2024-03-29T11:37:45Z
https://www.ivj.ir/?_action=export&rf=summon&issue=19422
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1400
17
3
ایمونوهیستوشیمی هپاتوپانکراس میگو، Litopenaeus vannamei، در دو دمای متفاوت
زهرا
بصیر
رحیم
پیغان
هدف از این مطالعه بررسی مقایسهای سلولهای هپاتوپانکراس میگوی وانامی در دو فصل سرد و گرم به روش ایمونوهیستوشیمی است. در این تحقیق، در مجموع 50 قطعه میگوی وانامی با متوسط طول 1±23 و وزن متوسط 5/0± 28 گرم به طور تصادفی از مزارع پرورش میگو چوئبده آبادان در استان خوزستان در دو فصل سرد و گرم گرفته شدند. برای بررسی بافتشناسی و ساختاری هپاتوپانکراس از تمامی میگوها نمونهبرداری شد. برای تثبیت، با تزریق داخل دهانی و غوطه وری توسط محلول دیویدسون منتقل شدند. سپس نمونههای بافتی با روش معمول بافتشناسی و با استفاده از اتانول صعودی آبگیری، گزیلول برای شفافسازی و آغشتهسازی با پارافین انجام شد. برشهای بافتی 6-4 میکرونی زده شد و توسط رنگ هماتوکسیلین- ائوزین و ایمونوهیستوشیمی با تکنیک تانل رنگآمیزی شدند. سرانجام مورد بررسی قرار گرفتند. Dino-capture و نرم افزار Dino-Lite میکروسکوپ نوری مجهز به لنز اسلایدها توسط نتایج نشان داد که هپاتوپانکراس اندامی لولهای شکل بوده است. در فصل گرما، قطر لولهها از فصل سرما کوچکتر بود. در درصد آپوپتوز بین سلولهای تشکیل دهنده توبول فصل گرم و فصل سرد تفاوت معنی داری وجود داشت.
ایمونوهیستوشیمی
هپاتوپانکراس
Litopenaeus vannamei
دما
2021
11
22
5
13
https://www.ivj.ir/article_141597_f4b84c94d5aeb868485838134dbfca90.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1400
17
3
مقایسه اثرات قلبی ریوی و بی دردی حاصل از تزریق اپیدورال داروهای لیدوکائین، بوپیواکائین ودکسمدتومدین به دنبال جراحی برداشت رحم و تخمدان در سگ
علی
بنیآدم
پیمان
معصومی
معصومه
عزتی گیوی
محمد
راضی جلالی
بیحسی اپیدورال به دلیل بیدردی حین عمل و کاهش نیاز به بیهوشی عمومی به طور گستردهای به عنوان یک روش بیحسی کمکی در سگها مورد استفاده قرار گرفته است. هدف از این مطالعه مقایسهی بیدردی بعد از عمل و تغییرات قلبی ریوی پس از تزریق اپیدورال لیدوکائین، بوپیواکائین و دکسمدتومیدین پس از عمل برداشت رحم و تخمدان در سگها بود. برای این منظور، 15 قلاده سگ بالغ سالم، از نژاد مخلوط با وزن متوسط 41/1 ± 76/12 کیلوگرم به طور تصادفی به سه گروه (لیدوکائین 5/2 میلیگرم/کیلوگرم، بوپیواکائین 1 میلیگرم/کیلوگرم و دکسمدتومیدین 10 میکروگرم/کیلوگرم وزن بدن با حجم نهایی 36/0 میلیلیتر/کیلوگرم) تقسیم شدند. ضربان قلب، تعداد تنفس، فشار متوسط شریانی و درجه حرارت مقعدی قبل از تزریق اپیدورال و در طی زمان جراحی و تا 6 ساعت بعد از پایان جراحی ارزیابی شد. پس از عمل درد تا 6 ساعت ارزیابی شد. ضربان قلب در 2 و 3 ساعت پس از عمل در گروه دکسمدتومیدین در مقایسه با دو گروه دیگر کمتر بود. با مقایسهی تعداد تنفس در هر سه گروه، تعداد تنفس در گروه دکسمدتومیدین در ساعتهای 1، 3، 4 و 5 کمتر از گروه بوپیواکائین بود. ارزیابی درد با استفاده از روشهای SDS، VAS و UMPS انجام شد. از نظر ارزیابی درد با استفاده از روشهای SDS، VAS و UMPS در 2 ساعت اول پس از جراحی تفاوت معنیداری بین سه گروه وجود نداشت. با روش UMPS در 4 و 5 ساعت پس از جراحی، بوپیواکائین و دکسمدتومیدین در مقایسه با لیدوکائین بیدردی بهتری داشتند. در ساعت 6، دکسمدتومیدین ضددردی بهتر نسبت به بوپیواکائین داشت. بر اساس نتایج، دکسمدتومیدین اثر ضددردی بهتر نسبت به سایر داروها داشته باشد.
لیدوکائین
بوپیواکائین
دکسمدتومیدین
اپیدورال
سگ
اوریوهیسترکتومی
2021
11
22
14
23
https://www.ivj.ir/article_141601_e81edb9824158d84149d4ea0ae56f35c.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1400
17
3
تشخیص ملکولی ویروس لارنگوتراکئیت عفونی در جوجه های بومی و گوشتی ایران
سید حسام الدین
عمادی چاشمی
حمید
استاجی
ایرج
اشرافی تمای
سحر
غفاری خلیق
لارنگوتراکئیت عفونی یکی از بیماریهای بسیار مسری در دستگاه تنفس طیور است که توسط هرپس ویروسهای گروه ۱ (GaHV-1) مربوط به پرندگان ایجاد شده و عمدتا پولتها و گلههای تخمگذار را درگیر مینماید در حالی که در گلههای گوشتی و بومی ایران تاکنون گزارش نشده است. هدف از تحقیق حاضر تشخیص و تعیین هویت جدایههای ویروس لارنگوتراکئیت عفونی در مواردی از همهگیری علایم شدید تنفسی در گلههای گوشتی و بومی استان سمنان در بازه زمانی ژانویه ۲۰۱۹ تا مارس ۲۰۲۰ میباشد. در این راستا نمونههای مربوط به ۲۲ مزرعه مرغ گوشتی با علایم بالینی شدید تنفسی که تلفات 29 - 5/5 درصد داشتهاند و همچنین دو گله مرغ بومی با علائم مشابه مورد بررسی قرار گرفتند. حضور ویرس لارنگوتراکئیت عفونی طیور به عنوان عامل ایجاد بیماری با استفاده از روشهای هیستوپاتولوژی، ردیابی ژن ICPI و تعیین توالی نوکلئوتیدی ژن یاد شده مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی مقایسهای توالیهای به دست آمده با جدایههای کشور ایران و کشورهای همسایه نشان دهنده مشابهت بالای سویههای جدا شده در این تحقیق با سویههای جدا شده از کشور ترکیه میباشد.
مرغ های بومی
مرغ گوشتی
توالی ژن ICPI
لارنگوتراکئیت عفونی طیور
2021
11
22
24
33
https://www.ivj.ir/article_141602_260a0b592a13195fb48161f932491784.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1400
17
3
توزیع آلکالین فسفاتاز و کربوهیدرات ها در مراحل اولیه رویانی بوقلمون
اعظم
حسینی
ابوالقاسم
نبی پور
حسام
دهقانی
در مطالعات تکوینی رویان، تعیین روشهای مناسب شناسایی بافتهای مختلف بسیار اهمیت دارد. هدف از این مطالعه، تعیین نشانگر مناسب در تکوین سیستم عصبی و سایر اندامها در رویان بوقلمون بوده تا راهنمایی باشد در جهت کشف نقش آنزیم آلکالین فسفاتاز در تکوین رویان، درک بهتر عملکرد اندام پس از تولد و مطالعات روند جنینی تشکیل دستگاه عصبی. رویانهای بوقلمون در مراحل (H&H)31-19، با استفاده از تکنیکهای هیستوشیمی و ایمونوهیستوشیمی مطالعه شدند. نتایج نشان داد که سلولها تنها در طناب نخاعی، قادر به بیان نشانگر سطحی SSEA-1 بوده و سایر اندامهای مطالعه شده از نظر بیان این مارکر، منفی بودند. اگر چه در مراحل (H&H) 31-19، فعالیت آلکالین فسفاتازی منفی یا بسیار ضعیف بود اما در 5/9-9 روز پس از انکوباسیون، واکنش قلیایی مثبت در بخشهایی از طناب نخاعی، مزونفروز، گناد، آئورت پشتی و سینوزوئید کبدی مشاهده گردید. برشهای رنگآمیزی شده با تکنیک هیستوشیمی پریودیک اسید شیف (PAS) نیز حضور گلیکوژن در قلب، مزونفروز، گناد، نوتوکورد، کندروسیت و بخشهایی از طناب نخاعی را تأیید کرد. نتایج به دست آمده از تحقیق حاضر نشان میدهند که آنزیم آلکالین فسفاتاز و بیان SSEA-1 میتوانند نشانگرهای مناسبی در مطالعات تکوینی سیستم عصبی رویان باشند. همچنین میتوان از تکنیکهای هیستوشیمی پریودیک اسید شیف و آلکالین فسفاتاز قلیایی نیز به منظور مطالعه دیگر اندامها در رویان بوقلمون استفاده کرد.
آلکالین فسفاتاز
کربوهیدرات
ایمنوهیستوشیمی
تکوین
رویان
2021
11
22
34
46
https://www.ivj.ir/article_141604_e24a1b69a427bea0a125850a1a7fbfe0.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1400
17
3
ارزیابی هیستوپاتولوژی ترکیب عسل و پماد زینک اکساید بر ترمیم زخم تجربی تمام ضخامت پوست در موش صحرایی
سعیده
لطفی
سروش
سابیزا
هادی
نداف
آناهیتا
رضائی
اساساً زخم به ایجاد هرگونه شکاف و از بین رفتن پیوستگی بافتهای بدن چه در داخل و چه در سطح خارجی بدن گفته میشود. همواره تلاش برای یافتن اثربخشترین و کم عوارضترین عاملی که روند ترمیم زخم را تسریع کند مورد نظر محققین بوده است. هدف از انجام مطالعهی حاضر، بررسی و مقایسهی میزان اثربخشی عسل به تنهایی یا در ترکیب با پودر زینک اکساید بر ترمیم نقیصهی تجربی تمام ضخامت پوست در موش صحرایی میباشد. در این تحقیق، تعداد 48 موش صحرایی سفید نر بالغ از نژاد ویستار انتخاب شدند. حیوانات به صورت تصادفی به چهار گروه 12تایی تقسیم شدند: گروه اول (کنترل=C)، گروه دوم (عسل=H)، گروه سوم (روی=Z) و گروه چهارم (عسل و روی=(ZH. یک نقیصه پوستی تمام ضخامت با ابعاد 2×2 سانتیمتر در پوست ناحیه پشت، حدفاصل بین گردن و ناحیه لگنی ایجاد گردید. تمامی حیوانات درمان متناسب با گروه خود را دریافت نمودند. از هر گروه، چهار موش در روزهای 7، 14 و 21 نمونه هیستوپاتولوژی تهیه گردید و بررسی میکروسکوپی انجام شد. بررسی ماکروسکوپی نیز با استفاده از نرمافزار Axiovision صورت گرفت. با ارزیابی پارامتر درصد بهبودی زخم، بالاترین میزان بهبودی در روز 7 پس از ایجاد زخم به گروه Z و کمترین آن به گروه H تعلق داشت. همچنین بالاترین میزان بهبودی در روز 14 پس از ایجاد زخم به گروه Zو کمترین آن به گروه ZH تعلق داشت. اما از نظر آماری هیچگونه اختلاف معنیداری بین گروهها مشاهده نگردید. در روز 21 پس از ایجاد زخم، درصد بهبودی زخم در گروه ZH به طور معنیداری بیشتر از گروههای کنترل (001/0=p)، عسل (001/0=p) و زینک اکساید (013/0=p) بود. در روز 21 پس از جراحی، در قسمت درم در تمام موشهای گروه ZH، دستجات منظم کلاژن همراه با تعداد کمی فیبروبلاست و مویرگ قابل مشاهده بود. این شرایط در دو موش از گروه Z و یک موش از گروه C نیز دیده شد. در سایر موارد بافت جوانهی گوشتی با فیبروبلاستها و مویرگهای خونی متعدد رؤیت گردید. این مطالعه نشان داد ترکیب زینک اکساید و عسل نسبت به سایر گروهها در فرآیند ترمیم زخم تاثیر بهتری دارد و روند ترمیم زخم را تسریع میکند. ترکیب این دو ماده باعث افزایش تشکیل بافت جوانهگوشتی، افزایش انقباض زخم، کاهش التهاب، کاهش اسکار زخم میشود.
ترمیم زخم
عسل
زینک اکساید
موش صحرایی
2021
11
22
47
58
https://www.ivj.ir/article_141605_20b9d433119eed053c39de1ca9a121fa.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1400
17
3
اثر روغن زیره سیاه بر روی غلظت پروتئین های شوک گرمائی 70 و 72 در بافت های کبد و عضلات اسکلتی موش های صحرائی دیابتی
فرانک
مرادی
نسرین
کاظمی پور
فواد
نوربخش
سعید
نظیفی
ناهنجاریهای متابولیکی دیابت منجر به تولید بیش از حد سوپراکسید در عروق و میوکارد قلب و در نتیجه عوارض دیابت میشود. روغن زیره سیاه احتمالاً با اثرات افت قند خون، کاهش چربی خون و آنتیاکسیدانی باعث کاهش استرس اکسیداتیو و افزایش پروتئین شوک گرمایی میشود. هدف ما مطالعهی اثرات روغن زیرهی سیاه بر پروتئینهای شوک گرمائی در کبد و عضلات اسکلتی موشهای دیابتی است. پنجاه سر موش صحرائی اسپراگ داولی نر به طور تصادفی به پنج گروه (شاهد، کنترل دارو، کنترل منفی حامل دارو، کنترل منفی و درمان) تقسیم شدند. دیابت در گروههای کنترل منفی و درمان با استرپتوزوتوسین ایجاد شد (40 میلیگرم در کیلوگرم وزن بدن، تک دوز و داخل صفاقی). گروههای شاهد و کنترل منفی هیچ درمانی دریافت نکردند اما موشهای صحرایی تحت درمان و کنترل دارو طی 30 روز دورهی مطالعه، روزانه با 10 میلیگرم در کیلوگرم روغن زیره سیاه گاواژ شدند. وزن موشها در روزهای 3، 7، 21 و 30 و قند خون ناشتا در روزهای 3 و 30 اندازهگیری شدند. در انتهای دورهی آزمایش، بافتهای کبد و عضلات اسکلتی جدا و برداشته شدند. میزان پروتئینهای شوک گرمائی 70 و 72 با کیتهای الیزا اندازهگیری شدند. نتایج اندازهگیری پروتئینهای شوک گرمائی نشان دهنده افزایش سطح این پروتئینها در گروه درمان بود. اما پروتئینهای شوک گرمائی در گروههای کنترل منفی و کنترل منفی حامل دارو به دلیل تزریق استرپتوزوسین به طور معنیدار و قابل توجهی کاهش یافتند. نتایج ما نشان داد که ترکیبات موجود در این روغن (زیره سیاه) میتواند غلظت پروتئینهای شوک گرمائی 70 و 72 را در بافتهای کبد و عضلات اسکلتی افزایش دهد.
دیابت قندی
روغن زیره سیاه
پروتئین های شوک گرمائی 70 و 72
کبد
عضله اسکلتی
2021
11
22
59
67
https://www.ivj.ir/article_141607_1d422f7eacb614693b0ab0f0f5ed3618.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1400
17
3
ارزیابی بالینی تجویز خوراکی کتامین همراه با آسپرومازین یا میدازولام در گربهها: یک مطالعه مقدماتی
بهمن
مصلی نژاد
علی
بنی آدم
رضا
آویزه
رضا
حمیدانی پور
روشهای متعددی جهت القاء بیهوشی در حیوانات وجود دارد. داروهای بیهوشی خوراکی، جهت مقید کردن کوتاه مدت، در اغلب حیوانات سالم مناسب هستند. هدف از انجام مطالعهی حاضر، ارزیابی مقایسهای اثرات داروهای بیهوشی کتامین تنها، کتامین همراه با آسپرومازین و کتامین با میدازولام به صورت خوراکی، بر علائم حیاتی بدن، طول دورهی بیهوشی و رفلکسهای عصبی در گربه بود. این تحقیق روی 15 قلاده گربه بالغ سالم از نظر بالینی انجام شد که به 3 گروه مساوی A (کتامین تنها)، B (کتامین با آسپرومازین) و C (کتامین با میدازولام) تقسیمبندی شدند. در گروه A، کتامین تنها با دوز 80 میلیگرم/کیلوگرم، یکبار خورانده شد. در گروه B، ابتدا آسپرومازین با دوز 15/0 میلیگرم/کیلوگرم و پس از 30 دقیقه، کتامین به گربهها خورانده شد. گروه C، مشابه گروه B بود، با این تفاوت که به جای آسپرومازین، میدازولام با دوز 3/0 میلیگرم/کیلوگرم تجویز گردید. گروه B، کمترین تغییرات را بر ضربان قلب داشت و از لحاظ تأثیر بر درجه حرارت بدن و تنفس، گروه C بهتر بود. در مورد رفلکسهای عصبی، تفاوت معنیداری مشاهده نگردید؛ اما از نظر طول دوره بیهوشی، تغییرات معنیداری بین گروههای B (2/37 دقیقه) و C (4/37) با گروه A (26) مشاهده گردید. القاء بیهوشی در گروههای B (4/1±6/14 دقیقه) و C (14/1±6/15) نسبت به گروه A (34/2±20) بهتر بود. زمان اولین حرکت ارادی در گروههای A، B و C به ترتیب در دقایق 38/2±2/38، 54/2±43 و 27/3±8/44 ثبت گردید. تجویز خوراکی میدازولام یا آسپرومازین همراه با کتامین، به دلیل طول دورهی بیهوشی طولانیتر و لرزشهای ماهیچهای کمتر، نسبت به کتامین تنها، روش مناسبتری برای ایجاد بیهوشی در گربهها است.
آسپرومازین
گربه
کتامین
میدازولام
تجویز خوراکی
2021
11
22
68
77
https://www.ivj.ir/article_141608_82b9807072ff7c2587ebc566b942c09c.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1400
17
3
مقایسه خاصیت ضد میکروبی و آنتیاکسیدانی اسانس و نانوامولسیون اسانس گیاه لعل کوهستان Oliveria decumbens به منظور کاربرد در صنایع غذایی
لیلا
نیکروان
سیاوش
مکتبی
مریم
قادری قهفرخی
محمد
محمودی سورستانی
هدف این مطالعه مقایسهی اثرات ضد باکتریایی و آنتیاکسیدانی اسانس (Od-EO) و نانو امولسیون (Od-NEO) گیاه لعل کوهستان با نام علمی Oliveria decumbens برای استفاده عملی در صنایع غذایی بود. این گیاه از شمال شرقی استان خوزستان جمعآوری شده و اسانس توسط دستگاه کلونجر استخراج شد. ترکیبات Od-EO با استفاده از دستگاه GC-MS تعیین شدند. نانوامولسیون گیاه به وسیلهی هم زدن تویین 80، آب مقطر و اسانس و سپس با استفاده از یک دستگاه سونیکاتور با قدرت 200 وات و یک کریستال پیزوالکتریک با قطر پروب 15 میلیمتر انجام شد. اثرات ضد باکتری Od-EO و Od- NEO بر روی چهار باکتری اشریشیا کولای O157:H7، سودوموناس آئروژینوزا ، استافیلوکوکوس اورئوس و لیستریا مونوسیتوژنز با استفاده از روشهای انتشار در دیسک آگار و میکرودیلوشن مورد بررسی قرار گرفت. اثر آنتیاکسیدانی نیز با استفاده از روشهای مهار DPPH و ABTS بررسی شد. دادهها نشان داد که تیمول (4/53%)، الفا ترپینن (48/20%)، پی=سیمن (02/18%) و میریستیسین (7/2%) غالبترین ترکیبات Od-EO بودند. اندازهی ذرات نانوامولسیون 71/47 نانومتر و پتانسیل زتا 3/36- میلی ولت بود. مقدار IC50 در آزمون DPPH برای BHT، Od-EO و Od-NEO به ترتیب 57/18، 95/1456 و 29/757 (میکروگرم بر میلیلیتر) بود. در روش ABTS ، این مقادیر به ترتیب 32/12، 83/565 و 89/507 (میکروگرم در میلیلیتر) بود. مقادیر MIC برای Od-EO و Od-NEO بین 312/0 تا 20 میلیگرم در میلیلیتر بود. کمترین مقدار MIC برای باکتری S. aureus و بیشترین مقدار برای P. aeruginosa به دست آمد. دادهها نشان داد که فعالیت آنتیاکسیدانی Od-NEO بیشتر از Od-EO است و این اختلاف از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05). همچنین، Od-NEO اثر مهاری بیشتری نسبت به Od-EO بر روی باکتریهای مورد مطالعه داشت و باکتریهای گرم مثبت حساسیت بیشتری نشان دادند. با توجه به بالاتر بودن خاصیت آنتیاکسیدانی و ضد میکروبی Od-NEO، توجه بیشتری به این مسئله لازم است و Od-NEO میتواند به طور بالقوه در صنایع غذایی مورد استفاده قرار گیرد.
ضد میکروبی
آنتی اکسدان
اسانس
لعل کوهستان
2021
11
22
78
87
https://www.ivj.ir/article_141609_971513ff9a16a0af0de189ad9a95b3ad.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1400
17
3
فعالیت اسپاسمولیتیک پولگون بر انقباضات ایلئوم گاو
یاسر
نوظهور
مسعود
مهام
بهرام
دلیر نقده
اختلالات حرکتی دستگاه گوارش در نشخوارکنندگان با اهمیت است. پولگون یک کتون مونوترپن طبیعی است که از اسانس گیاهان مختلف به دست میآید. گزارش شده که پولگون دارای اثرات ضد باکتریایی، ضد قارچی و ضد هیستامین است. مطالعه حاضر اثرات پولگون را بر انقباضات عضله صاف ایلئوم گاوی بررسی کرده است. این آزمایش بر روی عضله صاف بافت ایلئوم تهیه شده از کشتارگاه در حمام بافتی انجام شد. هفت غلظت تجمعی پولگون از 1 تا 1000 میکروگرم در میلیلیتر به نمونههای بافت اضافه شد. محلول مورد استفاده محلول تیرود بود که با مخلوطی از 95٪ اکسیژن و 5٪ دی اکسید کربن هوادهی میشد و دما در 37 درجه سانتیگراد تنظیم شد. اثر پولگون بر انقباضات پایه و سه انقباض ایجاد شده ناشی از باریمکلراید، پتاسیمکلراید و کارباکول بررسی شده است. نتایج نشان داد که پولگون به طور قابل توجهی انقباضات خود به خودی و همچنین انقباضات ناشی از اسپاسموژنها مهار میکند. پولگون انقباضات ناشی از کارباکول، باریمکلراید و پتاسیمکلراید را در غلظت 30 میکروگرم بر میلیلیتر شل کرد. پولگون دارای اثر اسپاسمولیتیک میباشد و این میتواند اساس فارماکولوژیکی برای استفادهی دارویی در درمان اسپاسم روده یا افزایش حرکات باشد.
اسپاسمولیتیک
پولگون
ایلئوم
گاو
2021
11
22
88
96
https://www.ivj.ir/article_141610_811df15912cae530175cd67e580e912f.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1400
17
3
مطالعه مقایسه ای آناتومی عروق بزرگ جنین گوسفند عربی توسط تکنیک های تهیه قالب پلاستیکی رودوپاس، آنژیوگرافی و تشریح
رضا
رنجبر
محمود
خاکساری مهابادی
علیرضا
غدیری
مهدی
شهرکی
گردش خون در جنین دارای برخی ویژگیهای آناتومیکی میباشد، که اهمیت کلینیکی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی آناتومی عروق و مجاری گردش خون در جنین گوسفند به وسیله سه تکنیک قالب هضمی پلاستیکی رودوپاس، آنژیوگرافی و تشریح بر روی تعداد 36 جنین نر و ماده مطالعه شد. تخمین سن جنینها با اندازهگیری طول فرق سر دنبالچه و با استفاده از فرمول تعیین سن گوسفند انجام شد. تمام جنینها به ترتیب در 3 گروه تقسیم شدند: گروه 1) طول فرق سر دنبالچه 52/0 ± 54/12 سانتیمتر، سن 08/2 ± 08/62 روز، گروه 2) طول فرق سر دنبالچه 31/1±22 سانتیمتر، سن 7/5±9/81 روز، و گروه 3) طول فرق سر دنبالچه 19/1±6/34، سن 38/5±5/108 روز. هر سه گروه از نظر ساختار آناتومیکی بند ناف، مسیر سیاهرگها و سرخرگهای نافی، سیاهرگ پرتال، مجرای سیاهرگی، سیاهرگ میانخالی پسین، آئورت، تنه ششی، مجرای شریانی، سرخرگها و سیاهرگهای بزرگ ناحیه گردن، سینه و شکم مطالعه شدند. نتایج نشان داد که عروق و مجاری جنین گوسفند عربی مشابه سایر نشخوارکنندگان است، اما برخی تفاوتها در آرایش طناب نافی و مجرای سیاهرگی در مقایسه با اسب، شتر و انسان داشتند. همچنین جنس جنینها تأثیری در آرایش عروق و مجاری نداشت. از سوی دیگر مشخص شد که هر یک از تکنیکهای فوق، توانایی مطالعه عروق و مجاری جنین را دارند ولی این سه تکنیک میتوانند به عنوان مکمل یکدیگر به کار روند.
عروق
قالب رودوپاس
آنزیوگرافی
جنین
گوسفند
2021
11
22
97
107
https://www.ivj.ir/article_141611_bb052745a1d4ee02b53f9f1d891a682a.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1400
17
3
متابولیت های انرژی در طول فاز انتقالی و اندومتریت بالینی در گاوشیری
امید
قاسمی
فرید
براتی
عبدالناصر
محبی
ناصر
شمس اسفندآبادی
تقی
تکتاز
بیماریهای رحم مشکل شایع هستند که بر عملکرد تولید مثل در دامداریهای گاو شیری تأثیر میگذارد. عوامل مختلف از جمله اختلالات متابولیک ممکن است بر مکانیسم دفاعی رحم تأثیر بگذارد و در بروز بیماری رحم پس از زایمان نقش داشته باشند. شاخصهای معمول متابولیک شامل اندازهگیری مقدار خالص اسیدهای چرب غیر استریفیه (NEFA)، β- هیدروکسی بوتیریک اسید (BHBA) و گلوکز Glc در سرم گاو هستند. مطالعهی حاضر با هدف بررسی نسبت محصولات حاصل از متابولیسم انرژی در طول دوره گذار و بررسی ارتباط آنها با اندومتریت بالینی گاو انجام شده است. نمونههای سرمی هفتگی از 100 گاو شیری در طول دوره انتقال (2 هفته قبل از زایمان تا 3 هفته پس از زایمان) جمعآوری شد. در معاینهی روز 30 پس از زایمان، 16 گاو انتخاب شدند و در قالب طرح آزمایشی با اندازهگیری مکرر به صورت موردی به دو گروه به عنوان اندومتریت بالینی (CE: n = 8) یا گاوهای سالم (n = 8) تقسیم شدند. نمونه سرم مربوط به گاوها برای NEFA، BHBA و Glc مورد سنجش قرار گرفت. همهی واحدهای اندازهگیری به mM/L تبدیل و نسبتها محاسبه شد. روند تغییرات نسبتهای NEFA به BHBA در گاوهای سالم در طول دوره گذار در حالت ثابت بود، در حالی که در زمان زایمان در گروه CE افزایش یافت. در حالی که افزایش قابل توجه نسبت NEFA به Glc پس از زایمان در گاوهای سالم شروع شد، افزایش آن قبل از زایمان در CE شروع گردید. روند تغییرات نسبت متابولیت انرژی در طول انتقال در CE در مقایسه با گاوهای سالم شیری متفاوت است. استفاده از تغییرات نسبت فاکتورهای متابولیک میتواند در فرایندهای ارزیابیهای متابولیک پروفایل مورد نظر قرار بگیرد.
گاو شیری
آندومتریت بالینی
متابولیت های انرژِی
نسبت
2021
11
22
108
113
https://www.ivj.ir/article_141615_c49e2745ea51b0b90ba91af415f3409e.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1400
17
3
مطالعهی مورفومتریک مخ و مخچه در خدنگ هندی خاکستری (Herpestes edwardsii)
بابک
رسولی
صغرا
غلامی
یونس
کمالی
خدنگ نام حیوانی است که شامل 30 گونه از خانوادهی خدنگیان (Herpestidae) میباشد و در نواحی وسیعی از جنوب غرب آسیا و به خصوص در ایران یافت میشوند. مطالعات آناتومیکی و مورفومتریک مغز به دلیل اهمیت بالای آن در زمینههای مختلف دامپزشکی و جانورشناسی مورد توجه متخصصین علوم تشریح بوده است. به دلیل کمبود اطلاعات لازم پیرامون ساختمان مغز در گوشتخواران وحشی، مطالعهی حاضر به منظور ادراک بهتر از ویژگیهای مورفومتریک آن در خدنگ انجام گرفت. بدین منظور از لاشهی 8 قلاده خدنگ بالغ که در نواحی مختلف استان فارس بر اثر حوادث طبیعی مرده بودند، استفاده گردید. در ادامه مغز به دقت از جمجمه جدا شده و اندازهگیری و مشاهدات لازم بر روی قسمتهای مختلف آن ثبت گردید. اعداد به دست آمده از اندازهگیریها به تفکیک جنسیت، به کامپیوتر داده شده و به منظور آنالیز آماری از برنامهی SPSS (نسخهی 22) و آزمون تی دانشجویی (T.student) استفاده گردید. سطح 05/0P≤ برای معنادار بودن اختلاف بین دادهها در نظر گرفته شد. نتایج این مطالعه نشان داد که نسبت وزن مغز به وزن بدن (EQ) و همچنین نسبت وزن مخچه به وزن کل مغز در خدنگ از سایر گوشتخواران بیشتر است. به طور کلی، یافتههای مورفومتریک مغز خدنگ با سبک زندگی حیوان هماهنگی دارد. از لحاظ الگوی برآمدگیها و فرورفتگیهای سطح مخ تفاوتی بین خدنگ و بقیه گوشخواران دیده نشد. این مطالعه یک ارزیابی اولیه بوده و به منظور مطالعات پیشرفتهتر، استفاده از روشهای تصویربرداری جدید پیشنهاد میشود.
خدنگ
مغز
آناتومی
موفومتری
2021
11
22
114
118
https://www.ivj.ir/article_141616_3c0f497a67dacb9a1ccc5b340d6e2805.pdf