concluded that button mushroom compost can be used as a suitable substitute for chemical fertilizers in warm water <em>aquaculture.</em> به منظور مطالعه مقایسهای تأثیر کمپوست مصرفی قارچ دکمهای و کود شیمیایی بر بافت راسی کلیه و برخی پارامترهای خونی کپورماهیان پرورشی گرمابی پس از انتقال ماهیان به شش استخر یک هکتاری به مدت دو ماه کود شمیایی و کمپوست مصرفی قارچ دکمهای را دریافت کردند. در هر یک از گروهها نمونهبرداری حدود 20 قطعه از ماهیان سالم و دارای خصوصیات زیست سنجی مشابه از هر استخر انجام پذیرفت. پس از انجام مراحل معمول آزمایشگاهی شمارش گلبولهای قرمز، شمارش افتراقی گلبولهای سفید به روش استفاده از لام هموسیتومتر، درصد هماتوکریت به روش میکروهماتوکریت و اندازهگیری هموگلوبین به روش استاندارد سیانومت هموگلوبین انجام شد. همچنین نمونههایی به ضخامت حداکثر 5 میلیمتر از نواحی راسی کلیه برداشت و پس از ثبوت در محلول بوئن، روش معمول تهیه مقاطع بافتی شامل آبگیری با سری افزایشی اتانل، شفافسازی با گزیلل و آغشتگی با پارافین انجام گرفت. در نهایت نمونهها در قالبهای پارافینی بلوکگیری شدند. سپس برشهایی به ضخامت μm6 - μm4 با استفاده از میکروتوم نیمه دیجیتالی لایکا تهیه و تحت رنگآمیزی عمومی هماتوکسیلین- ائوزین قرار گرفتند. در ادامه میکروگرافهای تهیه شده به کمک میکروسکوپ نوری المپیوس مجهز به دوربین داینولیت و سیستم کامپیوتری مجهز به نرمافزار داینوکپچر به روش هیستومورفولوژی مورد مطالعه قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که در چهار گونه کپور ماهیان پرورشی تنها در کپور علفخوار شمارش گلبولهای قرمز دارای اختلاف معنیدار نبوده است. همچنین در ماهیان کپور نقرهای و سرگنده اختلاف در میزان هموگلوبین معنیدار بوده و تنها در کپور علفخوار اختلاف بین درصد هماتوکریت معنیدار نبوده است. نتایج مطالعات میکروسکوپی ناحیه راسی کلیه نشان از افزایش بافت همبند بینابینی در گروه شاهد نسبت به گروه کنترل بوده و در گروه کنترل بیشتر فضاها توسط سلولها اشغال شده بود. با توجه به یافتههای اخیر میتوان نتیجه گرفت که میتوان از کمپوست مصرفی قارچ دکمهای به عنوان جایگزین مناسب کودهای شیمیایی در استخرهای پرورشی کپورماهیان پرورشی گرمابی استفاده نمود. دانشگاه شهید چمران اهوازنشریه دامپزشکی ایران1735-687317220210823A survey on frequency of different kinds of arrhythmia in preweaning Holstein calvesبررسی فراوانی انواع آریتمی در گوساله های هولشتاین در دوره شیرخوارگی152512587310.22055/ivj.2019.191039.2171FAحمید ایرانپور مبارکهدانش آموخته بیماری های داخلی دامهای بزرگ، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانعلی رضا قدردان مشهدیاستاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانمحمدرحیم حاجی حاجیکلاییاستاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران0000-0001-8964-8820مهدی پورمهدی بروجنیدانشیار گروه بهداشت مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانJournal Article20190915 This study aimed to determine the prevalence of physiological arrhythmias in the apparently healthy preweaning Holstein calves. For this purpose, 35 calves were examined. In each case, a history of a calf and its mother was obtained, and clinical examinations and electrocardiography (base-apex lead) were done at 2, 6, 12, 24, 48 and 72 hours and 7, 14 and 21 days after birth, and weaning. The results showed that out of a total of 350 electrocardiograms, 79 or 22.58% had no arrhythmias, and in relation to the rest of them (271 or 77.24%), at least one type of arrhythmia (electrical alternans, wandering pacemaker, sinus arrhythmia, sinoatrial block and second-degree atrioventricular block) was recorded. The frequencies of these arrhythmias were 187, 111, 37, 8 and 3, respectively, which occurred independently or simultaneously. The most prevalent times of the occurrence of four first pre mentioned arrhythmia were 2 hours, 12 hours and 48 hours after birth and weaning, respectively. The second-degree atrioventricular block was visible in the second and third weeks after the calf's birth and at the time of the weaning. Statistical analysis indicated that the effect of age on the presence of these arrhythmias for electrical alternans and wandering pacemaker was significant. The effect of sex on the frequency of arrhythmias was not detected. It seems that the special conditions in the neonatal calves, due to reasons such as adaptation to the external uterine environment, are responsible for the presence of a significant number of physiological arrhythmias in this age group. تحقیق حاضر، با هدف تعیین فراوانی انواع آریتمیهای فیزیولوژیک در گوسالههای شیرخوار به ظاهر سالم نژاد هلشتاین به انجام رسیده است. بدین منظور 35 رأس گوساله مورد ارزیابی قرار گرفتند. در هر مورد سابقه مادر و گوساله اخذ شده و معاینات بالینی و الکتروکاردیوگرافی در ساعات 2، 6، 12، 24، 48 و 72 و روزهای 7، 14 و 21 پس از تولد و همچنین زمان از شیرگیری روی آنها صورت گرفت. نتایج نشان داد که از مجموع 350 الکتروکاردیوگرام تهیه شده، 79 عدد یا 58/22 درصد فاقد آریتمی بوده و در مابقی آنها (271 عدد یا 42/77 درصد) حداقل یک نوع آریتمی (الکتریکالآلترنانس، پیشآهنگ سرگردان، آریتمی سینوسی، بلوک سینوسی-دهلیزی و بلوک دهلیزی-بطنی نوع 2) به ثبت رسیده است. فراوانی آریتمیهای فوق به ترتیب 187، 111، 37، 8 و 3 مورد تعیین گردید که به صورت مستقل و یا همزمان با یکدیگر اتفاق افتاده بودند. همچنین فراوانترین زمان وقوع چهار آریتمی ابتدایی فوق به ترتیب: ساعت 2 پس از تولد، ساعت 12 پس از تولد، ساعت 48 پس از تولد و زمان از شیرگیری بوده است. بلوک دهلیزی-بطنی درجه 2 در هفتههای دوم و سوم پس از تولد گوساله و در زمان از شیرگیری قابل مشاهده بود. انجام آزمونهای آماری مشخص نمود که تأثیر سن بر حضور این آریتمیها در مورد الکتریکالآلترنانس و پیشآهنگ سرگردان به اختلافی معنیدار منجر گشته است. تأثیر جنس بر فراوانی آریتمیهای فوق معنیدار تشخیص داده نشد. به نظر میرسد که شرایط خاص موجد در دامهای نوزاد که به دلایلی همچون انطباق با محیط خارج رحمی بروز میکند، عامل حضور تعداد قابل توجهی آریتمی فیزیولوژیک در این گروه سنی باشد.دانشگاه شهید چمران اهوازنشریه دامپزشکی ایران1735-687317220210823Evaluation of the effect of midazolam on toxicity induced by administration of high doses of lidocaine in chickens (Gallus gallus domesticus)بررسی اثر میدازولام بر مسمومیت ناشی از تجویز دوزهای بالای لیدوکائین در ماکیان (Gallus gallus domesticus)263712588210.22055/ivj.2019.198655.2179FAهادی ایمانی راستابیدانشجوی دکترای تخصصی جراحی دامپزشکی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران0000-0002-1564-7240ناصر وصالاستاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانJournal Article20190819 The aim of the present study was to evaluate the effect of midazolam on lidocaine-induced toxicity in chickens. Forty-eight healthy, Lohmann broiler chickens (<em>Gallus gallus domesticus</em>) divided into two groups (n=24) and four subgroups each (n=6). The birds in group I and II received lidocaine with infusion rates of 15 and 25 mg/kg/min, respectively. Ten minutes before lidocaine administration, in each subgroup, one of the treatments of normal saline or midazolam at the dose rate of 0.25, 0.5 and 1.0 mg/kg were injected into the pectoral muscle. With occurrence of the signs related to the toxicity (convulsion and/or respiratory arrest), lidocaine infusion was disrupted and the administered dose of lidocaine was calculated. In group I, convulsion was observed at the dose of 38.0 ± 13.0 mg/kg in the birds received normal saline while in midazolam-treated birds, respiratory arrest without convulsion occurred at the dose of 36.1 ± 12.4, 39.9 ± 15.3, and 37.1 ± 9.1 mg/kg, respectively. In group II, convulsion occurred saline-treated animals at the dose of 23.4 ± 4.8 mg/kg. The birds that received midazolam showed respiratory arrest without convulsion at the dose of 31.1 ± 3.8, 31.3 ± 3.8 and 28.2 ± 5.3 mg/kg, respectively. The birds which received lidocaine at the lower infusion rate showed toxicity signs at the significantly higher doses. Based on the results of the current study, at lower infusion rate, premedication with midazolam protected chickens against convulsion but it had no effect on the threshold of toxicity (respiratory arrest) following administration of high doses of lidocaine. هدف از مطالعهی حاضر بررسی اثر میدازولام بر مسمومیت ناشی از لیدوکائین در ماکیان بود. تعداد 48 قطعه مرغ (<em>Gallus gallus domesticus</em>) تخمگذار نژاد لوهمن در دو گروه (تعداد=24) و چهار زیر گروه (تعداد=6) تقسیم شدند. مرغها در دو گروه I و II انفوزیون لیدوکائین را به ترتیب با سرعت 15 و 25 میلیگرم بر کیلوگرم در دقیقه دریافت کردند. 10 دقیقه قبل از تجویز لیدوکائین، در هر زیر گروه، یکی از درمانهای نرمال سالین یا میدازولام با دوز 25/0، 5/0 و 1 میلیگرم بر کیلوگرم در عضلهی سینهای تزریق شد. با وقوع علایم مربوط به مسمومیت (تشنج و یا ایست تنفسی) انفوزیون لیدوکائین قطع و کل دوز لیدوکائین تجویز شده محاسبه میشد. در گروه I، واکنش تشنج در زیر گروه نرمال سالین در دوز 0/13±0/38 میلیگرم بر کیلوگرم و در سه زیرگروه دیگر ایست تنفسی (بدون بروز تشنج)، به ترتیب در دوزهای 4/12±1/36، 3/15±9/39 و 1/9±1/37 میلیگرم بر کیلوگرم رخ داد. همچنین در گروه II، واکنش تشنج در زیر گروه نرمال سالین در دوز 8/4±4/23 میلیگرم بر کیلوگرم و در سه زیرگروه دیگر ایست تنفسی (بدون رخداد تشنج)، به ترتیب در دوزهای 8/3±1/31، 8/3±3/31 و 3/5±2/28 میلیگرم بر کیلوگرم مشاهده شد. پرندگانی که لیدوکائین را با سرعت پایینتری دریافت نموده بودند، واکنش مسمومیت را به صورت معنیداری در دوزهای بالاتری نشان دادند. بر پایهی نتایج حاصل از این مطالعه، در انفوزیون وریدی لیدوکائین با سرعت پائینتر، میدازولام مرغها را در برابر واکنش تشنج ناشی از مسمومیت با داروی بیحسی لیدوکائین محافظت نمود، اما تأثیری در تغییر آستانهی مسمومیت نداشت.دانشگاه شهید چمران اهوازنشریه دامپزشکی ایران1735-687317220210823Genetic Diversity of Hottentotta Zagrosensis and H. saulcyi (Scorpions: Buthidae) using RAMS (Random Amplified Microsatellites) in Khuzestanتنوع ژنتیکی عقرب هوتنتوتا زاگروسنسیس و سلسئی با استفاده از تکنیک (RAMS (Random Amplified Microsatellites در خوزستان385012587510.22055/ivj.2020.196354.2172FAسعید پیر مرادیدانشآموختهی دکترای تخصصی بیوشیمی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهیدچمران اهواز، اهواز، ایرانعباس جلوداردانشیار گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران0000-0001-99942281هدیه جعفریمؤسسه تحقیقات واکسن و سرمسازی رازی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، اهواز، ایرانJournal Article20190730 Scorpions belong to the Buthidae family have several genera in the World. One of the genuses is <em>Hottentotta</em> which is located in Iran. There is no phylogenetic data regarding to this scorpion, in spite of its medical importance. Ten scorpion samples of <em>Hottentotta Zagrosensis</em> and <em>H. saulcyi</em> were collected from different regions of Khuzestan province in Iran. The molecular phylogenetic analysis was carried out using RAMS (Random Amplified Microsatellites) and PCR-RFLP. Of the 6 RAMS primers, that were checked, P-CCA generated 78 sufficiently clear and reproducible bands. The band sizes from 20 scorpion samples ranged from 200-1000 bp. The percentages of the polymorphic and monomorphic bands are 94.8 and 5.2%, respectively. After band score calculations, the similarity level was measured using the Dice coefficient, and denderogram were obtained by the UPGMA algorithms.<em> </em> The results show that the scorpions within the <em>Hottentotta </em>genus has been grouped in two species <em>H. zagrosensis and H. saulcyi</em> with mean percentage of shared bands 65% and 60%, respectively. Two scorpion samples from Dezful (HZ9 and HS5) are significantly dissimilar within their groups. This result was confirmed by PCR-EFLP. Denderogram results for scorpions in <em>Hottentotta</em> genus located in the Khuzestan showed intraspecies genetic diversity. This study shows RAMS primers could be useful tools to assess genetic diversity in <em>Huttentotta</em> scorpions in Khuzestan. عقربهای خانواده بوتیده دارای جنسهای متنوعی در جهان و از جمله در ایراناند که یکی از آنها جنس هوتنتوتا است. علیرغم این که این عقرب یکی از چند عقرب مهم از لحاظ پزشکی است، تا کنون مطالعهی ملکولی در خصوص روابط فیلوژنتیکی آن در ایران صورت نگرفته است. در این مطالعه، 10 نمونه از هر کدام از عقربهای گونه <em>هوتنتوتا</em> <em>زاگروسنسیس</em> و <em>سلسئی</em> از مناطق مختلف استان خوزستان جمعآوری گردید و سپس جهت بررسی تنوع ژنتیکی با استفاده از تکنیکRAMS (Random Amplified Microsatellites) و PCR-RFLP مورد مطالعه قرار گرفتند. آغازگر P-CCA از بین 6 آغازگر RAMS که به کمک واکنش PCR مورد استفاده قرار گرفت، باندهای واضح و تکرارپذیری تولید کرد. از 20 نمونه عقرب <em>هوتنتوتا زاگروسنسیس و سلسئی</em> تعداد کل 78 باند تولید شد که از این تعداد باندهای پلیمورفیک و مونو مورفیک به ترتیب، 8/94 و 2/5 بودند. اندازهی باندهای تولید شده با استفاده از این آغازگر بین 200 تا 1000 نوکلئوتید متفاوت بود. پس از امتیازدهی الگوی باندهای حاصله بر روی ژل الکتروفورز، گروهبندی نمونهها با استفاده از ضریب شباهت دایس و الگوریتم UPGMA انجام شد. نتایج دندروگرام نشان داد که نمونههای مربوط به <em>هوتنتوتا زاگروسنسیس و سلسئی</em> با ضریب تشابه به ترتیب، 65/0 و 60/0 در یک گروه قرار گرفتند، هرچند که ناهمگونی بین نمونههای دو گونه مشاهده شد. دو نمونه گردآوری شده از دزفول (HZ9 و SE5) از بقیهی نمونههای همگروه خود کاملاً متفاوت بودند، که این نتیجه به وسیلهی آزمایش PCR-RFLP مورد تأیید قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل دندروگرام تنوع و جدایی ژنتیکی درون گونهای اعضای جمعیت عقرب جنس هوتنتوتا در استان خوزستان را نشان داد. این مطالعه کاربرد استفاده از تکنیک RAMS به عنوان ابزاری به منظور بررسی تنوع ژنتیکی عقربها در این منطقه را نشان میدهد.دانشگاه شهید چمران اهوازنشریه دامپزشکی ایران1735-687317220210823Gene expression of antioxidant enzymes fed wild pistachio (Pistachio atlantica), purslane (portulaca oleracea) extract and vitamin E under in broiler chickens under heat stress conditionبررسی بیان ژن آنزیمهای آنتیاکسیدانی در جوجههای گوشتی تغذیه شده با ویتامینE ، عصارهی گیاه خرفه و پستهی وحشی تحت استرس گرمایی516012588010.22055/ivj.2019.154392.2084FAمولود ربیعهدانشآموختهی کارشناسی ارشد ژنتیک و اصلاح دام، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایرانهدایت الله روشنفکراستاد گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایرانمحمود نظریاستادیار گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایران0000-0003-4417-4654محمدرضا قربانیدانشیار گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایرانJournal Article20181120 This study was conducted to assess the gene expression of antioxidant enzymes (superoxide dismutase and catalase) in broiler chickens under heat stress. For this purpose, 200 Ross 308 broiler chicks in a completely randomized design with 5 treatments, 4 replicates and 10 chicks were used in each replicate. The treatments included: 1- control diet (base diet without any additives), 2- basal diet plus 200 mg / kg vitamin E, 3- basal diet plus 100 mg / kg of wild pistachio extract, 4- basal diet with 100 mg / kg of Common Purslane extract, 5- basal diet plus 100 mg / kg of wild pistachio extract and 100 mg / kg of Common Purslane extract. After 42 days, at the end of testing two chickens each replicate were slaughtered and their livers were excised quickly and transported with liquid nitrogen to the laboratory. The expression of the enzymes catalase and superoxide dismutase were evaluated by Real-time qPCR. In this way as beta-actin gene as housekeeping gene is used to normalize the data. The results indicate that the expression of antioxidant enzymes superoxide dismutase and catalase, included the highest level in the 5 treatments. Moreover, the expression of these genes showed a significant increase compared to the control in other treatments (treatments 2, 3 and 4). Therefore, the results indicated that the combination of extracts of wild pistachio and purslane can be together to be great impact on gene expression of antioxidant enzyme than the other groups under heat stress condition. این تحقیق به منظور ارزیابی اثر عصارهی گیاهان خرفه، پستهی وحشی و ویتامین E بر بیان ژنهای آنزیمهای آنتیاکسیدانی (سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز) در جوجههای گوشتی تحت استرس گرمایی اجرا گردید. بدین منظور از ۲۰۰ قطعه جوجهی گوشتی سویهی تجاری راس 308 در قالب طرح کاملاً تصافی با 5 تیمار، 4 تکرار و 10 قطعه جوجه در هر تکرار استفاده شد. پنج تیمار آزمایشی عبارت بودند از: 1- جیرهی شاهد (جیرهی پایه بدون هیچگونه افزودنی)، 2- جیرهی پایه به همراه 200 میلیگرم بر کیلوگرم ویتامین E، 3- جیرهی پایه به همراه 100 میلیگرم بر کیلوگرم عصارهی پستهی وحشی، 4- جیرهی پایه به همراه 100 میلیگرم بر کیلوگرم عصارهی خرفه، 5- جیرهی پایه به همراه 100 میلیگرم بر کیلوگرم عصارهی پستهی وحشی و 100 میلیگرم بر کیلوگرم عصارهی خرفه بود. در انتهای آزمایش دو مرغ از هر تکرار کشتار شده و کبد آنها سریعاً جدا گردید و به همراه ازت مایع به آزمایشگاه منتقل گردید. بیان ژنهای آنزیمهای سوپر اکسید دیسموتاز و کاتالاز به روش Real-time qPCR ارزیابی شد. در این روش ژن بتااکتین به عنوان ژن خانگی (منبع) جهت نرمال نمودن دادهها استفاده شده است. نتایج نشان دهندهی این است که بیان ژنهای آنزیمهای سوپر اکسید دیسموتاز و کاتالاز بین تیمارها اختلاف معنیداری دارند. همچنین در بیان ژن آنزیمهای آنتیاکسیدانی سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز، بیشترین میزان را تیمار 5 داشت. البته بیان این ژنها در سایر تیمارها (تیمار ۲ و ۳ و ۴) نسبت به کنترل افزایش معنیداری را نشان داد. بنابراین نتایج نشان داد که ترکیب عصارهی پستهی وحشی و گیاه خرفه در کنار هم میتواند تأثیر به سزایی بر بیان ژنهای آنزیمهای آنتیاکسیدانی در شرایط استرس گرمایی داشته باشد.دانشگاه شهید چمران اهوازنشریه دامپزشکی ایران1735-687317220210823The effect of different methionine levels in the diet during the early ages of Japanese quails on performance, carcass characteristics and breast muscle compositionتاثیر سطوح مختلف متیونین جیره در سنین ابتدایی بر عملکرد، خصوصیات لاشه، نسبت راندمان انرژی و پروتئین و ترکیب عضله سینه بلدرچین ژاپنی617012588110.22055/ivj.2019.153994.2082FAرضا سیاحیدانشجوی دکتری علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانمحسن دانشیاردانشیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانپرویز فرهومنداستاد گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانJournal Article20181028 This experiment was investigate the effects of different methionine levels on performance, carcass characteristics and breast muscle composition of Japanese quails. Four hundred and ninety quail chicks were used based a completely randomized design of using 7 treatments and 5 replicates each (14 birds per replicate) for a 10-day period. The treatments were the NRC recommendation level for methionine (0.5%), three levels of 7.5, 15 and 22.5 % lower than NRC recommendation (0.3875, 0.425 amd 0.4625% respectively) and three levels of 7.5, 15 and 22.5 % higher than NRC recommendation (0.5375, 0.575 and 0.6125% respectively).<strong> </strong>The results showed that increasing the methionine level to to 15% higher than NRC (0.575%) linearly decreased the FCR,<strong> </strong>but increasing it to 22.5% (0.6125%) did not changed it. The broken line regression equations showed the highest carcass and breast proportional weights for the quails fed the 0.575% methionine. By increasing the methionine level up to 0.575%, both the protein (PER) and energy efficiency ratios (EER) were linearly increased but increase the methionine level to 0.6125% did not changed the PER and EER. Moreover, the highest PER and EER were obtained by 0.575% methione. Furthermore, increasing the methione level up to 0.575% linearly increased the breast protein content and the highest breast protein content was obtained by the both levels of 0.575 and 0.6125% of methionine. Consumption of 0.575% methionine during the early ages improves the PER and EER and hence causes the higher protein retention, higher carcass protein and carcass weights and decreased FCR. این آزمایش با هدف بررسی تأثیر سطوح متیونین بر عملکرد، خصوصیات لاشه، نسبت راندمان انرژی و پروتئین و ابقای مواد مغذی بدن در بلدرچین ژاپنی انجام گرفت. از 490 قطعه جوجهی بلدرچین در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار و 5 تکرار و 14 قطعه جوجه در هر واحد آزمایشی به مدت 10 روز استفاده گردید. جیرههای آزمایشی شامل سطح توصیه شده NRC (5/0 درصد)، سه سطح 5/7 ، 15 و 5/22 درصد پایینتر از NRC (به ترتیب 4625/0، 425/0 و 3875/0 درصد) و 3 سطح 5/7 ، 15 و 5/22 درصد بالاتر از NRC (به ترتیب 5375/0، 575/0 و 6125/0 درصد) متیونین بودند. در پایان 10 روزگی، جوجههای هر واحد آزمایشی وزنکشی شده و یک جوجه از هر واحد آزمایشی کشتار شد تا لاشه مورد ارزیابی قرار گیرد. نتایج نشان داد که افزایش سطح متیونین به 15 درصد بالاتر از NRC (575/0 درصد) موجب کاهش خطی ضریب تبدیل خوراک گردید و افزایش بیشتر آن به 5/22 درصد (6125/0 درصد) تغییر چندانی در ضریب تبدیل خوراک ایجاد نکرد. رگرسیون خطی، بالاترین وزن نسبی لاشه و سینه را برای بلدرچینهای دریافت کنندهی 575/0 درصد متیونین نشان داد. افزایش سطح متیونین تا 575/0 درصد راندمان هر دوی انرژی و پروتئین را به طور خطی افزایش داد ولی افزایش بیشتر آن به 6125/0 درصد تغییری در نسبت راندمان انرژی و راندمان پروتئین ایجاد نکرد. افزایش سطح متیونین تا 575/0 درصد به طور خطی باعث افزایش پروتئین گردید و بالاترین مقدار پروتئین سینه با سطوح 575/0 و 6125/0 درصد به دست آمد. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان داد که مصرف 575/0 درصد متیونین در سنین ابتدایی از طریق بهبود راندمان انرژی و پروتئین موجب ابقای بیشتر پروتئین، محتوای بالاتر پروتئین لاشه و افزایش وزن لاشه و کاهش ضریب تبدیل خوراک میگردد.دانشگاه شهید چمران اهوازنشریه دامپزشکی ایران1735-687317220210823Seroprevalence of Visceral Leishmaniasis in Dogs of Semnan by direct agglutination testبررسی شیوع سرمی لیشمانیوز احشایی در سگهای شهرستان سمنان با استفاده از روش آگلوتیناسیون مستقیم718012587710.22055/ivj.2020.190542.2175FAبهاره فلاح علمداریدانش آموخته دکترای عمومی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایرانعماد چنگیزیدانشیارگروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایرانمهدی محبعلیاستاد گروه انگل شناسی و قارچ شناسی پزشکی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانJournal Article20190902 The Mediterranean form of visceral leishmaniasis (VL), or kala-azar, is a potentially fatal vector-borne zoonotic disease caused by <em>Leishmania infantum</em>, which is sporadic in most parts of Iran, while in other parts it is considered endemic. Domestic dogs (<em>Canis familiaris</em>) are the primary reservoir hosts for human VL. The objective of the present study is to determine the seroprevalence of VL in the dogs with owners in rural areas of Semnan. For this purpose, 140 blood samples from dogs, which had no clinical signs, were taken randomly. Blood samples were tested by direct agglutination test (DAT) to detect the anti-Leishmania antibodies in dogs, using a cut-off value of ≥1:80. We considered anti-leishmanial antibodies titers at ≥ 1:320 with a clinical sign as Leishmania infection and at ≥ 1:80 with no clinical symptoms as parasitologically infected. Pathological specimens including spleen, liver, and lymph nodes from an infected dog (1:20480) were prepared for Dub smear in Laboratory and staining with Giemsa. Also, the stages of amastigote leishmaniawere had been observed in isolated tissues. The anti-Leishmania antibody (≥ 1:320) was detected in 4 dogs (2.9 %) of the total 140 studied dogs. No significant difference between VL infection and gender & age was found. The results of this study showed that VL with low endemicity is circulating in dogs of Semnan. شکل مدیترانهای لیشمانیوز احشایی (کالاآزار) از خطرناکترین بیماریهای مشترک انسان و دام میباشد که در اغلب مناطق ایران به صورت تکگیر و در بعضی از استانهای کشور به صورت بومی دیده میشود. سگ اهلی (<em>Canis familiaris</em>) مخزن اصلی بیماری در لیشمانیوز احشایی نوع مدیترانهای است. هدف از مطالعه حاضر مشخص نمودن شیوع سرمی (Seroprevalence) حضور بیماری لیشمانیوز احشائی در سگهای صاحبدار مناطق شهری و روستایی سمنان میباشد. به این منظور از ۱۴۰ قلاده سگ صاحبدار فاقد علائم بالینی به روش تصادفی خونگیری انجام گرفت. تمامی نمونههای خون از لحاظ حضور آنتیبادی ضد لیشانیایی با عیار۱:۸۰ و به بالا با آزمایش آگلوتیناسیون مستقیم (DAT) مورد آزمایش قرار گرفتند. عیار۱:۳۲۰ و به بالا به همراه علائم بالینی به عنوان بیمار و عیار۱:۸۰ و به بالا، بدون علائم بالینی به عنوان عفونت ناشی از <em>لیشمانیا اینفانتوم</em> در نظر گرفته شد. از نمونههای مرضی شامل طحال، کبد و غدد لنفاوی یک سگ مبتلا با عیار ۱:۲۰۴۸۰ در آزمایشگاه به روش داب، گسترش تهیه شد و با رنگ گیمسا رنگآمیزی گردید. در مطالعه میکروسگوپی، اجسام آماستیگوت دیده شد. آنتیبادی ضد لیشمانیا در چهار سگ (9/2 درصد) با عیار بالاتر از ۱:۳۲۰ در ۱۴۰ سگ مشاهده گردید. از لحاظ شیوع سرمی، اختلاف معنیداری میان ابتلا به بیماری با جنسیت و سن دیده نشد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که لیشمانیوز احشایی با میزان شیوع پائین در سگهای شهرستان سمنان در حال بروز است.دانشگاه شهید چمران اهوازنشریه دامپزشکی ایران1735-687317220210823Comparison of Enrofloxacin concentration residue in milk of healthy and clinical mastitis quarters following intramascular administration by HPLCمقایسه غلظت باقیمانده انروفلوکساسین در شیر کارتیه های مبتلا به ورم پستان بالینی و سالم متعاقب تجویز داخل عضلانی به روش HPLC819212587610.22055/ivj.2020.186896.2137FAمحمدرضا گلستانی فردانش آموخته دکترای عمومی، دانشکده دامپزشکی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایرانزهره عبدالملکیاستادیار گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران0000-0003-2016-5753محمدامین اسلامپوراستادیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانJournal Article20190528 Pharmacokinetic studies of drugs from the body are done in healthy animals. Regarding the pathological changes in the permeability of drugs to the anatomical spaces, the knowledge about the rate of permeability of antibiotic to infected mammary glands can be effective in the selection of antibiotics. The aim of this study is to evaluate the amount of enrofloxacin in milk of healthy and clinical mastitis quarters after single dose intramasular injection in dairy cows. To do this research, from six Holstein lactating cattle with clinical grade 2 mastitis infected by E. coli, using aseptic method milk were taken and cultured in a blood Agar and McConkey environment. Finally, 6 isolates sent to the reference laboratory for approval. After confirming the cause of mastitis, Enrofloxacin 5% (hipralona) was injected intramuscularly at dose of 5 mg/kg B.W. Then, milk samples were taken at different times from healthy and clinical mastitis quarters and transferred to the laboratory to analyze. Enrofloxacin and its metabolite, Ciprofloxacin, were extracted by standard protocols. Then drug concentrations were measured using a high-performance liquid chromatographic (HPLC) method. Chromatographic conditions included a mobile phase as methanol-acetonitril solution (76:24 v/v) using an isocratic method with a flow rate of 1.0 ml/min and UV detection at 280nm. The results of our study showed that the amount of enrofloxacin in milk samples between two groups was not significantly different in hours of measurement. However, for ciprofloxacin at 12 h, it was significantly higher in milk of clinical mastitis quarters than in healthy ones. Based on the HPLC data, it can be concluded that the penetration pattern of enrofloxacin in healthy and clinical mastitis quarters had no significant difference. مطالعات فارماکوکینتیکی داروها در بدن حیوانات سالم صورت میپذیرد. با توجه به این که در شرایط پاتولوژیک میزان نفوذپذیری داروها به فضاهای آناتومیک دستخوش تغییرات میشود، اطلاع از میزان نفوذپذیری آنتیبیوتیکها در غدد پستانی مبتلا به عفونت میتواند در انتخاب آنتیبیوتیک مؤثر باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی غلظت انروفلوکساسین در شیر کارتیههای مبتلا به ورم پستان بالینی و سالم پس از تجویز داخل عضلانی تک دوز دارو در گاوهای شیری بود. برای انجام این تحقیق از 6 رﺃس گاو هلشتاین شیروار مبتلا به ورم پستان درجه 2 بالینی با عامل کلی فرمی، به روش آسپتیک نمونه شیر اخذ و به صورت همزمان در محیط بلاد آگار و مک کانکی کشت داده شد، سپس سویههای کلی فرم جدا شده به آزمایشگاه رفرانس ارسال گردید. بعد از تأیید عامل ورم پستان، انروفلوکساسین 5 درصد (هیپرالونا) با دوز mg/kg B.W 5 داخل عضلانی تزریق شد. سپس از کارتیه مبتلا و کارتیه ضربدری سالم در زمانهای متفاوت نمونه شیر اخذ و برای آنالیز به آزمایشگاه ارسال شد. باقیماندههای انروفلوکساسین و متابولیت آن، سیپروفلوکساسین به روش استاندارد استخراج شد سپس غلظت داروها با روش کروماتوگرافی مایع با کارکرد بالا (HPLC) اندازهگیری شد. شرایط کروماتوگرافی شامل فاز متحرک متانول- استونیتریل با نسبت حجمی (v/v) 76:24 به روش ایزوکراتیک با سرعت جریانml/min 1 و شناساگر UV با طول موج 280 نانومتر بود. نتایج مطالعه ما نشان داد که بین میزان انروفلوکساسین در نمونههای شیر دو گروه در ساعات اندازهگیری شده تفاوت معنیداری وجود ندارد، در حالی که مقدار سیپروفلوکساسین در ساعت 12 در نمونههای شیر اخذ شده از کارتیه ورم پستانی، به طور معنیداری بیشتر از شیر کارتیههای سالم بود. بر اساس دادههای به دست آمده از HPLC میتوان نتیجه گرفت که الگوی نفوذ انروفلوکساسین در کارتیههای سالم و مبتلا به ورم پستان بالینی تفاوت معنیداری نداشت.دانشگاه شهید چمران اهوازنشریه دامپزشکی ایران1735-687317220210823The study of the effect of Sinapis arvensis on digestibility, protozoa morphology, blood parameter and thyroids hormones in Arabi sheepمطالعه اثر گیاه خردل وحشی بر هضم پذیری، گونه های پروتوزوا، فراسنجههای خونی و هورمون های تیروئیدی گوسفند عربی9310312587210.22055/ivj.2020.200715.2183FAطاهره محمدابادیاستاد گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایرانعاطفه اعطاییدانشآموخته کارشناسی ارشد تغذیه دام، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایرانمحسن ساریدانشیار گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایرانJournal Article20190906 This study was conducted to investigate effect of <em>Sinapis arvensis</em> on digestibility, protozoa species, and blood parameters and thyroids hormones in the Arabi sheep. Diet containing 25% <em>Sinapis arvensis</em> instead of alfalfa were used in feeding of Arabi sheeps with average weight 25±5 kg and 1-year age. These diets containing 50% forage and 50% concentrate were used for a 45 days’ period. At the end of the experiment, feed intake, digestibility of nutrients, ruminal fermentation parameters, protozoa population and blood metabolites of animals were measured. The result showed that adding <em>Sinapis arvensis</em> to sheep's diet had not significant effect on dry matter and organic matter intake. Digestibility of dry matter, organic matter, neutral and acid detergent fiber was significantly not different between treatments. But digestibility of crude protein in diet containing <em>Sinapis arvensis</em> was lower than control (69.32 and 61.41 % for control and diet containing <em>Sinapis arvensis</em>, respectively). The time of feed eating; resting, rumination and chewing were not affected by the experimental diets. Ammonia nitrogen and pH of control and diet containing <em>Sinapis arvensis</em> had no significant difference. Adding <em>Sinapis arvensis</em> had not significant effect on rumen protozoa population and species of sheep. Based on the result, blood urea decreased (16.13 and 13.40 mg/dl for control and diet containing <em>Sinapis arvensis</em>, respectively) and triglyceride was greater in diet containing <em>Sinapis arvensis</em> (11.32 and 18.13 mg/dl for control and diet containing <em>Sinapis arvensis</em>, respectively) than the control treatment, respectively. But blood cholesterol, glucose, HDL and LDL didn’t influence by treatments. Also effect of <em>Sinapis arvensis</em> on aspartate aminotransferase and <em>alanine</em> aminotransferase, T3, T4 and TSH hormones and cratinin was not significant. According to the result of this study, due to the lack of a negative effect on digestibility and fermentation and blood parameters and thyroids hormones of sheeps, it may be <em>Sinapis arvensis</em> can be used by 25% as replacement with alfalfa in Arabi sheep diet. این مطالعه به منظور بررسی اثر گیاه خردل وحشی بر هضمپذیری، گونه های پروتوزوا و فراسنجههای خونی در گوسفندعربی انجام شد. جیرهی حاوی 25 درصد خردل وحشی جایگزین یونجه در تغذیهی گوسفندان عربی با وزن 5±25 کیلوگرم و سن یک سال با جیره 50 به 50 علوفه به کنسانتره برای مدت 45 روز استفاده شد. در پایان مطالعه مصرف خوراک، قابلیت هضم، فراسنجههای تخمیر شکمبه، جمعیت پروتوزوآ و متابولیتهای خونی در دامها اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد افزودن گیاه خردل وحشی به جیره گوسفندان تأثیر معنیداری بر میزان مادهی خشک و مادهی آلی مصرفی نداشت. قابلیت هضم مادهی خشک، ماده ی آلی و الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی بین دو تیمار اختلاف معنیداری نداشتند. اما قابلیت هضم پروتئین خام در جیرهی حاوی خردل وحشی کاهش یافت (32/69 و41/61 درصد به ترتیب برای تیمار شاهد و تیمار حاوی خردل وحشی). مدت زمان غذا خوردن، استراحت، نشخوار و جویدن تحت تأثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفتند. نیتروژن آمونیاکی و pH جیرهی شاهد و جیرهی حاوی خردل وحشی تفاوت معنیداری با هم نداشتند. افزودن گیاه خردل اثر معنیداری بر جمعیت و گونههای پروتوزوآی شکمبه گوسفندان نداشت. میزان اوره خون در تیمار حاوی خردل وحشی نسبت به تیمار شاهد کاهش (13/16 و 40/13 میلیگرم در دسیلیتر به ترتیب برای تیمار شاهد و تیمار حاوی خردل وحشی) و میزان تریگلیسرید افزایش معنیداری (32/11 و13/18 میلیگرم در دسیلیتر به ترتیب برای تیمار شاهد و تیمار حاوی خردل وحشی). داشت. اما میزان کلسترول،LDL ،HDL و گلوکز خون تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت. همچنین اثر گیاه خردل وحشی بر آنزیمهای آسپارتات آمینو ترانسفراز و آلانین آمینو ترانسفراز، کراتینین و هورمونهای T3،T4 و TSH معنیدار نبود. بنابراین، با توجه به این که جیرهی حاوی گیاه خردل وحشی تاثیر منفی بر قابلیت هضم، تخمیر، فراسنجههای خونی و هورمونهای تیروئیدی گوسفندان نداشت، شاید بتوان این گیاه را به میزان 25 درصد جایگزین یونجه در جیرهی گوسفند عربی استفاده کرد.دانشگاه شهید چمران اهوازنشریه دامپزشکی ایران1735-687317220210823Association between milk β-casein protein polymorphism and reproductive indices in Holstein dairy cowsارتباط چندشکلی جایگاه ژنی بتاکازئین شیر با صفات بازدهی تولید مثلی در گاوهای شیری هلشتاین10411512587110.22055/ivj.2020.206223.2193FAفریده نروژدانش آموختهی دکترای عمومی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانعبداله میرزاییدانشیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانحسن شریفی یزدیاستاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانابوالفضل حاجی بمانیاستادیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانJournal Article20191023 The aim of the present study was to detect Holstein dairy cows with two allelic forms of A1 and A2 of milk β-casein gene and compare their reproductive indices. The blood samples were collected from 41 multiparous (without pre and postpartum clinical diseases) Holstein cows in a modern dairy herd. DNA was extracted from whole blood and the β-casein genotype was detected by polymerase chain reaction-restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP) analysis using <em>BstDE I</em> (<em>Dde I</em>) enzyme based on the replacement of the proline by histidine at position 67 β-casein protein in A1 milk. The PCR products sequenced for each genotype which used as control samples to validate the RFLP findings. The reproductive indices between cows with different genotypes were compared by Kruskal–Wallis test. The results of the present study indicated that A1A1, A1A2 and A2A2 genotype had a frequency of 13 (31.7%), 21 (51.2%) and 7 (17.1%). No significant difference was found in calving to first service interval, days open and service per conception indices between studied cows with different β-casein genotypes (P > 0.05). As results, it seems that the identification and proliferation of cows with the allelic form of A2 of β-casein gene can be considered without adverse effects on the fertility of dairy cows. However, further studies are needed to investigate the relationship between this genotype and milk yield of cows in the dairy herds. هدف از انجام مطالعهی حاضر، شناسایی گاوهای شیری هلشتاین در دو گروه ژنهای کدکنندهی پروتئینهای A1 و A2 بتاکازئین شیر با استفاده از روش RFLP PCR- و ارتباط آنها با شاخصهای تولیدمثلی بود. بدین منظور از 41 رأس گاو هلشتاین چندشکمزا (فاقد هرگونه بیماریهای بالینی پیرامون زایمان)، از یک گاوداری صنعتی شیری در اطراف شهرستان شیراز نمونه خون گرفته شد. پس از استخراج DNA کل از خون کامل، تکثیر ناحیه دارای چندشکلی (با جایگزینی اسید آمینه پرولین با هیستیدین در جایگاه 67 اسید آمینه پرتئین بتاکازئین در A1)، از هضم آنزیمی BstDE I (Dde I) جهت تعیین ژنوتیپ ژن بتا کازئین استفاده گردید. جهت اطمینان از روش کار و هضم آنزیمی از محصولات PCR تعیین ترادف شده به عنوان کنترل استفاده شد. مقایسهی شاخصهای تولیدمثلی (فاصلهی زایمان تا اولین تلقیح، روزهای باز و تعداد تلقیح به ازای آبستنی) بین گاوهای با ژنوتیپهای مختلف با استفاده از آزمون کروسکال والیس انجام شد. نتایج مطالعهی حاضر نشان داد که تعداد 13 (7/31 درصد)، 21 (2/51 درصد) و هفت (1/17 درصد) رأس از گاوها به ترتیب دارای ژنوتیپ A1A1، A1A2 و A2A2 بودند. مقایسه میانگین فاصلهی زایمان تا اولین تلقیح، روزهای باز و تعداد تلقیح به ازای آبستنی بیانگر عدم تفاوت معنیدار بین گاوهای مورد مطالعه دارای ژنوتیپهای مختلف بتاکازئین بود. بر اساس نتایج، چنین به نظر میرسد که شناسایی و تکثیر گاوهای دارای ژن بتاکازئین A2 (A1A2 یا A2A2) بدون نگرانی از تأثیر منفی آن بر باروری گاوهای شیری، میتواند مدنظر قرار گیرد. با این وجود جهت بررسی ارتباط این ژنوتیپ و میزان تولید شیر در گلههای گاو شیری نیاز به مطالعات گستردهتری در این زمینه وجود دارد.دانشگاه شهید چمران اهوازنشریه دامپزشکی ایران1735-687317220210823Effects of zinc sources on cellular immune response, biochemical and hematological blood parameters in early lactation of Holstein dairy cowsتأثیر منابع مختلف روی بر پاسخ ایمنی سلولی، فراسنجه های بیوشیمیایی و هماتولوژی خون گاوهای شیرده هلشتاین در اوایل دوره شیردهی11612412587910.22055/ivj.2019.192073.2160FAمهدی نعمت پوردانش آموخته دکتری تغذیه دام، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانکامران رضایزدیاستاد گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0002-1835-8612مهدی گنج خانلودانشیار گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانآرمین توحیدیاستاد گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانJournal Article20190706 The purpose of this study was to compare the effects of zinc from different sources on hematological parameters of blood and immune response in early lactation of dairy cows. Thirty multiparous dairy cows randomly allocated to one of five dietary treatments in a complete randomized design. All cattle were fed a low Zn diet for 42 days prior to assignment to dietary treatments as a depletion phase. Treatments consisted of: 1) control (no supplement Zn), 2) Zn glycine complex (ZnGly), 3) Zn hydroxychloride complex (ZnHcl), 4) Zn oxide (ZnO), 5) Zn sulfate (ZnSO4). The Zn sources were added to provide 1500 mg/head/day of supplemental Zn. The result indicated that glucose, AST and ALT were not different between treatments. Zinc supplementation increased plasma alkaline phosphatase activity in compare of control. The results indicated that Ca, P, Fe, and Cu were not affected by treatments. The used of different sources of zinc significantly increased serum zinc in compare control group. The used of zinc had not significantly effect on hematology of blood. Also, Swelling response following intradermal injection of phytohemoagglutinin was not affected by zinc sources. Therefore, the results of present study indicated that although used of 1500 mg/day/head zinc from different sources increased serum zinc, had not significantly onimmune response in dairy cattle. این پژوهش با هدف مطالعه تأثیر منابع مختلف روی بر هماتولوژی خون و پاسخهای ایمنی گاوهای شیرده هلشتاین در اوایل دورهی شیردهی صورت گرفت. تعداد 35 راس گاو شیرده دو شکم زایش کرده و بالاتر در قالب طرح کاملا تصادفی با 7 تکرار به صورت تصادفی به یکی از 5 گروه آزمایشی اختصاص داده شدند. تمام حیوانات 42 روز پیش از شروع آزمایش با جیرهی فاقد مکمل روی تحت عنوان دورهی تخلیه تغذیه شدند. جیرهها شامل 1) جیره شاهد؛ بدون مکمل روی 2) جیره همراه با سولفات روی 3) جیره همراه با اکسید روی، 4) جیره همراه با منبع گلایسین روی و 5) جیره همراه با هیدروکسی کلراید روی، بودند. منابع مختلف روی به منظور تأمین 1500 میلیگرم روی در روز به ازای هر رأس به خوراک دامها اضافه گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که استفاده از منابع مختلف روی تأثیر معنیداری بر شاخصهای خونی گلوکز، آسپارتات آمینو ترانسفراز و آلانین آمینو ترانسفراز نداشت. مقدار آلکالین فسفاتاز به طور معنیداری در گروههای مصرف کنندهی مکمل روی بیشتر از گروه شاهد بود. میزان کلسیم، فسفر، آهن و مس موجود در سرم گروههای دامی تغذیه شده با منابع مختلف روی تفاوت معنیداری با گروه شاهد نداشت. نتایج همچنین نشان داد که تغذیهی گاوهای شیری با منابع مختلف روی به طور معنیداری میزان روی موجود در سرم را نسبت به گروه شاهد افزایش داد. منابع مختلف روی تأثیر معنیداری بر هیچ یک از شاخصهای هماتولوژیک خون نداشت. همچنین استفاده از منابع مختلف روی تأثیر معنیداری بر پاسخ جلدی به تزریق داخل پوستی فیتوهماگلوتنین نداشت. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که استفاده از مکمل روی در سطح 1500 میلیگرم به ازای هر رأس در روز اگرچه میتواند موجب افزایش سطح روی در سرم گردد ولی تأثیر معنیداری بر پاسخ ایمنی سلولی در گاوهای شیرده ندارد.دانشگاه شهید چمران اهوازنشریه دامپزشکی ایران1735-687317220210823Molecular Identification of Anaplasma pathogenic Species in cows in Mazandaran Provinceشناسائی ملکولی گونه های بیماریزای آناپلاسما در گاوهای استان مازندران12513912587810.22055/ivj.2019.197984.2177FAنصرالله واحدی نوریاستادیار مؤسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران0000-0003-4678-5424وحید نعماندانشیار مؤسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران0000-0002-3002-2417Journal Article20190818 This study aimed to determinate the variety of <em>Anaplasma</em> species among cows of Mazandaran province. For this purpose, 105 blood samples randomly collected via the jugular vein from different parts of Mazandaran province. The extracted DNA from blood cells was amplified by <em>Anaplasma</em>-all primers, which amplify an approximately 1468bp DNA fragment from a region of the 16S rRNA gene from various members of the genus <em>Anaplasma</em>. 29 (27.6%) out of 105 cow blood samples were <em>Anaplasma</em> spp. positive by first PCR and nested PCR. All cow<em> </em>positive samples were<em> </em>analysed for the presence of<em> A.</em><em> </em><em>phagocytophilum, A.bovis, </em>and <em>A.centrale</em> <em>(</em><em>Amori Strain) </em>and as a result, 22 of blood samples (21%) for <em>A.phagocytophilum</em>, 12 (11.4%) for <em>A.bovis</em> and 1(1%) for <em>A.centrale</em> were positive. The extracted DNA from positive <em>Anaplasma spp</em> samples were amplified by <em>Anaplasma marginale</em> specific primers, which amplify an approximately 866bp DNA fragment from a region of the <em>msp4</em> gene. Out of 105, blood samples, Five (4.8%) were positive for <em>Anaplasma marginale</em>. This study is the first molecular detection of <em>Anaplasma </em>species from cows in Mazandaran province. The results show that there is a significant difference between the percentage of infection of the cow with <em>Anaplasma phagocytophilum</em>, in different seasons of the year and the livestock type. Also, the percentage of infection with <em>Anaplasma b</em><em>o</em><em>vis</em>, among the variables studied; there is a significant difference between the seasons of the year and the type of livestock. هدف از این مطالعه تعیین گونههای <em>آناپلاسما</em> در گاوهای استان مازندران بود. برای این منظور تعداد 105 نمونه خون از طریق رگ وداج گاو به طور تصادفی از نقاط مختلف استان مازندران جمعآوری گردید. در ابتدا DNA استخراجی از نمونههای خونی با جفت آغازگری که قطعهی 1468 جفت بازی از ژن 16S rRNA جنس <em>آناپلاسما</em> را تکثیر میکرد، تکثیر شد. 29 نمونه (6/27 درصد) از 105 نمونه گاوی در اولین PCR و nested-PCR از نظر جنس <em>آناپلاسما</em> مثبت شدند. تمامی نمونههای مثبت با nested-PCR اختصاصی از نظر وجود<em> آناپلاسما فاگوسیتوفیلم</em>،<em> آناپلاسما بوویس </em>و <em>آناپلاسما سنتراله </em>(<em>سویه آموری</em>)<em> </em>بررسی شدند و 21 نمونه (20 درصد) از نظر<em> آناپلاسما فاگوسیتوفیلم، </em>12<em> </em>نمونه (4/11 درصد) از نظر<em> آناپلاسما بوویس </em>و 1 نمونه (1 درصد) از نظر <em>آناپلاسما سنتراله </em>(<em>سویه آموری</em>)<em> </em>مثبت تشخیص داده شد. <em> </em>DNA استخراجی نمونههای مثبت با استفاده از جفت آغازگرهای اختصاصی که قطعه 866 جفت بازی از ژن <em>msp4</em> <em>آناپلاسما مارژیناله </em>را تکثیر میکرد، تکثیر شد که 5 نمونه (8/4 درصد) از 105 نمونه گاوی از نظر<em> آناپلاسما مارجیناله</em> مثبت بودند<em>. </em> این مطالعه اولین تشخیص ملکولی گونههای <em>آناپلاسما </em>در گاوهای استان مازندران بوده است. نتایج نشان میدهد که در بین درصد آلودگی گاو به <em>آناپلاسما فاگوسیتوفیلم</em>، در فصول مختلف سال و نوع دامداری، اختلاف معنیدار وجود دارد. همچنین از نظر درصد آلودگی به <em>آناپلاسما بوویس</em>، از میان متغیرهای مورد بررسی، بین فصول مختلف سال و نوع دامداری اختلاف معنیدار وجود دارد.