ORIGINAL_ARTICLE
شیوع سرمی آلودگی به ویروس اسهال ویروسی گاو (BVDV) در گوسفندان استان خوزستان
این مطالعهی سرولوژیکی به منظور تعیین فراوانی آلودگی گوسفندان استان خوزستان به ویروس اسهال ویروسی گاو (BVDV) صورت گرفت. بدین منظور نمونهی خون از 318 رأس گوسفند متعلق به 5 شهر اهواز اخذ گردید. گوسفندان به 2 گروه ماده و نر و 4 گروه سنی 1، 2، 3 و 4≤ سال تقسیم شدند. از آزمون خنثیسازی سرم و با استفاده از ویروس NADL، سویهی سیتوپاتیک و ژنوتیپ BVDV-1 برای جستجوی پادتن ضد ویروس BVDV استفاده شده است. نتایج نشان داد (2/41 درصد) 134 رأس از گوسفندان تحت مطالعه دارای پادتن ضد ویروس BVDV میباشند. فراوانی آلودگی در دو جنس ماده و نر به ترتیب 8/40 درصد و 2/55 درصد و در چهار گروه سنی به ترتیب 5/36 درصد، 4/31 درصد، 44 درصد و 1/47 درصد بود. بهبهان و باغملک به ترتیب با 2/70 درصد و 26 درصد بیشترین و کمترین میزان آلودگی را به خود اختصاص دادند. تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که ارتباط معنیداری بین سن و جنس با آلودگی وجود ندارد در حالی که این اختلاف در بین شهرهای مختلف معنیدار بود. نتایج این مطالعه نشان میدهد که آلودگی به BVDV در گوسفندان استان خوزستان اندمیک بوده و برای کنترل و ریشهکنی BVDV در گاوها باید آلودگی گوسفندان و انتقال آنها به گاو مورد توجه قرار گیرد.
https://www.ivj.ir/article_94018_d9d3b567cc8d3a5d7cadd50c555ef30b.pdf
2019-09-23
5
12
10.22055/ivj.2018.135935.2047
ویروس اسهال ویروسی گاو
شیوع سرمی
آلودگی
گوسفند
خوزستان
کورش
برجسته
1
دانش آموخته دکترای تخصصی بیماری های داخلی دام های بزرگ، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
محمدرحیم
حاجی حاجیکلایی
mhajih@scu.ac.ir
2
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهیدچمران اهواز، اهواز، ایران
LEAD_AUTHOR
مسعودرضا
صیفی آبادشاپوری
masoudrs@yahoo.com
3
استاد گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
مهدی
پورمهدی بروجنی
pourmahdim@scu.ac.ir
4
دانشیار گروه بهداشت موادغذایی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
محمد
نوری
m.nouri@scu.ac.ir
5
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
مریم
داغری
dagherim@yahoo.com
6
کارشناس گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تاثیر عمل آوری سرشاخه خرما با اوره یا آنزیم بر قابلیت هضم مواد مغذی، رفتار مصرف خوراک و بعضی فراسنجههای خونی و شکمبهای گوسفند عربی
هدف از این آزمایش، بررسی تأثیر فرآوری سرشاخهی خرما با اوره یا آنزیم بر قابلیت هضم، رفتار مصرف خوراک و بعضی فراسنجههای خونی و شکمبهای گوسفند عربی بود. در این تحقیق از 16 رأس گوسفند عربی با میانگین سن 8 ماه و وزن 5/1±28 کیلوگرم استفاده شد. جیرهی آزمایشی شامل 50 درصد کنسانتره و 50 درصد علوفه بود. تیمارها شامل 1) جیرهی حاوی کاه گندم (شاهد)، 2) جیرهی حاوی سرشاخهی خام خرما، 3) جیرهی حاوی سرشاخهی خام خرما + 3 گرم در کیلوگرم آنزیم ناتوزیم و 4) جیرهی حاوی سرشاخهی خرما عملآوری شده با 4 درصد اوره بودند. در این آزمایش 21 روز جهت عادتپذیری و 14 روز جهت نمونهبرداری در نظر گرفته شد. در پایان آزمایش قابلیت هضم مواد مغذی، رفتار مصرف خوراک و فراسنجههای خونی و شکمبهای تعیین شدند و دادههای به دست آمده در قالب طرح کاملاً تصادفی تجزیه و تحلیل شدند. خوراک مصرفی، قابلیت هضم مادهی خشک و مادهی آلی و غلظت کلسترول خون تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. با این حال قابلیت هضم NDF و ADF و همچنین غلظت گلوکز و نیتروژن اورهای خون و نیتروژن آمونیاکی شکمبه به طور معنیداری در گوسفندان دریافتکنندهی جیره حاوی سرشاخهی خرما عملآوری شده با اوره افزایش پیدا کرد. جیرهی حاوی سرشاخهی خرما همراه با اوره بیشترین فعالیت نشخوار و جویدن را در دام به دنبال داشت و بیشترین میزان pH شکمبه با مصرف جیره حاوی سرشاخهی خرمای فراوری نشده مشاهده گردید. نتایج نشان داد که فرآوری سرشاخهی خرما با اوره و یا آنزیم بدون تأثیر منفی بر دام، باعث بهبود ارزش تغذیهای آن شده و قابلیت هضم را بالا میبرد. بنابراین شاید بتوان از آنها به جای کاه گندم در جیرهی گوسفند عربی استفاده کرد.
https://www.ivj.ir/article_94017_4875bb3785ef76fa15fc5fb2d128c36d.pdf
2019-09-23
13
22
10.22055/ivj.2018.115984.2012
اوره
آنزیم
سرشاخه خرما
فراسنجه های خونی و شکمبه
گوسفند عربی
حمید
پرنده
parande@yahoo.com
1
دانش آموخته کارشناسی ارشد تغذیه دام، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایران
AUTHOR
طاهره
محمدابادی
t.mohammadabadi@gmail.com
2
دانشیار گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایران
LEAD_AUTHOR
محمد
بوجارپور
bojarpour@yahoo.com
3
دانشیار گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایران
AUTHOR
مرتضی
چاجی
mortezachaji@yahoo.com
4
دانشیار گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مطالعه ی مقایسه ای ضریب رشد آلومتریک نخاع شوکی نسبت به ستون مهره ای در خدنگ هندی خاکستری (Herpestes edwardsii ) نر و ماده ی بالغ
مطالعات آناتومیکی نخاع شوکی به دلیل اهمیت بالای آن در زمینههای مختلف دامپزشکی و جانورشناسی همواره مورد توجه متخصصین علوم تشریح بوده است. مطالعهی حاضر به منظور ادراک بهتر از ویژگیهای مورفومتریک و کمی ساختمان ستون مهرهای و نخاع شوکی و اندازهگیری ضریب رشد آلومتریک در خدنگ هندی خاکستری (Herpestese dwardsii)انجام گرفت. بدین منظور از لاشهی 10 قلاده خدنگ بالغ که در نواحی مختلف استان فارس بر اثر حوادث طبیعی مرده بودند، استفاده گردید. در ادامه ساختار نخاع شوکی به دقت تشریح گردید و در فرمالین 10 درصد قرار گرفت. در این مطالعه طول ناحیهای و کلی نخاع شوکی، ستون مهرهای و ضریب رشد آلومتریک به صورت ناحیهای و کلی اندازهگیری و محاسبه شد. نخاع شوکی در خدنگ بالغ دارای ساختمانی استوانهای شکل بوده که از جهت پشتی – شکمی فشرده شده است و در جنس نر 47/11±38/292 و در جنس ماده 83/10±48/244 میلیمتر طول داشت. در هر دو جنس به ترتیب نواحی سینهای، کمری، گردنی، خاجی و دمی طویلترین نواحی نخاع شوکی را به خود اختصاص میدهند. در مطالعهی ستون مهرهای نیز نواحی دمی، سینهای، کمری، گردنی و خاجی به ترتیب طویلترین تا کوتاهترین نواحی محسوب میگردند. همچنین در مطالعهی ضریب رشد آلومتریک مشخص گردید که رشد نخاع شوکی در نواحی گردنی و سینهای بیش از ستون مهرهای و در نواحی کمری، خاجی و دمی کمتر از آن است. این نتایج تا حد زیادی با مطالعات قبلی محاسبهی ضریب رشد آلومتریک در حیوانات دیگر مطابقت دارد.
https://www.ivj.ir/article_94020_d9f45e4769de1666f3901eda90ff2b6c.pdf
2019-09-23
23
31
10.22055/ivj.2018.113239.2009
ضریب رشد آلومتریک
نخاع شوکی
ستون مهره ای
خدنگ
بابک
رسولی
babrs32@yahoo.com
1
دانش آموخته دکترای تخصصی آناتومی و جنین شناسی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
AUTHOR
صغرا
غلامی
gholami@shirazu.ac.ir
2
استاد گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی بیان ژن های IFN-γ، MX1، MX2، MX3 و HSP70 در ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) تغذیه شده با چای سبز (Camellia sinensis)
در مطالعهی حاضر اثرات چای سبز (Camellia sinensis) بر روی بیان برخی ژنهای مرتبط با فعالیت ضد ویروسی شامل، IFN-γ، MX1، MX2، MX3 و HSP70 در ماهی قزلآلای رنگینکمان مورد بررسی قرار گرفت. 120 ماهی (با میانگین وزن 5/2±5/23 گرم) در چهار گروه با رژیمهای غذایی حاوی 0، 20، 100 و 500 میلیگرم در کیلوگرم خوراک چای سبز به مدت 35 روز تغذیه شدند. نتایج نشان داد چای سبز با مقدار 500 میلیگرم در کیلوگرم، سطح بیان ژن IFN-γ را در کلیه و کبد افزایش داد در حالی که مقدار 100 میلیگرم در کیلوگرم، سبب افزایش بیان ژن IFN-γ در بافت طحال گردید. تمام دوزهای چای سبز سبب افزایش بیان ژن MX1 در کبد شد و بیان ژن MX1 در طحال، با مقادیر 100 و 500 میلیگرم در کیلوگرم چای سبز افزایش یافت. سطح بیان ژن MX2، در بافت کلیه با دوز بالای چای سبز و در بافت طحال با تمام مقادیر افزایش یافت. در ماهیانی که چای سبز به میزان 100 و 500 میلیگرم در کیلوگرم دریافت کردند، بیان ژن MX3 در بافت کلیه افزایش یافت. در ماهیان تغذیه شده با مقادیر 100 و 500 میلیگرم در کیلوگرم چای سبز، افزایش بیان ژن HPS70 در بافت کلیه مشاهده شد. مطالعهی حاضر پیشنهاد میکند چای سبز به ویژه در مقادیر بالاتر میتواند بیان برخی از ژنهای مرتبط با فعالیت ضدویروسی در ماهی قزلآلای رنگینکمان را افزایش دهد.
https://www.ivj.ir/article_94022_d1dc769aca2bcb0d8f3ba8df8373977b.pdf
2019-09-23
32
40
10.22055/ivj.2018.105608.1983
قزل آلای رنگین کمان
چای سبز
ویروس
بیان ژن
دفاع غیراختصاصی
نجمه
شیخ زاده
nsheikh@tabrizu.ac.ir
1
دانشیار ﮔﺮوه ﺑﻬﺪاﺷﺖ ﻣﻮاد ﻏﺬاﯾﯽ و آﺑﺰﯾﺎن، داﻧﺸﮑﺪه داﻣﭙﺰﺷﮑﯽ، داﻧﺸﮕﺎه ﺗﺒﺮﯾﺰ، ایران
LEAD_AUTHOR
شهاب
نوتاش
drshnotash@iaut.ac.ir
2
استادیار گروه بهداشت مواد غذایی و آبزیان، دانشکده دامپزشکی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
AUTHOR
علی
خانی اوشانی
khani_oushani_a@yahoo.com
3
دانشجوی دکترای شیلات، دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی تهران، تهران، ایران
AUTHOR
شلاله
موسوی
sh_mousavi@ut.ac.ir
4
استادیار گروه بهداشت مواد غذایی و آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تبریز، ایران
AUTHOR
کیوان
طاهاپور
k.tahapour@gmail.com
5
دانش آموخته دکترای حرفه ای، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مطالعه ضایعات پاتولوژیکی کلیه در مرغان تخمگذار استان اصفهان
ضایعات کلیوی باعث اختلال و افت عملکرد کلیه به صورت تجمع اسید اوریک (ازت دفعی) در خون و مایعات بدن میشوند. در نتیجه اسید اوریک به صورت کریستالهای اورات در بخشهای مختلف بدن رسوب مییابد. پس از شناسایی و اخذ تاریخچه از مرغداریهای تخمگذاری که در محدودهی سنی 30 تا 40 هفته بودند، جهت نمونهبرداری تلفات گله به مدت یک هفته مورد بررسی و کالبدگشایی قرار داده شد. از لاشههایی که کلیهی آنها دارای ضایعات کالبدگشایی ماکروسکوپی (تورم کلیه، وجود رسوب اورات در کلیه و حالبها) بودند، نمونهبرداری از کلیهها انجام شد. در این بررسی از مجموع 500 لاشهی اخذ شده از مرغان تخمگذار تلف شده، 40 درصد دارای ضایعات کلیوی میکروسکوپی بودند که شامل: 21 مورد پیلونفریت، 74 مورد گلومرولونفریت، 105 مورد نفریت بینابینی، 5 مورد توأم نفریت بینابینی و پیلونفریت، 2 مورد هم توأم گلومرولونفریت و پیلونفریت داشتند و همهی 200 مورد حاوی رسوب اورات در کلیهها و تعدادی دارای سنگهای ادراری بودند. نتایج نشان میدهد که بیشترین شکل ضایعات کلیوی در گلههای تحت مطالعهی ناشی از نفریت بینابینی است، ولی گلههایی که در دوران پرورش دچار آلودگی با ویروس برونشیت عفونی شده بودند میزان تلفات ناشی از عفونتهای کلیوی و نقرس در آنها بیشتر بود. این مطالعه نشان داد که ضایعات کلیوی میتواند یکی از عوامل اصلی بروز تلفات و کاهش تولید گلههای تخمگذار میباشد.
https://www.ivj.ir/article_94024_56d64409786986fee212b1d3032de0aa.pdf
2019-09-23
41
47
10.22055/ivj.2018.78652.1882
ضایعات پاتولوژیک
کلیه
مرغان تخم گذار
اصفهان
عزت الله
فتحی هفشجانی
ezzatfathi@yahoo.com
1
استادیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران
LEAD_AUTHOR
محسن
بابا احمدی
mbam_vet@yahoo.com
2
دانش آموخته دکترای عمومی، دانشکده دامپزشکی، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثر رزوراترول بر لیپیدهای خون و شاخص تصلبزایی در مدل موش صحرایی با تخمدان پلیکیستیک
سندرم تخمدان پلیکیستیک یک اختلال اندوکرینی در زنان در سن تولیدمثل است که معمولاً با مقاومت به انسولین و هایپرلیپیدمی همراه است. رزوراترول یک پلیفنول طبیعی دارای اثرات آنتیاکسیدانی و محافظت کنندهی قلبی میباشد. تا کنون مطالعهای دربارهی اثر رزوراترول بر نمایهی لیپیدی در این سندرم انجام نشده است. این مطالعه با هدف بررسی رزوراترول بر نمایهی لیپیدی و شاخص تصلبزایی در موشهای صحرایی مدل سندرم تخمدان پلیکیستیک انجام شد. در این مطالعه تجربی پانزده سر موش صحرایی مادهی نژاد ویستار (21 روزه) به 3 گروه (n=5) تقسیم شدند: گروههای کنترل، پلیکیستیک، و گروه پلیکیستیک تحت تیمار با رزوراترول. برای القاء فنوتیپ تخمدان پلیکیستیک، به موشهای صحرایی مادهی نابالغ، تستوسترون انانتات با دوز g100mg/ 1 وزن بدن به صورت زیرجلدی به مدت 35 روز تزریق شد. سپس به گروه تحت تیمار با رزوراترول، رزوراترول با دوز mg/kg10 به صورت داخل صفاقی به مدت 28 روز تزریق گردید. در پایان، غلظتهای سرمی کلسترول و تریگلیسریدهای تام، LDL-C، VLDL-C، HDL-C، گلوکز و شاخص تصلبزایی اندازهگیری شد. تیمار حیوانات گروه مدل تخمدان پلیکیستیک با رزوراترول سطوح سرمی LDL-C، گلوکز و شاخص تصلبزایی را کاهش و میزان HDL-C را افزایش داد. نتایج نشان میدهد که تیمار موشهای صحرایی دچار تخمدان پلیکیستیک با رزوراترول ممکن است موجب بهبود وضعیت دیسلیپیدمی شود و میزان شاخص تصلبزایی و گلوکز خون را کاهش دهد و ممکن است یک ترکیب درمانی مناسب برای بهبود اختلالات متابولیکی همراه با سندرم تخمدان پلیکیستیک باشد.
https://www.ivj.ir/article_94025_390d30ec1e19340f11317720911110e2.pdf
2019-09-23
48
57
10.22055/ivj.2018.102752.1977
لیپید
تخمدان پلی کیستیک
رزوراترول
شاخص تصلب زایی
مهناز
قوسی
ghowsi.mahnaz@gmail.com
1
دانشجوی دکترای فیزیولوژی جانوری، گروه علوم جانوری و فناوری زیستی، دانشکده علوم زیستی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
LEAD_AUTHOR
همایون
خزعلی
khazhom@gmail.com
2
دانشیار، گروه علوم جانوری و فناوری زیستی، دانشکده علوم زیستی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
AUTHOR
سجاد
سی سخت نژاد
ssisakhtnezhad@gmail.com
3
استادیار، گروه زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تاثیر محافظت کبدی عصاره ی هیدروالکلی گیاه پنج برگ (Potentilla reptans) بر بیومارکرهای استرس اکسیداتیو در مدل سمیت کبدی القاء شده توسط تتراکلریدکربن در موش صحرایی
تولید گونههای فعال اکسیژن (ROS) و القای استرس اکسیداتیو، مکانیسمهای اصلی ایجاد آسیب کبدی توسط بسیاری از سموم کبدی است. در مطالعهی حاضر، اثر محافظتی عصارهی گیاه پنج برگ بر شاخصهای استرس اکسیداتیو آسیب کبدی القا شده توسط تتراکلریدکربن (CCl4) در موشهای صحرایی مورد بررسی قرار گرفت. 35 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار آلبینو (250-230 گرم) به پنج گروه تقسیم شدند؛ گروه اول: آب مقطر خوراکی، سپس ml/kg1 نرمال سالین 9/0 درصد در روز 16 به صورت داخل صفاقی (IP) دریافت کردند. گروه دوم: آب مقطر به صورت خوراکی، به دنبال آن در روز 16 ml/kg1 روغن زیتون به صورت IP دریافت کردند. گروه سوم: آب مقطر به صورت خوراکی دریافت کردند، سپس در روز 16 تک دوز از مخلوط CCl450 درصد در روغن زیتون به صورت IP دریافت کردند. گروههای چهارم و پنجم: روزانه به ترتیب دوزهای mg/kg100 و 250 عصاره به صورت خوراکی، سپس در روز 16 تک دوز از مخلوط CCl4 و روغن زیتون IP دریافت کردند. سپس فعالیت سرمی فراسنجههای بیوشیمیایی کبد آسپارتات آمینوترانسفرازها (AST) و آلانین ترانسفراز (ALT)، آلکالین فسفاتاز (ALP)، بیلیروبین (TB)، پروتئین تام (TP) و سطوح سرمی آنزیمهای اکسیداتیو سوپراکسید دسموتاز (SOD)، کاتالاز (CAT) و گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) اندازهگیری شد. نتایج تحقیق نشان داد که تتراکلریدکربن در موشهای گروه شاهد سبب افزایش سرمی آنزیمهای AST، ALT، ALP و بیلیروبین تام، کاهش سطح پروتئین تام و فعالیت آنزیمهای SOD، CAT و GPX گردید. درمان با عصاره در دوز mg/kg250 سطوح افزایش یافته سرمی آنزیمهای AST، ALT و ALP ناشی از تتراکلریدکربن را به صورت معنیدار متعادل ساخت. همچنین عصارهی گیاه در دوزهای mg/kg100 و 250 سبب افزایش سرمی آنزیمهای SOD و GPX گردید. نتایج مطالعهی حاضر نشان داد عصارهی هیدروالکلی گیاه پنج برگ احتمالاً از طریق تعدیل آنزیمهای سمزدایی کننده و فاکتورهای آنتیاکسیدانی سبب محافظت از کبدی میشود.
https://www.ivj.ir/article_94026_d21a42e620a553d9ded1eb4c9e02e5a7.pdf
2019-09-23
58
67
10.22055/ivj.2018.128679.2036
عصاره هیدروالکلی پنج برگ
تتراکلرید کربن
بیومارکر
سمیت کبدی
استرس اکسیداتیو
حسام
کاملی
hesam_kameli@yahoo.com
1
دانش آموخته دکترای حرفه ای، دانشکده دامپزشکی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران
AUTHOR
زهره
عبدالملکی
zohre.abdolmaleki@gmail.com
2
استادیار گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران
LEAD_AUTHOR
سیده پرستو
یاسینی
parastoovet@gmail.com
3
استادیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی فراوانی انگلهای خونی در گوسفندان حومه دزفول در جنوب غربی ایران
انگلهای خونی از جمله تیلریا، بابزیا و آناپلاسما سالانه خسارت اقتصادی زیادی به صنعت پرورش گوسفند در سطح دنیا وارد میآورند. شهر دزفول که در جنوب غربی ایران واقع شده دارای آب و هوای گرم و مرطوب است و انتظار میرود آلودگیهای انگلی از جمله انگلهای خونی از شیوع بالایی در دامهای این شهر برخوردار باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی فراوانی انگلهای خونی در گوسفندان حومهی دزفول به روش میکروسکوپی و PCR است. بدین منظور در شهریور ماه تابستان 1395 از 200 رأس گوسفند از چهار منطقهی شرق، غرب، شمال و جنوب دزفول به صورت تصادفی نمونهی خون اخذ، گسترهی خونی تهیه و پس از رنگآمیزی از نظر آلودگی به انگلهای خونی بررسی گردید. جهت آزمایش PCR از بین نمونههای خون اخذ شده، 112 نمونه به طور تصادفی انتخاب و به آزمایشگاه ارسال شد. در بررسی میکروسکوپی به ترتیب 3 رأس (5/1 درصد)، 52 رأس (26 درصد)، 66 رأس (33 درصد) آلوده به بابزیا، تیلریا و آناپلاسما بودند و آلودگی به سایر انگلهای خونی مشاهده نشد. در بررسی مولکولی میزان آلودگی به تیلریا و بابزیا به ترتیب 4/71 درصد و صفر درصد بود. نتایج این مطالعه نشاندهندهی فراوانی بالای آلودگی به آناپلاسما و تیلریا و فراوانی اندک آلودگی به بابزیا در گوسفندان حومهی دزفول است. با توجه به نتایج این تحقیق لازم است اقداماتی از قبیل ارتقای سطح آگاهی دامداران در خصوص بیماریهای انگلی دامی و به طور ویژه انگلهای خونی و زیان اقتصادی ناشی از این بیماریها، سمپاشی اماکن دامی و حمام دادن به موقع دامها علیه انگلهای خارجی به منظور کاهش خسارتهای اقتصادی ناشی از این بیماریهای انگلی در سطح منطقهی دزفول صورت گیرد.
https://www.ivj.ir/article_94028_c87f5b754f2c5657282c306ebf07845c.pdf
2019-09-23
68
77
10.22055/ivj.2018.118675.2017
تیلریا
آناپلاسما
بابزیا
گوسفند
دزفول
پریسا
محمودوند
pary518@yahoo.com
1
دانشآموخته کارشناسی ارشد انگلشناسی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
AUTHOR
مسعود
ورشوساز
varshosaz.ma46@gmail.com
2
دانشآموخته کارشناسی ارشد انگلشناسی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
AUTHOR
حسن
نایب زاده
hassannayeb@yahoo.com
3
دانشیار گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
AUTHOR
علیرضا
راکی
alireza.rocky@gmail.com
4
استادیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
LEAD_AUTHOR
مهدی
پورمهدی بروجنی
pourmahdim@scu.ac.ir
5
دانشیار گروه بهداشت مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی شیوع سرمی آنتی بادی های علیه ویروس های آکابان و زبان آبی با استفاده از الایزای رقابتی در گاوهای شیری دامپروری های صنعتی اطراف سمنان
در مطالعهی حاضر یک بررسی مقطعی جهت تعیین شیوع سرمی ویروسهای آکابان و زبانآبی در گلههای گاو شیری سمنان (ایران) انجام پذیرفت. تعداد 184 نمونه سرم از گاوهای شیری منطقهی جمعآوری شد و آنتیبادیهای ضد این دو ویروس با استفاده از روش الایزای رقابتی در نمونههای اخذ شده ردیابی شدند. میزان شیوع سرمی ویروسهای آکابان و زبانآبی در گاوها به ترتیب 23 درصد (75-0 درصد بین گلههای مختلف) و صفر درصد تعیین شد. میزان شیوع ضدسرمی آلودگی به ویروس آکابان با شرایط شیردهی (دوشا یا تلیسه) و تاریخچهی سقط جنین به طور معنیداری در ارتباط بود، به این صورت که در گاوهای دوشا نسبت به تلیسهها (3/31 درصد) و در گاوهای بدون سابقهی سقط در مقایسه با گاوهای واجد سقط جنین (2/34 درصد) میزان شیوع سرمی بیشتر بود. مطالعهی حاضر مشخص نمود که عفونت به ویروس آکابان در گلههای شیری اطراف سمنان شیوع نسبتاً بالایی داشته و انجام اقدامات کنترلی و توجه بیشتر از سوی ادارات و سرویسهای دامپزشکی را میطلبد، در حالی که به نظر میرسد ویروس زبانآبی اهمیت کمتری در گلههای شیری منطقه دارد.
https://www.ivj.ir/article_94030_dae4cbc524728fe360b7baac3baf9a82.pdf
2019-09-23
78
84
10.22055/ivj.2018.101312.1971
آکابان
زبان آبی
شیوع سرمی
الایزا
گاو شیری
فاطمه
مهاجر
f.mohajer@yahoo.com
1
دانش آموخته دکترای حرفه ای، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران
AUTHOR
یونس
شیخ
sheikh@yahoo.com
2
دانش آموخته دکترای حرفه ای، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران
AUTHOR
حمید
استاجی
hstaji@semnan.ac.ir
3
استادیار گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران
LEAD_AUTHOR
مرتضی
کیوانلو
m.kaywanloo@semnan.ac.ir
4
استادیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه سمنان، سمنان، ایران
AUTHOR
حسن
هاشم زاده
hstaji78@yahoo.com
5
کارشناس اداره کل دامپزشکی استان سمنان، سمنان، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تنوع ژنتیکی در اینترون شمارهی 1 ژن هورمون رشد در مرغهای بومی نژاد مرندی
هورمون رشد مرغها بر رشد و نمو جوجهها، تولید تخممرغ، تیپ بدن، کنترل اشتها، تولید مثل و پاسخ سیستم ایمنی بدن تأثیر دارد. بسیاری از مطالعات نشان دادهاند که ژن هورمون رشد یک ژن کاندید برای صفات تولیدی مرغها هست. از چندشکلیهای این ژن میتوان در بهبود تولید، تجزیه و تحلیل فیلوژنتیکی و برنامههای انتخاب به کمک نشانگر استفاده کرد. در این پژوهش چندشکلیهای جایگاه ژنی اینترون شمارهی 1 ژن هورمون رشد در مرغهای بومی نژاد مرندی با استفاده از تکنیک PCR-RFLP مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع 100 قطعه مرغ انتخاب و برای شناسایی جهش در این جایگاه ژنی (776 جفت بازی) از آنزیم برشی MspI استفاده شد. پنج ژنوتیپ مختلف شناسایی شد و در کل جمعیت برای سه آلل A1، A2 وA3 به ترتیب فراوانیهای 24، 4 و 73 درصد برآورد شد. ژنوتیپ A3A3 با بیشترین فراوانی (50/0) و ژنوتیپهای A1A1 و A1A2 با کمترین فراوانی (02/0) مشاهده شدند. در کل جمعیت، شاخص اطلاعات شانون و شاخص تثبیت به ترتیب 69/0 و 16/0- محاسبه شدند. بر اساس آزمون کای اسکور، جمعیت مرغهای بومی نژاد مرندی برای این جایگاه ژنی دارای تعادل هاردی و واینبرگ بود. با توجه چندشکلی زیاد این جایگاه ژنی، میتوان بعد از تعیین ژنوتیپ و عملکرد هر یک از ژنوتیپها در تولید صفات اقتصادی، از این جایگاه ژنی در مرغهای بومی نژاد مرندی به عنوان یک نشانگر در برنامههای انتخاب و اصلاح نژاد ژنتیکی جهت بهبود صفات اقتصادی مرتبط با هورمون رشد بهره برد.
https://www.ivj.ir/article_94031_9ed751a722bf1e27a49392c046176182.pdf
2019-09-23
85
91
10.22055/ivj.2018.110694.1997
تنوع ژنتیکی
اینترون 1
هورمون رشد
مرغ بومی
نژاد مرندی
فراز
نقوی
faraz.naghavi@yahoo.com
1
دانشجوی کارشناسی ژنتیک، دانشکده علوم پایه، واحد مراغه، دانشگاه آزاد اسلامی، مراغه، ایران
AUTHOR
جعفر
پیش جنگ آقاجری
parsa20012003@yahoo.com
2
استادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، واحد مراغه، دانشگاه آزاد اسلامی، مراغه، ایران
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارتباط تغییرات هورمون های تیروئیدی با شاخص سرمی آسیب میوکارد در گاو، گوسفند و برههای مبتلا به تب برفکی
تب برفکی یک بیماری وزیکولی و بالینی حاد حیوانات زوج سم از قبیل نشخوارکنندگان اهلی و خوک میباشد. تب برفکی یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی دام محسوب میشود. اگر چه نقش ویروس تب برفکی در القای میوکاردیت در دامهای نوزاد شناخته شده است، به واسطهی مورد بحث بودن تغییرات هورمونهای تیروئیدی در مبتلایان و بررسی ارتباط احتمالی آنها با وقوع میوکاردیت، مطالعهی حاضر با هدف بررسی ارتباط این هورمونها با شاخص سرمی آسیب میوکارد در 50 بره، 15 گوسفند و 15 گاو مبتلا به تب برفکی انجام گرفت. پس از خونگیری از بیماران و جداسازی سرم، مقادیر تروپونین I، ترییدوتیرونین (T3) و تیروکسین (T4) اندازهگیری و هر سه گروه دامهای مورد مطالعه جدا از هم، بر اساس سطح سرمی تروپونین به دو گروه تروپونین بالا و پایینتر از حد طبیعی تقسیم شدند. میانگین سرمی هورمونهای تیروئیدی نیز با سطوح طبیعی در منابع معتبر مقایسه شدند. برخلاف گوسفندان، تفاوت معنیداری بین سطح تروپونین گاوها و برههای بیمار با مقادیر طبیعی مشاهده گردید. به جز، یک افزایش معنیدار در مقدار سرمی T3 گاوهای بیمار، تغییرات سرمی هورمونهای تیروئیدی دامهای بیمار تحت بررسی قابل توجه نبود. مقدار سرمی هورمونهای T3 و T4 بین دو گروه گاوهای با تروپونین بالاتر و پایینتر از حد طبیعی، تفاوت معنیداری نداشتند. در برههای واجد تروپونین بالا، کاهش معنیدار مقادیر سرمی هورمونهای تیروئیدی در مقایسه با گروه تروپونین پایین یافت شد. نتایج نشاندهندهی وجود شواهد سرمی آسیب میوکاردی در گاوها و برههای مبتلا به تب برفکی بود. کاهش هورمونهای تیروئیدی در برههای با تروپونین بالا ممکن است ناشی از آسیب غدهی تیروئید در برههای مبتلا باشد. همچنین به نظر میرسد که سطح سرمی هورمونهای تیروئیدی ارتباطی با آسیب میوکاردی در گاوهای مبتلا نداشته باشد.
https://www.ivj.ir/article_94034_9ade1e49d6432bfa8ef1adee72a5d451.pdf
2019-09-23
92
101
10.22055/ivj.2018.134349.2045
هورمون های تیروئیدی
آسیب میوکارد
تب برفکی
گاو
گوسفند
علی عباس
نیکوند
a.nikvand@scu.ac.ir
1
استادیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهیدچمران اهواز، اهواز، ایران
LEAD_AUTHOR
سیده میثاق
جلالی
mi.jalali@scu.ac.ir
2
استادیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهیدچمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
علی رضا
قدردان مشهدی
a.ghadrdan@scu.ac.ir
3
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
محمد
نوری
m.nouri@scu.ac.ir
4
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
سروش
حسن پور امیرآبادی
s-hassanpour@phdstu.scu.ac.ir
5
دانش آموخته ی دکتری تخصصی بیماری های داخلی دام های بزرگ، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثر عصاره جوانه گندم بر تغییرات هورمونهای جنسی تخمدان در موش صحرایی مواجهه شده با سرب
اثرات سمیت سرب حتی در سطوح پایین دارای چندین اختلال مانند ضعف، اختلال در توانایی و رفتار فکری کودکان، فقدان شنوایی و بینایی، کاهش کیفیت اسپرم و باروری در زنان است. از طرفی، درمان توسط گیاهان دارویی مثل جوانهی گندم که غنی از آنتیاکسیدانهایی مثل ویتامینهای E، تیامین، روی، اسیدهای فنولی، آلکیلوریزورسینولها، اسیدهای آمینوفنول و آمینوبنزوئیکها میباشد، میتواند مد نظر قرار گیرد. 30 سر موش صحرایی مادهی بالغ نژاد ویستار (20±240 گرم) در 6 گروه شامل: کنترل (بدون درمان)، سرب با دوز 10 میلیگرم، عصارهی هیدروالکلی جوانهی گندم با دوزهای 100 و 200 میلیگرم، سرب همزمان با عصارهی هیدروالکلی جوانهی گندم با دوزهای 100 و 200 میلیگرم تقسیم شدند. در روز 36، از نمونهها خونگیری صورت گرفته و خاصیت آنتیاکسیدانی سطح پلاسمایی هورمونهای LH و FSH و استروژن مورد ارزیابی قرار گرفت. وزن موش و وزن تخمدان در گروه القای سرب با دوز 10 میلیگرم کاهش یافت، همچنین غلظت استروژن، LH و FSH و خاصیت آنتیاکسیدانی در گروه سرب با مقادیر متفاوتی کاهش داشت و در گروه عصارهی هیدروالکلی جوانهی گندم این مقادیر افزایش یافت. عصارهی هیدروالکلی جوانهی گندم توانایی جبران ضایعات ناشی از سرب را دارد، که میزان جبران بستگی به دوز تجویزی است.
https://www.ivj.ir/article_94035_5c6bf25a12c95277a396e80db6328ae0.pdf
2019-09-23
102
110
10.22055/ivj.2018.144143.2061
جوانه گندم
هورمون های جنسی
سرب
تخمدان
موش صحرایی
مهدی
هادی جعفری
mehdi.hadijafari@yahoo.com
1
دانش آموخته دکترای بافت شناسی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
AUTHOR
حسن
مروتی
hmorovvati@ut.ac.ir
2
استاد گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
LEAD_AUTHOR