دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
2676-704X
16
2
2020
07
22
ارتباط فیزیولوژیک هورمونهای تیروئیدی و سیمای بیوشیمیایی سرم در شترهای به ظاهر سالم دو کوهانه
5
13
FA
مینا
افسر
دانش آموخته دکتری تخصصی کلینیکال پاتولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
afsar@shirazu.ac.ir
سعید
نظیفی
0000-0002-5501-1028
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
nazifi@shirazu.ac.ir
وحید
گنجیانی
دانش آموخته دکتری عمومی دامپزشکی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
ganjiani@shirazu.ac.ir
اسحاق
امیدی
دانش آموخته دکتری عمومی دامپزشکی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
eomidi@shirazu.ac.ir
مجتبی
رهسپار
کارشناس آزمایشگاه گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
rahseparm@shirazu.ac.ir
سید محمد باقر
حسینی
کارشناس آزمایشگاه گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
hosseinimb@shirazu.ac.ir
سید مصطفی
رضوی
استاد گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
mrazavi@shirazu.ac.ir
10.22055/ivj.2019.193061.2161
برای ارزیابی هورمونهای تیروئیدی در شترهای دو کوهانه در سنین مختلف و دو جنس نر و ماده و ارتباط میان این هورمونها و برخی پارامترهای بیوشیمیایی مانند الکترولیتها، چربیها، گلوکز، ازت اوره خون و کراتینین، این پارامترها در 26 نفر شتر بالغ دوکوهانه اندازهگیری شدند. شترها در دو جنس (نر 18 نفر و ماده 8 نفر)، با سن 2 تا 11 سال (8 نفر 2 تا 4 ساله، 9 نفر 5 تا 8 ساله و 9 نفر 9 تا 11 ساله) برای این مطالعه انتخاب شدند. تفاوتهای معنیداری از نظر هورمونهای تیروئیدی میان دو جنس و گروههای سنی مختلف شترها دیده شد. افزون بر این، همبستگیهای معنیداری میان این هورمونها و فسفر، آهن، سدیم، پتاسیم، منیزیوم، کلسترول، تریگلیسیرید، لیپوپروتئین با چگالی پائین، لیپوپروتئین با چگالی بالا، اوره، کراتینین و گلوکز وجود داشت. علت این یافتهها و برخی یافتههای متناقض در مورد ارتباط میان هورمونهای تیروئیدی سرم، تری گلیسیرید و کلسترول روشن نیست و میتواند به دلیل تأثیر برخی عوامل مانند نژاد، منطقهی جغرافیایی و جیرهی غذائی برروی سیمای سرمی گروههای مورد آزمایش باشد. برای ارزیابی این پارامترها در شترهای دو کوهانه نیاز به تحقیقات بیشتری است.
هورمون های تیروئیدی,پارامترهای بیوشیمیائی,شتر دو کوهانه
https://www.ivj.ir/article_111423.html
https://www.ivj.ir/article_111423_ea4ea4c656ebcfed84c9b4255ba3d7db.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
2676-704X
16
2
2020
07
22
مقایسه الگوی تولید آفلاتوکسین B1 در محیط رشد و بیومس قارچ درگونههای توکسین زای آسپرژیلوس های جداسازی شده از شمال ایران
14
21
FA
فاطمه
احمدیان
0000-0001-9986-7701
دانش آموخته دکترای تخصصی میکروبیولوژی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان، لاهیجان، ایران
ahmadian.f94@gmail.com
آرش
چایچی نصرتی
استادیار گروه میکروبیولوژی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان، لاهیجان، ایران
arash.chaichi50@gmail.com
علی
شهریاری
دانشیار گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی،دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
alishhrr@yahoo.com
محمد
فائزی قاسمی
دانشیار گروه میکروبیولوژی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان، لاهیجان، ایران
faezi_m@yahoo.com
سهیل
شکری
استادیار گروه آمار، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان، لاهیجان، ایران
soheilshokri@gmail.com
10.22055/ivj.2019.188216.2141
آفلاتوکسین از نقطه نظر اقتصادی از مهمترین انواع سموم قارچی در جهان است. سمیترین شکل این توکسین آفلاتوکسین B<sub>1</sub>بوده که یکی از معدود سموم قارچی است که سازمان غذا و داروی آمریکا بیشینهی مجاز برای آن تعیین نموده است. در مقایسه با سایر مایکوتوکسینها نیز مطالعات بیشتری در خصوص بیولوژی و بیوسنتز آفلاتوکسین انجام شده است. در این مطالعه توانایی تولید سم آفلاتوکسین B1 در گونههای مختلف <em>آسپرژیلوس</em>های جداسازی شده از مناطق زراعی زیست محیطی و کارخانجات فرآوری مواد غذایی مورد بررسی واقع گردید. برای تشخیص سطح کمی آفلاتوکسین B1 از روش آنزیمی ایمونواسی رقابتی (الایزا) استفاده شد. همچنین الگوی تولید آفلاتوکسین B1 در محیط رشدو بیومس قارچی، در گونههای توکسینزا با یکدیگر مورد مقایسه واقع شدند. نتایج نشان دادند که همهی جدایههای آسپرژیلوس، دارای توانایی تولید سم آفلاتوکسین B1 میباشند، اگرچه بین میانگین سم تولید شده در محیط رشد و عصارهی سلول قارچی در گونههای مختلف، اختلاف آماری معنیداری وجود داشت. در گونههای آسپرژیلوس فلاووس،آسپرژیلوس پارازیتیکوس،آسپرژیلوس سوژه،آسپرژیلوس ترئوس،آسپرژیلوس اوستیانوس،آسپرژیلوس کربوناریوس و آسپرژیلوس ونتی ای باقی ماندن سم در سلول قارچی بیشتر از رهاسازی توکسین در محیط رشد قارچ بود. در سایر ایزولهها شامل آسپرژیلوس نایجر، آسپرژیلوس فتیدوس و آسپرژیلوس اکراسئوس میزان خروج سم از سلول قارچی بیش از باقیماندن آن در سلول اتفاق افتاد. نتایج نشان میدهند که ایزولههای توکسینزای آسپرژیلوس میتوانند در تمام مناطق جغرافیایی مورد مطالعه در شمال ایران وجود داشته باشند. اگرچه رفتار گونهها در رهاسازی سم به محیط رشد با هم متفاوت میباشند که به نظر میرسد این تفاوت به دلیل تأثیرگذاری فاکتورهای مختلف بر مکانیزیم خروج سم به محیط خارج سلول قارچی است
آفلاتوکسین,آسپرژیلوس,بیومس قارچ,محیط رشد,توکسین زایی
https://www.ivj.ir/article_111425.html
https://www.ivj.ir/article_111425_906b2ae7e7c2e7f8f3d456c588da0bbe.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
2676-704X
16
2
2020
07
22
هیستومورفولوژی کلیه دفعی ماهی کپور معمولی تحت تأثیر شوری های مختلف محیطی
22
28
FA
زهرا
بصیر
0000-0001-8954-7253
استادیار گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
basirzahra351@gmail.com
رحیم
پیغان
استاد گروه علوم درمانگاهی و قطب علمی بهداشت ماهیان گرمابی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
peyghan@yahoo.com
10.22055/ivj.2019.191816.2158
در این تحقیق کلیه ماهی کپور معمولی که از گونههای پرورشی گرمابی بسیار مهم و اقتصادی میباشد تحت تغییرات شوریهای مختلف محیطی مورد مطالعه قرار گرفته است. این تحقیق انجام پذیرفت تا مشخص گردد که ماهی کپور معمولی تا چه اندازه میتوانند بدون تغییر در ساختار و آسیب بافتها به ویژه سلولهای دخیل در تنظیم اسمزی کلیه در مقابل شوری مقاومت داشته باشد. برای این منظور تعداد 120 قطعه ماهی کپور معمولی به مدت دو هفته در تیمار با شوریهای ppt 4، ppt8، ppt 12 و آب شیرین با سه تکرار قرار داده شدند. جهت مطالعات هیستومورفولوژی کلیه نمونههایی به ضخامت حداکثر cm5/0 برداشته و پس از ثبوت در فرمالین بافر 10 درصد و طی مراحل معمول تهیه مقاطع بافتی، برشهایی به ضخامت 6-4 میکرون تهیه و به وسیله هماتوکسیلین- ائوزین رنگ آمیزی شدند. در مطالعات میکروسکوپی بخش دفعی کلیه شامل نفرونها به همراه جسمک کلیوی که به شکل ساختارهای کروی در سراسر بافت کلیه به صورت پراکنده و لولههای ادراری که شامل لوله پیچیده نزدیک، دور و لولههای جمعکننده مشاهده شدند. در مطالعات هیستومتری در طول دورهی سازگاری با شوریهای مختلف بیشترین تعداد و قطر گلومرولها در شوری ppt12 و کمترین این مقدارها متعلق به شوری ppt 8 و ppt 4 گزارش گردید. از طرفی بیشترین تعداد و قطر لولههای جمعکننده در تیمار شاهد و کمترین این مقدارها در شوری ppt12 و ppt 8 به دست آمد. همچنین بیشترین و کمترین ضخامت لایهی عضلانی لولههای جمعکننده متعلق به شوری ppt 4 و ppt 8 به دست آمد. بنابراین با توجه به تحقیق انجام گرفته میتوان نتیجه گرفت که قدرت تحمل و سازشپذیری کپور معمولی نسبت به تغییرات شوری محیط به دلیل ایجاد تغییرات سریع در ساختار بافتی و فیزیولوژیکی کلیه جهت تنظیم حالت اسمزی بالا بوده به طوری که که گونهی مورد نظر توانسته نسبت به تغییرات شوریهای محیطی خود را تطبیق و به حیات خود ادامه دهد
کلیه دفعی,کپور معمولی,هیستومورفولوژی,شوری,سازگاری
https://www.ivj.ir/article_111427.html
https://www.ivj.ir/article_111427_9d3f6fecc04800e577f2f0017dccf580.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
2676-704X
16
2
2020
07
22
مقایسه روش های PCR و سیستم الایزای طراحی شده جهت شناسایی کبوتران مشکوک به بیماری سل پرندگان
29
37
FA
مهسا
لاری بقال
دانش آموخته دکترای بهداشت و بیماریهای پرندگان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
mah.lari@yahoo.com
منصور
میاحی
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
m_mayahi@yahoo.com
نادر
موسوی
دانشیار آزمایشگاه مرجع سل گاوی، موسسه تحقیقات واکسن و سرمسازی رازی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
nmosavari@gmail.co
زهرا
برومند
دانشیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
z.boroomand@scu.ac.ir
10.22055/ivj.2020.222815.2237
سل پرندگان یک بیماری مزمن است که عموماً دستگاه گوارش پرنده را درگیر کرده و اغلب منجر به مرگ پرنده میشود. <em>مایکوباکتروم اویوم</em> تحت گونه اویوم مهمترین عامل بیماری در پرندگان میباشد. از مهر 1396 تا مهر 1397، 101 کبوتر بر اساس نشانههای بالینی و شرایط بدنی نامناسب انتخاب شد. به منظور انجام تست الایزای طراحی شده از ورید بالی کبوتران خونگیری به عمل آمد و نمونه سرم جدا شد. برای انجام تست PCR، پس از آسانکشی کبوتران، جهت جمعآوری نمونههای بافتی در صورت وجود ضایعات در هر اندام نمونهها از اندام مذکور و در صورت عدم وجود ضایعات نمونهها از بافت کبد و طحال جمعآوری و در فریزر 40- درجهی سانتیگراد نگهداری شدند. جهت انجام آزمایشات سرولوژی از آنتیژنهای <em>مایکوباکتریوم اویوم</em> تحت گونه اویوم سویه D4 موجود در بانک ژنی مؤسسهی رازی و جهت انجام تست مولکولی از پرایمرهای 16S rRNA، IS901 و IS1245 استفاده شده. نتایج نشان داد که از 101 کبوتر مشکوک 39 کبوتر بر اساس توالی ژنومی IS901 و IS1245 با استفاده از روش PCR مثبت بودند. اما 13 مورد از 101 کبوتر با استفاده از آزمایش الایزای طراحی شده مبتلا به سل پرندگان تشخیص داده شدند. این 13 مورد با استفاده از تست PCR نیز نتایج مثبت داشتند.<strong> </strong>بر اساس نتایج به دست آمده همبستگی بین روش PCR و الایزای طراحی شده معنیدار بود (485/0). حساسیت و ویژگی روش PCR و الایزا در تشخیص موارد ابتلا به سل به ترتیب 100درصد و 33/33 درصد و 100 درصد بود. همچنین میزان آلودگی کبوتران اهواز نسبتاً بالا است و روشهای پیشگیری و کنترل باید توسط سازمان دامپزشکی و پرورش دهندگان به کار گرفته شود. حساسیت روش PCR جهت ردیابی سل پرندگان بالاتر از روش الایزا میباشد و به نظر میرسد میتوان از آزمایش الایزای طراحی شده جهت غربالگری گلههای کبوتر در مراحل اولیه ی بیماری سل پرندگان استفاده نمود
سل ماکیان,مایکوباکتریوم,طراحی پی سی آر: الایزا
https://www.ivj.ir/article_111430.html
https://www.ivj.ir/article_111430_3ad3b1396f7f2c5e3e19603aafb8dfc4.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
2676-704X
16
2
2020
07
22
بررسی ارتباط بین وضعیت بدنی (BCS)، PH واژن و برخی از پارامترهای بیوشیمیایی سرم با نسبت جنسی نتاج آن ها در مادیان های عرب
38
46
FA
بهزاد
مهرپور
دانش آموخته دکتری عمومی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
behzadm11@yahoo.com
سجده
کمالی
استادیار گروه تغذیه و اصلاح نژاد دام، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
kamalisojdeh@yahoo.com
سعد
گورانی نژاد
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
goorani_s@scu.ac.ir
علیرضا
قدردان مشهدی
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
kianeg2000@yahoo.com
محمد
راضی جلالی
0000-0003-2092-5652
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
jalali_m@scu.ac.ir
عبدالرحمن
راسخ
استاد گروه آمار، دانشکده ریاضی و علوم کامپیوتر، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
rasekh_a@scu.ac.ir
10.22055/ivj.2020.229207.2254
در میان گونههای مختلف دامی، تعیین جنسیت جنین و استفاده از روشی که تشخیص را در زمانی زودتر ممکن سازد از جذابیت زیادی برخوردار میباشد. پیشفرضهای متعددی برای پیشبینی وضعیت نسبی نتاج حاصل از یک پدر و مادر مشخص وجود دارد که در میان آنها میتوان به ارتباط بین وضعیت بدنی مادر و نیز برخی عوامل موجود در محیط بیرونی اشاره نمود. مطالعهی حاضر با هدف بررسی ارتباط میان مواردی از قبیل نمرهی وضعیت بدنی مادر، pH واژن، میزان گلوکز، تریگلیسرید، کلسترول و اورهی خون مادیانها با نسبت جنسی نتاج در یک ماه پیش از جفتگیری، زمان جفتگیری و نیز تغییرات آن در بازهی زمانی فوق روی 25 رأس مادیان عرب در استان خوزستان واقع در جنوب شرق ایران صورت گرفته است. نتایج نشان داد که نمرهی وضعیت بدنی مادیانها در یک ماه پیش از زمان جفتگیری تأثیر معنیداری بر پیشبینی در رابطه با جنس کره نداشته در حالی که اثرات آن بر جنسیت کره در زمان جفتگیری معنیدار بوده است، به طوری که پیشبینی میشود به ازای یک واحد افزایش در نمرهی وضعیت بدنی مادیانها در یک ماه پیش از جفتگیری نسبت نر به ماده در کرههای آنها به میزان 81/4 برابر افزایش یابد. انجام آزمون آماری یو- من ویتنی نشان داد که میانگین نمرهی وضعیت بدنی مادرانی که کرههای آنها نر شدهاند به طرز معنیداری در هر یک از زمانهای مورد بررسی نسبت به مادیانهای واجد کرههای ماده، بهتر بوده است. اما در رابطه با تغییرات نمرهی وضعیت بدنی و جنسیت نتاج، هیچ رابطهی معنیداری آشکار نگردید. همچنین مشخص شد که سایر متغیرهای مورد ارزیابی نیز در هیچ یک از زمانهای ارزیابی با اثر معنیداری بر جنسیت کره همراه نبوده است به طور کلی میتوان ادعا نمود که ارزیابی BCS نقش مؤثری در پیشگویی نسبت جنسی نتاج دارد.
اسب عرب,وضعیت بدنی,پارامترهای بیوشیمیایی,نسبت جنسی,نتاج
https://www.ivj.ir/article_111431.html
https://www.ivj.ir/article_111431_3f74c0a0d23c472de72d8858577706d5.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
2676-704X
16
2
2020
07
22
هیستومورفومتری مقایسه ای پوست نواحی پشتی، شکمی و جانبی در ماهی با فلس ماکروسکوپی، میکروسکوپی و فاقد فلس
47
53
FA
ملیحه
محامد
دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم جانوری، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه علوم و فنون
دریایی خرمشهر، خرمشهر، ایران
mohamed@yahoo.com
رحیم
عبدی
دانشیار گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، خرمشهر، ایران
abdir351@gmail.com
محمد تقی
رونق
استادیار گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، خرمشهر، ایران
mohammad@yahoo.com
محمد علی
سالاری علی آبادی
دانشیار گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، خرمشهر، ایران
mohammadali@yahoo.com
زهرا
بصیر
استادیار گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
z.basir@scu.ac.ir
10.22055/ivj.2019.194902.2168
به منظور انجام این مطالعه سه گونه ماهی از جمله ماهی شوریده به عنوان ماهی دارای فلس ماکروسکوپی، فیلماهی دارای فلس میکروسکوپی و گربهماهی پنگوسی فاقد فلس تهیه و نمونهبرداری از قسمتهای مختلف سطح پشتی، شکمی و جانبی انجام شد. مراحل معمول آمادهسازی بافتها انجام و بلوکهای پارافین در اندازههای 6-4 میکرون برش داده، تحت رنگآمیزی هماتوکسیلین – ائوزین قرار گرفته و به وسیلهی میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج رنگآمیزی هماتوکسیلین – ائوزین نشان داد که اپیدرم از بافت پوششی سنگ فرشی مطبق غیر شاخی به همراه سلولهای موکوسی، جوانههای چشایی و سلولهای هشدار دهنده تشکیل شده بود. سلولهای موکوسی در امتداد لایههای سطحی قرار داشته و توزیع آنها نیز متفاوت بود. در مطالعات هیستومورفومتریک بیشترین تعداد سلولهای موکوسی در نواحی پشتی و کمترین تعداد آنها در ناحیهی شکمی مشاهده شد. سلولهای موکوسی بیشتر در لایهی میانی پراکنده و به سمت قسمت سطحی کشیده شده بودند. سلولهای هشداردهنده با یک هستهی بزرگ عمدتاً در لایههای عمقی و میانه قرار گرفته بودند. این سلولها در سطوح جانبی هر سه گونه مورد مطالعه دیده نشدند. جوانههای چشایی بر روی سطح شکم مشاهده شده و تعداد آنها در گربهماهی با بیشترین تعداد بود. بر اساس نتایج هیستومتریک به استثنای سلولهای موکوسی، در هر سه گونه در سطح پشتی، شکمی و جانبی در سایر موارد مورد مطالعه اختلاف معنیداری مشاهده شد.
پوست,ماهی شوریده,فیل ماهی,گربه ماهی پنگوسی,هیستومورفومتری
https://www.ivj.ir/article_111432.html
https://www.ivj.ir/article_111432_50cdbdf10241adde88a3f36723087767.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
2676-704X
16
2
2020
07
22
تعیین سطح سرمی روی در سگ های شهری و روستایی شهرستان اهواز، جنوب غرب ایران
54
59
FA
بهمن
مصلی نژاد
استاد گروه علوم درمانگاهی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
bmosallanejad@scu.ac.ir
رضا
آویزه
استاد گروه علوم درمانگاهی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
avizeh@scu.ac.ir
محمدرضا
تابنده
0000-0003-3258-8550
دانشیار گروه علوم پایه دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
m.tabandeh@scu.ac.ir
بهاره
حافظی مقدم
دانش آموخته دکترای عمومی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
dr.bahare.vet@gmail.com
10.22055/ivj.2019.189893.2152
روی، همواره به عنوان یکی از مهمترین مواد مغذی در تعیین وضعیت پوششی بدن در سگها به شمار میرود. کمبود روی بیشتر به صورت درماتوز پاسخدهنده به روی، رخ میدهد، اما مسمومیت با روی بندرت رخ میدهد. مطالعهی حاضر، جهت تعیین سطح سرمی روی، در سگهای شهری و روستایی منطقهی اهواز و به روش اسپکتروفتومتری جذب اتمی انجام گردید. نمونههای سرمی از 250 قلاده سگ شهری و روستایی (سالم از نظر بالینی)، در سنین مختلف و به صورت تصادفی جمعآوری گردید. تقسیمبندی بر اساس سن، جنس، نژاد و منطقه انجام گردید. سگها بر اساس سن، به 3 گروه (کمتر از 1 سال، 1 تا 3 سال و بالای 3 سال) تقسیم شدند. میانگین و انحراف معیار غلظت روی، در جمعیت کل سگهای مورد بررسی، 04/0±21/1 میلیگرم/ لیتر به دست آمد. انتشار فراوانی روی، نشان داد که میانگین و انحراف معیار سرمی روی، در سگهای شهری و روستایی، به ترتیب 06/0±36/1 و 05/0±05/1 میلیگرم/ لیتر بودند. میانگین سطح سرمی روی، در تمام نمونهها در محدوده طبیعی قرار داشت (42/1-87/0: CI 95 درصد، 04/0±21/1). غلظت روی سرم، به طور معنیداری در سگهای شهری بیشتر از روستایی بود. غلظت روی، تفاوت معنیداری را برای سنین مختلف (09/0±16/1 زیر 1 سال، 06/0±15/1 بین 3-1 سال و 07/0±27/1 بالای 3 سال)، جنس (10/0±41/1 در نرها و 08/0±33/1 مادهها در سگهای شهری و 07/0±06/1 در نرها و 08/0±03/1 مادهها در سگهای روستایی) و نژاد (بیشترین میزان در نژاد باکسر= 60/0±42/1 و کمترین میزان در نژاد بولداگ= 18/0±87/0) نشان نداد. مطالعهی حاضر نشان داد که غلظت روی سرم، به طور معنیداری در سگهای شهری بیشتر از روستایی بود که احتمالاً به جیرهی غذایی بهتر آنها بر میگردد.
روی,سگ,سرم,اهواز
https://www.ivj.ir/article_111476.html
https://www.ivj.ir/article_111476_96d527afaeb0f6c7f2d154bd35380877.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
2676-704X
16
2
2020
07
22
مطالعه هیستوپاتولوژیک گیاه کاپاریس اسپینوزا بر روند التیام جراحت تاندون آشیل در خرگوش
60
67
FA
حمیدرضا
مسلمی
استادیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه سمنان، سمنان، ایران
moslemi1357@gmail.com
سید مرتضی
حائریان
دانش آموخته دکتری عمومی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار، گرمسار، ایران
sm.haery@yahoo.com
میثم
تهرانی شریف
استادیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار، گرمسار، ایران
maysamtehrani@yahoo.com
رامین
مظاهری نژاد فرد
استادیار گروه پاتوبیولوژی، دانشکده بهداشت و مرکز تحقیقات میکربیولوژی مواد غذایی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
ramin.mazaheri@gmail.com
10.22055/ivj.2020.211395.2208
به دلیل نقش مهم تاندون در مکانیک بدن، جراحت در این بافت آسیبهای فراوانی به همراه داشته و میتواند موجب درد، ناتوانی و افزایش هزینههای مراقبتهای بهداشتی شود. گیاه <em>کاپاریس اسپینوزا</em> یکی از پراکندهترین گیاهان معطر است که در ایران نیز رشد میکند. هدف از این تحقیق، مطالعهی تأثیر عصارهی اتانولی گیاه <em>کاپاریس اسپینوزا</em> بر روند التیام جراحت تاندون آشیل در خرگوش میباشد. برای انجام این مطالعه تعداد نه سر خرگوش سفید نژاد نیوزلندی تهیه و یک برش نیم ضخامت در تاندون آشیل هر دو پای آنها داده شد. سپس به مدت سه روز عصارهی گیاه <em>کاپاریس اسپینوزا</em> و نرمال سالین در گروههای درمانی و کنترل تزریق شد. بر اساس نتایج هیستوپاتولوژی در روزهای 7، 14 و 28، گروه درمانی در مقایسه با گروه کنترل میزان بازسازی و بهبود روند التیام بالاتری را نشان داد. بر این اساس در گروه درمانی، میزان کمتر سلولهای التهابی، عروق خونی و فیبروبلاستهای بیشتر و افزایش فیبرهای کلاژن همراه با آرایش موازی مشاهده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که به کارگیری عصارهی گیاه <em>کاپاریس اسپینوزا </em>میتواند روند التیام را در جراحت تاندون آشیل خرگوشها بهبود بخشد.
کاپاریس اسپینوزا,تاندون آشیل,خرگوش
https://www.ivj.ir/article_111479.html
https://www.ivj.ir/article_111479_ac3a33b00bc9417109758ee1cb49677e.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
2676-704X
16
2
2020
07
22
ارزیابی تغییرات استئوپروتگرین و تومور نکروزیس فاکتور آلفا در مایع مفصلی و سرم سگهای مبتلا به استئوآرتریت: مطالعه تجربی
68
74
FA
بهروز
نیک احوال
دانشیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
nazifsmm@gmail.com
محمد سعید
احراری خوافی
استادیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
ahrarikh@shirazu.ac.ir
سکینه
بهروزپور
دانش آموخته دکترای عمومی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
behroozpour@shirazu.ac.ir
سعید
نظیفی
0000-0002-5501-1028
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
nazifi@shirazu.ac.ir
10.22055/ivj.2019.194208.2165
استئوآرتریت یک حالت پیشرونده و دژنراتیو غضروف مفصلی و سایر ساختارهای مفاصل می باشد. لازم است که هر چه زودتر این حالت تشخیص داده شود. مطالعه حاضر در این جهت طراحی شد که میزان استئوپروتگرین و تومور نکروزیس فاکتور آلفا در مایع مفصلی و سرم خون سگهای مبتلا به پارگی تجربی لیگامنت کروشیت به عنوان مدلی برای استئوآرتریت، اندازه گیری شود. در مطالعه حاضر، 4 قلاده سگ بالغ (حدود 20 ماهه)، بزرگ (حدود 18 کیلوگرم)، نژاد آمیخته، نر به ظاهر سالم انتخاب شدند تا اثر استئوآرتریت تجربی بر روی استئوپروتگرین و تومورنکروزیس فاکتورآلفا به عنوان راهی برای تشخیص اولیه استئوآرتریت بررسی شود. استئوپروتگرین و تومورنکروزیس فاکتورآلفا، در روزهای صفر، 14 ،28، 90 و 180 پس از عمل جراحی لیگامنت کروشیت قدامی، در مفصل استایفل، در مایع مفصلی و سرم خون، اندازه گیری شدند. آنالیز آماری نتایج نشان داد که افزایش معنی داری در غلظت تومورنکروزیس فاکتورآلفا، در سرم و مایع مفصلی وجود دارد. قبل و دو هفته پس از القای استئوآرتریت ، سطح سرمی استئوپروتگرین کاهش نشان داد، اما پس از آن در بقیه دوره مطالعه ثابت باقی ماند . در طول مطالعه، سطح استئوپروتگرین مایع مفصلی نوسان گسترده ای نداشت. استئوپروتگرین، در شروع آزمایش سطح ثابتی داشت و در مرحله پایانی افزایش یافت. نتیجه گیری کلی این که اندازه گیری تومورنکروزیس فاکتورآلفا در سرم و مایع مفصلی، می تواند به عنوان راهی برای تشخیص اولیه استئوآرتریت استفاده شود.
استئوآرتریت,استئوپروتگرین,تومور نکروزیس فاکتور آلفا,مایع مفصلی
https://www.ivj.ir/article_111481.html
https://www.ivj.ir/article_111481_892950dad3560671ee6206003858ba8d.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
2676-704X
16
2
2020
07
22
بررسی اثرات محافظتی بروملین در برابر تغییرات مارکرهای التهابی ناشی از مسمومیت ریوی با کادمیوم در موش صحرایی
75
88
FA
سیروس
رفیعی اصل
دانش آموخته دکتری تخصصی کلینیکال پاتولوژی، گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
sirous.rafieiasl@hotmail.com
غلامحسین
خواجه
استاد، گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
gh_khadjeh@scu.ac.ir
سیده میثاق
جلالی
دانشیار، گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
mi.jalali@scu.ac.ir
جواد
جمشیدیان
استادیار، گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
j.jamshidian@scu.ac.ir
آناهیتا
رضائی
0000 0001 7430 6211
دانشیار، گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
a.rezaie@scu.ac.ir
10.22055/ivj.2019.192966.2163
اثرات محافظتی احتمالی بروملین، به عنوان یک داروی گیاهی با خواص ضدالتهابی، در مقابل مسمومیت حاد ریوی ناشی از کادمیوم مورد مطالعه قرار گرفت. تعداد 66 سر موش صحرایی آلبینو نژاد ویستار به ترتیب در 11 گروه تحت درمان قرار گرفتند: گروه 1 (کنترل منفی)؛ گروه 2 و 3: کلریدکادمیوم با دوز 400 میکروگرم به ازای هر موش صحرایی به صورت داخل نایی دریافت کرده و به ترتیب پس از 5 و 10 روز مورد نمونهگیری قرار گرفتند؛ گروه 4 و 5: بروملین با دوز 20 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم به صورت خوراکی از 14 روز قبل تا به ترتیب 5 و 10 روز پس از تجویز کلریدکادمیوم دریافت کردند؛ گروه 6 و 7: بروملین با دوز 40 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم به صورت خوراکی از 14 روز قبل تا به ترتیب 5 و 10 روز پس از تجویز کلریدکادمیوم دریافت کردند؛ گروه 8: بروملین با دوز 40 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم به مدت 24 روز دریافت کردند؛ گروه 9 و 10: سلکوکسیب با دوز 25 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم به صورت خوراکی از یک روز قبل تا به ترتیب 5 و 10 روز پس از تجویز کلریدکادمیوم دریافت کردند؛ گروه 11: سلکوکسیب را به مدت 11 روز دریافت کردند. ارزیابی پروتئین سرم نشان داد تجویز داخل نایی کادمیوم منجر به افزایش تمامی فراکسیونهای گلبولینها در روز 5 و 10 پس از تزریق گردید. درمان با دوز پایین بروملین برای 24 روز در موشهای صحرایی مواجه شده با کلریدکادمیوم کاهش معنیداری در پروتئین تام سرم و تمامی فراکسیونهای گلبولینها ایجاد نمود. با این وجود تجویز کلریدکادمیوم به همراه دوز بالای بروملین به مدت 24 روز، تمامی شاخصهای یاد شده را به طور معنیداری افزایش داد. غلظت گاماگلوبولین مایع لاواژ برونکوآلوئولار در کلیه گروههای درمان شده با کلریدکادمیوم و/یا بروملین کاهش یافته بود. با این حال، این تغییرات در مقایسه با گروه کنترل معنیدار نبود. فعالیت لاکتاتدهیدروژناز سرم، 5 روز پس از مسمومیت با کادمیوم افزایش یافته بود در حالی که تجویز همزمان بروملین یا سلکوکسیب منجر به کاهش جزئی فعالیت آنزیم گردید. در بررسی هیستوپاتولوژیک پنومونی بینابینی شدید و برونکوپنومونی فیبرینی در موشهای مواجه شده با کادمیوم مشاهده شد و تجویز دوز پایین بروملین برای 24 روز منجر به کاهش این عوارض در بافت ریه گردید. در مجموع تجویز بروملین میتواند به عنوان یک درمان حمایتی یا جایگزین برای کاهش تغییرات التهابی برونکوآلوئولار و سیستمیک ناشی از کلرید کادمیوم در نظر گرفته شود. با این وجود تحقیقات بیشتری در جهت شناسایی ابعاد مختلف و مکانیسم اثرات محافظتی بروملین در برابر سمیت کادمیوم ضروری است.
کادمیوم,بروملین,مسمومیت ریوی,مایع لاواژ برونکوآلوئولار,الکتروفورز پروتئین
https://www.ivj.ir/article_111483.html
https://www.ivj.ir/article_111483_fa03878ef27d5f466d9c156d44ef0dc2.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
2676-704X
16
2
2020
07
22
مطالعه بیوشیمیایی اثرات قلبی سم عقرب مزوبوتوس اوپئوس و نقش آنتی ونوم و کارودیلول در رت
89
98
FA
حسن
رهیج طرفی
دانش آموخته دکتری عمومی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
rahayej@gmail.com
محمد
راضی جلالی
0000-0003-2092-5652
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
ivj@scu.ac.ir
صالح
اسماعیل زاده
دانشیار گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
s_esmaeilzadeh@scu.ac.ir
حسین
نجف زاده ورزی
استاد گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران و
مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی، پژوهشکده سلامت، دانشگاه علوم پزشکی بابل، بابل، ایران
najafzadeh@scu.ac.ir
10.22055/ivj.2020.222857.2257
عقرب مزوبوتوس اوپئوس یک گونه عقرب بومی در جنوب غربی ایران بوده که مسئولیت اکثر موارد ناشی از عقربگزیدگی در استان خوزستان را بر عهده دارد. به منظور انجام این تحقیق، تعداد 75 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 5 گروه مساوی تقسیم شدند. گروه 1 (کنترل)؛ گروه 2: سم عقرب را به میزان mg/kg/ip 1 دریافت نمود. گروه 3: علاوه بر سم، 5/0 میلیلیتر آنتیونوم را از طریق داخل عضلانی، 30 دقیقه پس از تجویز سم دریافت نمود. گروه 4: علاوه بر سم، کارودیلول را به میزان mg/kg/ip 5 را 30 دقیقه پس از تجویز سم دریافت نمود. گروه 5: سم + 5/0 میلیلیتر آنتیونوم + mg/kg/ip 5 کارودیلول را 30 دقیقه پس تجویز سم دریافت نمود. نمونههای خون از طریق داخل قلبی در ساعتهای 8 ، 24 و 48 پس از تزریق از رتهای بیهوش شده اخذ شد. پلاسمای هپارینه برای اندازهگیری شاخصهای بیوشیمیایی مرتبط با قلب از جمله فعالیت آنزیمهایCPK-MB ، LDH و AST و همچنین مقادیر تروپونین-I با روشهای متداول آزمایشگاهی اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که فعالیت آنزیمهای CPK-MB، LDH، AST و همچنین تروپونین I به عنوان یک شاخص اختصاصی صدمات قلبی در زمانهای مختلف به دنبال تزریق سم در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافته است. اگرچه تجویز آنتیونوم به دنبال تزریق سم در زمانهای مختلف، فعالیت این آنزیمها و همچنین میزان تروپونین-I را کاهش داد، اما سطح این شاخصها در برخی زمانها بالاتر از گروه کنترل بود. تجویز کارودیلول به تنهایی تأثیر معنیداری در کاهش شاخصهای فوق نداشت. در همین حال، ترکیب کارودیلول و آنتیونوم نتایج مشابهی با گروه آنتیونوم به تنهایی داشت. البته این نتیجه ممکن است با دوز کارودیلول و دفعات استفاده از آن مرتبط باشد.
اثرات قلبی,عقرب,مزوبوتوس اوپئوس,آنتی ونوم,کارودیلول
https://www.ivj.ir/article_111484.html
https://www.ivj.ir/article_111484_5080e975b8e470b05215da94da5959c3.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
نشریه دامپزشکی ایران
1735-6873
2676-704X
16
2
2020
07
22
گزارش توپی مویی منجر به پریتونیت، در یک قلاده شیر آفریقایی (پانترا لئو)
99
103
FA
بهارک
اختردانش
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
akhtardanesh@uk.ac.ir
رضا
خیراندیش
استاد گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
kheirandish@uk.ac.ir
نادیا
ندیمی
دانش آموخته دکتری عمومی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
nadimi@gmail.com
علی رضا
نخعی
دامپزشک عمومی، باغ وحش آبشار، کرمان، ایران
nakhaei@gmail.com
رسول
شادمان
کارشناس علوم دام، باغ وحش آبشار، کرمان، ایران
shademan@yahoo.com
10.22055/ivj.2020.204045.2187
این گزارش به وقوع یک مورد توپی مویی بزرگ در معدهی یک قلاده شیر آفریقایی نر 12 ساله که منجر به پارگی معده، پریتونیت و مرگ حیوان گردید، اشاره میکند. در کالبدگشایی، معده بسیار سفت و متسع بود و تمام حجم آن توسط یک تودهی وسیع به وزن 3800 گرم اشغال شده بود. وقوع پارگی وسیعی در ناحیهی انتروم منجر به پریتونیت چرکی، شوک سپتیک و مرگ گردید. عدم حضور فعالیتهای حرکتی مناسب، تغذیه با لاشهی حاوی پوست و مو، عدم تنوع غذایی و مصرف پیشگیرانه ترکیبات لاکساتیو و فیبر در جیرهی غذایی این شیر، مجموعه عواملی بودند که باعث وقوع تریکوبزوار در حیوان مذکور شدند. تشکیل توپی مویی یک عارضهی نسبتاً شایع در گربهسانان وحشی در اسارت میباشد و لذا کاربرد رژیمهای پیشگیرانهی تغذیهای و درمانی در شیرهای باغوحش توصیه میشود. شناسایی علل شایع مرگ و میر گربهسانان وحشی در مجموعههای حیات وحش، باعث ارتقاء شرایط نگهداری و مدیریت بهداشتی این حیوانات در اسارت شده و در نهایت به بقای بهتر این گونهها در حیات وحش کمک میکند.
شیر آفریقایی,باغ وحش,تریکوبزوار معدی,پریتونیت
https://www.ivj.ir/article_111486.html
https://www.ivj.ir/article_111486_54806b54909c6fdeca4fc82403c71910.pdf