ORIGINAL_ARTICLE
تفکیک دو سویه تجاری ماهی قزل آلای ایرانی و فرانسوی با استفاده از تکنیک PCR-RFLP
به منظور شناسایی چندشکلی (پلیمورفیسم) موجود در ژن هورمون رشد در ماهی قزلآلای رنگینکمان، تعداد 20 نمونهی مختلف از دو نژاد ایرانی و فرانسوی تهیه و استخراج DNA به روش CTAB انجام گرفت. واکنش زنجیرهای پلیمراز ((PCR جهت تکثیر قطعهی bp1825 ژن هورمون رشد انجام و قطعهی تکثیر شده با استفاده از آنزیمهای شاخص (Tag I، Hinf I،Mbo 1، Alu I، Hin III، Hpa II و Nde I) تحت هضم آنزیمی و الکتروفورز با ژل آگارز 3 درصد قرار گرفت. در بررسی برش آنزیمی محصول PCR، دو آنزیم Tag I و Alu I توانستند چندشکلی در الگوی برش آنزیمی در ناحیهی bp450 و bp600 در آنزیم Alu I وbp 500 در آنزیم Tag I مابین جمعیت ماهیان ایرانی و فرانسوی را نمایان سازند. بر اساس نتایج، به نظر میرسد که آنزیمهای AluI و Tag I میتوانند به عنوان مارکرهای مولکولی مناسب برای شناسایی این دو جمعیت استفاده شده و در صنعت آبزیپروری برای تشخیص دو جمعیت قزلآلای وارداتی و بومی مفید واقع گردند.
https://www.ivj.ir/article_13011_fb434f3cb60a1dacfcc824c5ad191dcf.pdf
2016-02-01
5
11
10.22055/ivj.2016.13011
ژن هورمون رشد
PCR-RFLP
ماهی قزلآلای رنگینکمان
سمیه
ایرجی
somayeh.iraji@gmail.com
1
فارغ التحصیل ارشد
AUTHOR
رامین
مناف فر
raminmanaffar@gmail.com
2
عضو هیات علمی پژوهشکده آرتمیا و جانوران آبزی
AUTHOR
ابوالقاسم
اسماعیلی فریدونی
a.esmaeili@sanru.ac.ir
3
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری- عضو هیات علمی گروه شیلات
LEAD_AUTHOR
صمد
زارع
sohrab_es2000@yahoo.com
4
گروه زیست شناسی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تاثیر پودر گیاهان آویشن و پونه بر عملکرد، خصوصیات لاشه و برخی فراسنجههای خونی جوجههای گوشتی تحت تنش گرمایی
تنش گرمایی از طریق ایجاد تغییرات فیزیولوژیک در بدن باعث بدتر شدن عملکرد در طیور میگردد. این تحقیق به منظور بررسی تأثیر پودر گیاهان آویشن و پونه در جیرهی جوجههای گوشتی بر عملکرد، خصوصیات لاشه و برخی فراسنجههای خونی در شرایط تنش گرمایی دورهای صورت گرفت. دویست قطعه جوجهی نر یک روزه سویهی راس در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 5 تکرار به ازای هر تیمار (10 جوجه در هر تکرار) استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیرهی شاهد، 5/0 درصد پونه، 5/0 درصد آویشن و 5/0 درصد مخلوط آویشن و پونه بودند. نتایج نشان داد که وزنگیری در دروهی پایانی و کل دوره با مصرف همهی تیمارهای آزمایشی در مقایسه با شاهد افزایش پیدا مینماید (05/0P<). مصرف آویشن و مخلوط آویشن و پونه باعث کاهش ضریب تبدیل خوراک شدند (05/0P<). مصرف همهی تیمارهای آزمایشی منجر به افزایش چربی حفرهی بطنی گردید ولی میزان افزایش ناشی از مصرف آویشن بالاتر از مقدار مربوط به پونه و یا مخلوط پونه و آویشن بود (05/0P<). مصرف پونه به تنهایی میزان تریگلیسرید خون را در مقایسه با سایر تیمارهای آزمایشی افزایش داد (05/0P<). همچنین مصرف آویشن و پونه باعث کاهش اوره خون گردید (05/0P<). به علاوه جوجههای دریافت کنندهی آویشن هماتوکریت بالاتری در مقایسه با جوجههای دریافت کنندهی تیمار شاهد و دریافت کنندهی پونه داشتند (05/0P<). به طور کلی مصرف مجزا یا توام پودر آویشن و پونه احتمالاً از طریق بهبود هضم خوراک و همچنین کاهش آسیبهای کلیوی باعث بهبود وزنگیری و ضریب تبدیل خوراک میگردد.
https://www.ivj.ir/article_13014_cee0ff7bb863abf9edf01f3aeb201e5f.pdf
2016-02-01
12
25
10.22055/ivj.2016.13014
آویشن
پونه
ضریب تبدیل خوراک
تری گلیسرید
وزن گیری
علی
پیرمحمدی
ali.per23@yahoo.com
1
دانشجوی کارشناسی ارشد
AUTHOR
محسن
دانشیار
daneshyar_mohsen@yahoo.com
2
هیات علمی گروه علوم دامی دانشگاه ارومیه
LEAD_AUTHOR
پرویز
فرهومند
par42877@yahoo.com
3
هیات علمی گروه علوم دامی دانشگاه ارومیه
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی برخی فاکتورهای هماتولوژیکی و بیوشیمیایی در گاوان فاقد علایم بالینی آلوده به تیلریا آنولاتا
تیلریا آنولاتا یکی از تک یاختههای خونی منتقل شونده توسط کنههای سخت در گاو و گاومیش است که باعث ایجاد تیلریوزیس گرمسیری در گاوان آلوده میشود. این بیماری به عنوان یکی از بیماریهای مهم به وجود آورندهی خسارات اقتصادی در بسیاری از کشورها است. در بررسی حاضر از تعداد 90 رأس گاو مادهی 2 الی 5 سالهی بومی در شهر اهواز (30 رأس فاقد آلودگی تکیاختهای، 30 رأس مبتلا به تیلریوزیس، 30 رأس آلوده به تیلریا و فاقد نشانهی بالینی) خونگیری به عمل آمد و سپس برخی از فاکتورهای هماتولوژی و بیوشیمیایی آنها مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که در گروه مبتلا به تیلریوز میزان RBC، HB، PCV، MCHC، WBC به شکل معنیداری از گروه کنترل کمتر است (05/0>P). در گروه مبتلا به تیلریوز و گروه آلودهی فاقد نشانه، شمارش تعداد ائوزینوفیل به شکل معنیداری از گروه کنترل بیشتر، ولی شمارش تعداد نوتروفیل در گروه مبتلا به تیلریوز به شکل معنیداری از گروه کنترل و گروه آلودهی فاقد نشانه کمتر بود (05/0>P). شمارش تعداد لنفوسیت نیز در درگروه مبتلا به تیلریوز و گروه آلودهی فاقد نشانه نیز نسبت به گروه کنترل به شکل معنیداری کمتر بود (05/0>P). در بررسی گروه آلودهی فاقد نشانههای بالینی، تنها پلاکت، لنفوسیت، نوتروفیل و ائوزینوفیل تغییرات معنیداری نشان دادند (05/0>P). میزان فعالیت آنزیمهای ALT، AST، ALP و همچنین مقادیر BUN گروه بیمار نیز به شکل معنیداری از گروه کنترل بیشتر بود (05/0>P). بررسی حاضر نشان داد که برخلاف گروه مبتلا به بیماری، در گاوان آلودهی فاقد نشانهی بالینی، فاکتورهای مورد بررسی پس از طی دورهی بیماری به حالت طبیعی باز میگردند.
https://www.ivj.ir/article_13015_ad1941a40de696fc4054f325782b96b4.pdf
2016-02-01
26
33
10.22055/ivj.2016.13015
تیلریا
گاو
هماتولوژی
بیوشیمی
حسین
حمیدی نجات
hsa.hamidinejat@gmail.com
1
دانشیار گروه پاتوبیولوژی دانشکده دامپزشکی
LEAD_AUTHOR
محمد
راضی جلالی
mrjalali13@yahoo.com
2
استاد کلینیکال پاتولوژی، گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز
AUTHOR
آریا
رسولی
rasooliaria2000@yahoo.com
3
دانشیار بیماریهای دامهای بزرگ، گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز
AUTHOR
مرتضی
نورمحمدی
m_no_57@gmail.com
4
دانشآموخته کارشناسی ارشد انگلشناسی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی شیوع سرمی بیماری لایم و تب کیو در سگهای ارجاعی به بیمارستان دامپزشکی اهواز
بیماری لایم و تب کیو بیماریهای مشترکی هستند که به ترتیب به وسیلهی دو باکتری گرم منفی بورلیا بورگدورفری و کوکسیلا بورنتی ایجاد میشوند. هدف از مطالعهی حاضر بررسی شیوع سرمی بورلیا بورگدورفری و کوکسیلا بورنتی در سگهای ارجاعی به بیمارستان دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. نمونههای سرمی از 182 قلاده سگ ارجاعی به بیمارستان از جنس، نژاد و سنین مختلف جمعآوری شد و با روش الایزا از نظر کوکسیلا بورنتی و بورلیا بورگدورفری ارزیابی شدند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS نسخهی 16 و آزمون کولموگروف اسمیرنوف و مانویتنی ارزیابی شدند. شیوع سرمی هر دو بیماری تب کیو و لایم 55/0 درصد (فاصلهی اطمینان 95 درصد 7/2 – 0 درصد) بود. بررسی حاضر نشان داد، شیوع سرمی تب کیو و بیماری لایم در سگهای ارجاعی به بیمارستان دامپزشکی اهواز ناچیز است و این حیوان در اپیدمیولوژی این دو بیماری مشترک نقش بارزی ندارند و بایستی به منظور روشن شدن وضعیت اپیدمیولوژیک بیماری حیوانات دیگر منطقه مد نظر قرار بگیرند.
https://www.ivj.ir/article_13016_e2fc29cc8126cbe9f9a07b8953b996f3.pdf
2016-02-01
34
41
10.22055/ivj.2016.13016
بیماری لایم
تب کیو
شیوع
سگ
بیماری مشترک
علی
رضایی
aliveter@yahoo.com
1
دانشگاه شهید چمران
AUTHOR
داریوش
غریبی
dr.gharibi@gmail.com
2
دانشگاه شهید چمران
LEAD_AUTHOR
مهدی
پورمهدی بروجنی
pourmahdim@scu.ac.ir
3
استاد/دانشگاه شهید چمران اهواز
AUTHOR
بهمن
مصلی نژاد
mosallanejad@gmail.com
4
دانشگاه شهید چمران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثر آویشن شیرازی در جیره بر بازده رشد و میزان اکسیداسیون لاشه در جوجههای گوشتی
در سالهای اخیر تحقیق و استفاده از گیاهان دارویی در صنایع مختلف رو به افزایش است. هدف از این مطالعه، بررسی اثر آویشن شیرازی در جیره بر بازده رشد و میزان اکسیداسیون لاشه در جوجههای گوشتی بود. تعداد 180 قطعه جوجهی گوشتی راس 308 یک روزه خریداری شد و به 4 گروه 45 قطعهای تقسیمبندی گردید به شکلی که گروه 1 دریافتکنندهی جیرهی پایه، گروه 2 دریافت کنندهی جیرهی پایه به اضافه 25/0 درصد آویشن شیرازی، گروه 3 دریافتکنندهی جیرهی پایه به اضافه 5/0 درصد آویشن شیرازی و گروه 4 دریافتکنندهی جیرهی پایه به اضافه 1 درصد آویشن شیرازی در کل دوره آزمایش بود. جوجهها از 1 تا 42 روزگی تحت شرایط استاندارد روی بستر پرورش یافتند. در سنین 14، 28 و 42 روزگی همهی گروهها وزنکشی شد و میزان دان مصرفی هر گروه تعیین گردید و ضریب تبدیل غذایی هر پن محاسبه شد. پس از کشتار، عضلهی سینهی گروههای ذکر شده به مدت 12 روز در دمای یخچال نگهداری و هر 3 روز میزان اکسیداسیون لیپیدی مورد بررسی قرار گرفت. وزن نهایی بدن در گروههای دریافتکننده 25/0 و 5/0 درصد آویشن شیرازی در جیره به طور معنیداری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0p<). در روز اول آزمایش بین گروههای مختلف تیمار، هیچ تفاوت معنیداری از نظر اکسیداسیون لیپیدها دیده نشد (05/0p>) ولی در سایر روزها گروههای دریافتکننده 5/0 و 1 درصد آویشن شیرازی در جیره به طور معنیداری اکسیداسیون کمتری نسبت به گروه کنترل نشان دادند (05/0p<). در نهایت با توجه به کاهش معنیدار وزن نهایی بدن در گروه دریافتکننده 1 درصد آویشن شیرازی در جیره، میتوان افزودن 5/0 درصد آویشن شیرازی در جیره را جهت افزایش زمان ماندگاری گوشت در یخچال بدون اثر سوء بر وزن بدن و بازده رشد جوجههای گوشتی توصیه نمود.
https://www.ivj.ir/article_12996_a3d25fdf55b20878cbac09c8a0bb0787.pdf
2016-02-01
42
51
10.22055/ivj.2016.12996
آویشن شیرازی
اکسیداسیون لاشه
جوجه گوشتی
الهام
صالحی
salehi.1988@yahoo.com
1
دانش آموخته ی دکتری حرفه ای دامپزشکی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران
AUTHOR
شهاب
بهادران
bahadoran4@yahoo.com
2
گروه علوم درمانگاهی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران
LEAD_AUTHOR
عزیزالله
فلاح مهرجردی
3
گروه بهداشت مواد غذایی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران
AUTHOR
عبدالناصر
محبی
-
4
گروه علوم درمانگاهی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مقایسهی تجویز خوراکی غلظت های مختلف جلبک دونالیلا سالینا Dunaliella salina بر میزان کاروتنوئید پوست و رنگ ماهی سورم ( Heros serverus )
رنگ ماهی به عنوان یکی از شاخصهای مهم در بازارپسندی و یکی از فاکتورهای تجاری در آبزی پروری به شمار میرود. در این تحقیق اثر تجویز خوراکی غلظتهای مختلف جلبک دونالیلا سالینا بر میزان بتاکاروتن پوست، رنگ پوست و بالههای ماهی سورم (H.serverus) مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور تعداد 180 قطعه ماهی با میانگین وزن (g5/0±27) به 4 تیمار در 3 تکرار تقسیم شدند: تیمار اول با غذای پایه فاقد جلبک دونالیلا ((G1 و سه تیمار دیگر به ترتیب با غلظت 50 (G2)، 100 (G3) و 200 (G4) میلیگرم جلبک دونالیلا سالینا در کیلوگرم خوراک، تغذیه شدند. بعد از 6 هفته تغذیه از ماهیهای هر تیمار عکس دیجیتال و نمونهی پوست تهیه گردید. میزان بتاکاروتن پوست و شاخصهای رنگ (Chroma, Hue, b*, a*, L* E* و ΔE) بین تیمارها مقایسه گردیدند. نتایج نشان داد که میزان بتاکاروتن در تمامی تیمارها افزایش معنیداری نسبت به تیمار شاهد داشت (05/0P<) و بیشترین میزان بتاکاروتن برابر 45/0±06/4 mg/kg مربوط به تیمار G4 بود. در ناحیهی تنه و باله شاخصهای (Chroma, b*, L*) تفاوت معنیداری بین تیمارها مشاهده نشد (05/0P>). در ناحیهی تنه شاخصهای (a*, ΔE, E*) افزایش و شاخص Hue کاهش معنیداری در تیمارهای (G3) و (G4) نسبت به تیمار شاهد نشان داد (05/0P<). در ناحیهی بالهها شاخصهای E* و a* در تیمارهای (G3) و (G4) افزایش معنیداری نسبت به تیمار شاهد داشت (05/0P<). میزان شاخص EΔ در تمامی تیمارها افزایش معنیداری نسبت به تیمار شاهد داشت (05/0P<)، که بیشترین میزان افزایش مربوط به تیمار (G4) بود. شاخص Hue در تیمار (G4) کاهش معنیداری نسبت به تیمار شاهد نشان داد (05/0P<). با توجه به قیمت مناسب، در دسترس بودن و امکان تولید وسیع، از این جلبک میتوان به عنوان یک منبع کاروتنوئید و مادهای برای بهبود رنگ در ماهی استفاده نمود.
https://www.ivj.ir/article_13017_658a94d98d8741086fe21a0e95d0c5df.pdf
2016-02-01
52
61
10.22055/ivj.2016.13017
جلبک دونالیلا سالینا
ماهی سورم
رنگ پوست
بتا کاروتن
مجتبی
علیشاهی
alishahim@scu.ac.ir
1
LEAD_AUTHOR
مسعود
کرمی فر
karamifar_masoud@yahoo.com
2
فارغ التحصیل دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مطالعه ساختار بافتی پوست میش ماهی(Argyrosomushololepidotus )بااستفاده ازمیکروسکوپ نوری والکترونی
میشماهی یکی از ارزشمندترین آبزیان خلیج فارس، دریای عمان و نیز سواحل خوزستان محسوب میشود. پوست به عنوان اولین سد دفاعی در مقابل محیط خارجی بوده و اعمال فیزیولوژیکی طبیعی داخل بدن را امکانپذیر میکند. در این پژوهش تعداد 6 قطعه میش ماهی مورد استفاده قرار گرفت و برای انجام مطالعات میکروسکوپی از ناحیهی پشتی بدن برشهایی به ضخامت 5 میکرون تهیه و مورد رنگآمیزی تولوئیدن بلو، H&E، PAS، AB (pH=2.5) و AB (pH=2.5)-PAS قرار گرفتند. برای مطالعات میکروسکوپ الکترونی نمونهها پس از ثبوت اولیه و ثانویه و آبگیری در داخل رزین آغشته گردیده و پس از تهیهی برشهای فوق نازک 50 تا 80 نانومتری به وسیلهی یورانیل استات و سیترات سرب رنگآمیزی گردیدند. نتایج حاصل از مطالعات میکروسکوپ نوری نشان داد که اپیدرم حاوی سلولهای جامی شکل، سلولهای اپیتلیالی و سلولهای سطحی سنگفرشی است. درم حاوی لایههای اسپونژیوزوم و کامپکتوم است. هیپودرم در برخی قسمتها وجود ندارد و در برخی قسمتها نازک است. نتایج حاصل از مطالعات میکروسکوپ الکترونی نشان داد که سلولهای جامی حاوی قطرات موکوس هستند. سلولهای سطحی سنگفرشی دارای میکروریج بوده و با اتصالات محکم با یکدیگر در تماساند. سیتوپلاسم سلولهای اپیتلیالی اپیدرم حاوی فیلامنت است که با اتصال دسموزوم با یکدیگر در تماس میباشند. همچنین نتایج مطالعات هیستوشیمی نشان داد که سلولهای جامی، سلولهای سطحی سنگفرشی و سلولهای اپیتلیالی اپیدرم به رنگهای PAS و AB با pH=2.5 واکنش مثبت نشان میدهند.
https://www.ivj.ir/article_13018_8040e723d443a6ca184f4c905a939f33.pdf
2016-02-01
62
77
10.22055/ivj.2016.13018
هیستولوژی
هیستوشیمی
پوست
میش ماهی
حسن
مروتی
hmorovvati@scu.ac.ir
1
دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
کاوه
اسفندیاری
kavehesfandiyari@yahoo.com
2
دانشجوی PhD بافت شناسی مقایسه ای دانشگاه تهران
AUTHOR
محمد تقی
شیبانی
3
عضو هیات علمی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
AUTHOR
زهرا
طوطیان
ztootian@yahoo.com
4
عضو هیات علمی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تعیین سطح سرمی مس در سگهای شهری و روستایی شهرستان اهواز
مطالعهی حاضر، جهت تعیین سطح سرمی مس، در سگهای شهری و روستایی شهرستان اهواز، بر اساس آنالیز بیوشیمیایی و به روش اسپکتروفتومتری جذب اتمی انجام گردید. این تحقیق در فاصلهی بین سالهای 93-1392 بر 250 نمونه سرمی، از جمعیت سگهای شهری و روستایی به ظاهر سالم و در سنین مختلف صورت گرفت. سگهای شهری، از بین موارد ارجاعی به بیمارستان دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز انتخاب شده و سگهای روستایی به 4 منطقه (شمال، شرق، غرب و جنوب) تقسیم شدند. تقسیمبندی بر اساس سن، جنس، نژاد، منطقه و جیرهی غذایی انجام گردید. سگهای مورد مطالعه بر اساس سن به 3 گروه (کمتر از 1 سال، 1 تا 3 سال و بالای 3 سال) دستهبندی شدند. بیشترین انتشار نژادی در سگهای شهری عبارت بود از: مخلوط (24 درصد)، ژرمنشفرد (6/21 درصد)، تریر (4/18 درصد)، اشپیتز (2/11 درصد) و دوبرمن پینچر (6/9 درصد). نتایج حاضر نشان داد که میانگین و انحراف معیار غلظت مس سرم، در سگهای شهری و روستایی، به ترتیب 49/0±09/21 و 29/0±27/15 میکرومول در لیتر است. میزان مس سرم، به طور معنیداری در سگهای شهری بیشتر از روستایی (001/0>p) و در نژادهای کوچک بیشتر از بزرگ بود (86/4±59/20 در مقابل 71/4±27/17) (01/0p<). همچنین میانگین غلظت مس سرم در سگهایی که در جیرهی غذایی آنها گوشت وجود داشت به شکل معنیداری (001/0p<) بیشتر از آنهایی بود که در غذایشان از گوشت استفاده نشده بود (05/5±64/20 در مقابل 18/1±59/12). میانگین و انحراف معیار مس سرم، در تمام نمونهها در محدودهی طبیعی قرار داشت (04/19-16/17 ، 95% CI: ٌ، 31/0±10/18). غلظت مس سرم، تفاوت معنیداری را بین سن، جنس و مناطق مختلف در سگهای مورد مطالعه نشان نداد (05/0p>). این مطالعه نشان داد که غلظت مس سرم، به طور معنیداری در سگهای شهری بیشتر از روستایی و در نژادهای کوچک بیشتر از بزرگ بود. به نظر میرسد، مطالعهی حاضر اولین تحقیق در خصوص سطح سرمی مس در سگهای ایران به شمار میرود.
https://www.ivj.ir/article_13019_0586293fa9e1b36aee9c7d7758cad073.pdf
2016-02-01
78
86
10.22055/ivj.2016.13019
مس
سگ
سرم
اهواز
بهمن
مصلی نژاد
bmosallanejad@scu.ac.ir
1
دانشیار گروه علوم درمانگاهی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز
LEAD_AUTHOR
رضا
آویزه
avizeh@scu.ac.ir
2
استاد گروه علوم درمانگاهی دانشکده دامپزشکی،دانشگاه شهید چمران اهواز
AUTHOR
محمدرضا
تابنده
m.tabandeh@scu.ac.ir
3
استادیار گروه علوم پایه دانشکده دامپزشکی،دانشگاه شهید چمران اهواز
AUTHOR
محمد
راضی جلالی
mrjalali13@yahoo.com
4
استاد گروه علوم درمانگاهی دانشکده دامپزشکی،دانشگاه شهید چمران اهواز
AUTHOR
مهدی
پورمهدی
pourmahdim@scu.ac.ir
5
دانشیار گروه بهداشت و مواد غذایی دانشکده دامپزشکی،دانشگاه شهید چمران اهواز
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
کالبدشناسی و پرتونگاری استخوان های ناحیه قلم و انگشتان شتر یک کوهانه
آگاهی از ویژگیهای کالبدشناسی و پرتونگاری استخوانهای ناحیهی قلم، انگشتان، اندامهای سینهای و لگنی شتر یک کوهانه در تشخیص بیماریها و ناهنجاریهای آنها جهت درمان مؤثر و رضایتبخش اندامهای سینهای و لگنی مهم و ضروری است. هدف از انجام این مطالعه، دستیابی به جزئیات رادیوگرافی و کالبدشناسی ساختارهای استخوانهای ناحیهی قلم و انگشتان شتر یک کوهانه بود. در این پژوهش از انتهای دیستال اندامهای سینهای و لگنی راست و چپ (بلافاصله بعد از مچ دست و مچ پای) پنج نفر شتر یک کوهانه نر استفاده شد. نتایج آناتومیکی به شرح زیر مشخص شد: وجود یک زائدهی کف پایی در انتهای پروگزیمال قلم اندام پایی، وجود شیار بین قرقرهای عمیق، وجود ستیغ سهمی ناقص در سطح کف دستی (کف پایی)، عدم وجود استخوانهای فرعی قلم و استخوان کنجدی دیستال. اگرچه آناتومی استخوانهای ناحیهی قلم و بندهای انگشتان شتر یک کوهانه تفاوتهای جزئی و شباهتهای بسیاری را بین اندامهای سینهای و لگنی نشان داد، اما این استخوانها در شتر یک کوهانه شباهتهای اندک و اختلافهای آشکاری را با سایر نشخوارکنندگان اهلی دارا بودند. نتایج رادیوگرافی مطالعهی حاضر نشان داد که استخوان اصلی قلم اندام لگنی به واسطهی وجود یک زائدهی کف پایی انتهای پروگزیمال که در نماهای جانبی و پشتی - کف پایی دیده میشود، از اندام سینهای قابل تمایز است. در نماهای پشتی کف دستی و پشتی کف پایی شیار بین قرقرهای عمیقی در استخوان قلم دیده شد. به دلیل عدم وجود استخوانهای فرعی قلم و استخوان کنجدی دیستال، نماهای جانبی و پشتی کف دستی (کف پایی) به عنوان بهترین حالت گماریها جهت این نواحی پیشنهاد میشود. ولی در ناحیهی مفصل قلمی- بند انگشتی، علاوه بر نماهای فوق، نماهای مایل به دلیل وجود استخوان کنجدی پروگزیمال ضروری بود.
https://www.ivj.ir/article_13020_19cd4f6448ab433dfb6db6c33c904dd6.pdf
2016-02-01
87
97
10.22055/ivj.2016.13020
شتر یک کوهانه
رادیوگرافی
آناتومی
استخوان های قلم دست و پا
استخوان های انگشتان
عبدالواحد
معربی
amoarabi@scu.ac.ir
1
دانشگاه شهید چمران
LEAD_AUTHOR
جمال
نوری نژاد
j.nourinezhad@scu.ac.ir
2
دانشگاه شهیدچمران اهواز
AUTHOR
یزدان
مظاهری
y.mazaheri@scu.ac.ir
3
دانشگاه شهید چمران
AUTHOR
پریان
منجزی بختیاری
monjezy@yahoo.com
4
اهواز
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی شیوع گونههای آیمریا در گوسفندان شهرستان زابل
گونههای انگلی تکیاختهای متعلق به جنس آیمریا میتوانند سبب بیماری نشخوارکنندگان کوچک از جمله گوسفند شوند که به بیماری ناشی از این گونههای انگلی کوکسیدیوز اطلاق میگردد. کوکسیدیوز یکی از رایجترین بیماریهای رودهای گوسفندان جوان کمتر از شش ماه میباشد. شیوع آلودگی آن در تمام دنیا بالا میباشد و میتواند توسط گونههای مختلف آیمریایی ایجاد گردد. تحقیق حاضر به منظور تعیین میزان فراوانی و شناسایی تنوع گونههای آیمریا در بین جمعیت گوسفندان در زابل انجام شده است. برای انجام این تحقیق نمونه مدفوعی (5-3 گرم) از رکتوم 420 رأس گوسفند در طول چهار فصل سال 1392 گرفته شد. گوسفندان به سه گروه سنی تقسیم شدند، که شامل کمتر از 6 ماه، 12-6 ماه و بالاتر از 12 ماه بودند. تعداد اُاُسیست در هر گرم مدفوع با استفاده از روش شناورسازی مکمستر مورد بررسی قرار گرفت و اُاُسیستها برای شناسایی جنس و گونه انگل اسپروله شدند. بر اساس نتایج به دست آمده شیوع کلی آیمریا در این مطالعه 20 درصد (7/28-5/17CI= 95 درصد، 20 درصد) بود. سن گوسفندان روی شیوع آلودگی اثر معنیدار داشت. تعداد اُاُسیست به طور قابل توجهی در گوسفندان کمتر از 6 ماه بالاتر بود (5 0/0P<). اختلاف معنیداری از نظر شیوع عفونت بین گوسفندان نر و ماده وجود نداشت (05/0P>). اختلاف آماری معنیداری بین OPG (میانگین تعداد اُاُسیست در گرم مدفوع) با سن و جنس گوسفندان وجود نداشت (05/0P>). شش گونه آیمریا شامل: آیمریا آهساتا (33/8 درصد)، آیمریا پاروا (38/7 درصد)، آیمریا اوینوئیدالیس (57/3)، آیمریاپالیدا (85/2 درصد)، آیمریا ویبرجنسیس (14/2 درصد) و آیمریا انترکاتا (95/0 درصد) جدا شد. نتایج این بررسی نشان داد که آلودگی آیمریایی در گوسفندان شهرستان زابل شیوع دارد که این امر نشان دهندهی لزوم به کارگیری برنامههای کنترلی مناسب برای پیشگیری از این بیماری است.
https://www.ivj.ir/article_13021_861e075afef113efd1e4586ba2d24aca.pdf
2016-02-01
98
105
10.22055/ivj.2016.13021
آیمریا
کوکسیدوز
گوسفند
زابل
محمد
میرزایی
dr_mirzaie_mo@uk.ac.ir
1
دانشیار، گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید باهنر، کرمان- ایران
LEAD_AUTHOR
الهام
ده مرده
2
دانشگاه شهید باهنر کرمان
AUTHOR
حمید
شریفی
hamidsharifi@uk.ac.ir
3
استادیار، گروه بهداشت و مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید باهنر، کرمان- ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثر فلورفنیکل روی ناهنجاری زایی اسکلتی در جنین موش صحرایی
فلورفنیکل یک آنتیبیوتیک وسیعالطیف است که برای درمان بیماریهای مختلف به کار میرود. از آن جایی که مدرکی دال بر اثرات ناهنجاریزایی فلورفنیکل در دسترس نیست، هدف از مطالعهی حاضر بررسی اثرات ناهنجاریزایی فلورفنیکل در سیستم اسکلتی جنین موش صحرایی بود. این مطالعه روی 39 سر موش آبستن در 5 گروه انجام شد، گروه 1، گروه کنترل بوده و به ترتیب گروههای دوم تا پنجم فلورفنیکل را با دوز 100، 200، 400 و 800 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن دریافت نمودند. دارو در روز هشتم و دهم آبستنی به صورت داخل صفاقی تجویز شد. در روز بیستم آبستنی موشها آسانکشی شدند و پس از استحصال جنینها، قد و وزن آنها تعیین شد و با روش رنگآمیزی آلیزارین قرمز-آلیسین آبی رنگآمیزی شدند، سپس سیستم اسکلتی به وسیلهی دستگاه استریومیکروسکوپ بررسی شد. درصد جذب جنین در گروههای 1 تا 5 به ترتیب 09/4، 64/22، 68/44، 57/53 و 32/59 درصد بود. ناهنجاریهای اسکلتی مشاهده شده شامل شکاف کام، ناهنجاری جناغ و کاهش استخوانی شدن اندام حرکتی قدامی و خلفی بودند که در گروه 4 (mg/kg400 فلورفنیکل)، 53/11، 53/11 و 53/11 درصد و در گروه 5 (mg/kg800 فلورفنیکل)، 83/20، 50/12 و 50/37 درصد بود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که فلورفنیکل به صورت وابسته به دوز سبب وقوع ناهنجاریهای سیستم اسکلتی از جمله شکاف کام، ناهنجاری جناغ، جذب جنین و کاهش استخوانی شدن اندام حرکتی قدامی و خلفی در جنین موش صحرایی میشود.
https://www.ivj.ir/article_12997_4263a7a665f93772806e61db155fec97.pdf
2016-02-01
106
113
10.22055/ivj.2016.12997
فلورفنیکل
ناهنجاری
سیستم اسکلتی
موش صحرایی
محمود
خاکساری مهابادی
mkhaksarymahabady@yahoo.com
1
عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز
LEAD_AUTHOR
حسین
نجف زاده
najafzadehvarzi@gmail.com
2
دانشگاه شهید چمران اهواز
AUTHOR
مینا
بارانی زاده
mina.baranizadeh@gmail.com
3
دانشجوی دکتری دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مسمومیت حاد با قارچکش تبوکونازول در سگ ( گزارش موردی)
یک قلاده سگ نر 6 ساله از نژاد بومی، با علائم بالینی افسردگی، بیاشتهایی، اسهال، تشنگی شدید، خروج کف از دهان و بدون پاسخ به درمان حمایتی طی 2 ساعت، در یکی از شهرهای استان زنجان تلف شد. نمونههایی از اندامهای کبد و کلیهی حیوان به صورت فرمالینه برای آزمایش پاتولوژی و محتویات معده و بافتهای کبد، قلب، کلیه، مغز و طحال حیوان به صورت یخزده به مرکز تحقیقات سمشناسی و مسمومیتهای دامی دانشکدهی دامپزشکی دانشگاه تهران ارسال شد. در کالبدگشایی، اندامها تیره، پرخون و دهیدراته گزارش شده بود. مطالعات هیستوپاتولوژیک نشاندهندهی پرخونی، خونریزی و نکروز در بافتهای کبد و کلیه به همراه تغییر چربی در کبد بود. با توجه به وجود رنگ صورتی در محتویات معده و وجود گندمهای آغشته به رنگ صورتی، احتمال مسمومیت با یک نوع قارچکش که به وسیلهی بذر آلودهی کشاورزی به معده حیوان راه یافته بود را تقویت میکرد. در مرکز تحقیقات سمشناسی، با استفاده از روش گازکروماتوگرافی مجهز به دتکتور نیتروژن_فسفر (GC_NPD) جهت تعیین نوع مادهی سمی، عامل مسمومیت قارچکش تبوکونازول معرفی شد. این نخستین گزارش مسمومیت با تبوکونازول در سگ از ایران است.
https://www.ivj.ir/article_13022_cf424ee063144a0b04fe64c11792e828.pdf
2016-02-01
114
119
10.22055/ivj.2016.13022
قارچکش
تبوکونازول
سگ
مسمومیت
گازکروماتوگرافی
هیستوپاتولوژی
مجید
یارقلی
myargholi@yahoo.com
1
کارشناس سازمان دامپزشکی کشور
AUTHOR
طاهره
علی اصفهانی
aliesfahanit@yahoo.com
2
کارشناس مرکز تحقیقات سم شناسی دانشکده دامپزشکی
AUTHOR
شمسی السادات
موسوی
shmosavi@ut.ac.ir
3
مرکز تحقیقات سم شناسی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
AUTHOR
امیر مهدی
عرفانی
amirmehdierfani@yahoo.com
4
کارشناس سازمان دامپزشکی کشور
AUTHOR
علی
بشیری دزفولی
alibashiri@ut.ac.ir
5
دانشجوی دکترای تخصصی سم شناسی
AUTHOR
محمد باقر
حاج کاظمی
hajkazemi2010@gmail.com
6
کارشناس سازمان دامپزشکی کشور
AUTHOR
مهدی
حیدری
mehdi9938@yahoo.com
7
کارشناس سازمان دامپزشکی کشور
AUTHOR
جمیله
سالار آملی
jsalarvettox@gmail.com
8
رئیس مرکز تحقیقات سم شناسی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران_ هیئت علمی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR