ORIGINAL_ARTICLE
مقایسه پارامترهای پرفیوژن بافتی و الکتروکاردیوگرام در سگ های دچار شوک هموراژیک تجربی احیاء شده با محلول های رینگرلاکتات و هیدروکسی اتیل استارچ
شوک هموراژیک به عنوان یکی از علل مرگ ناشی از آسیب ایسکمیک اعضای مختلف در سگ میباشد. هدف از انجام این مطالعه، مقایسهی پارامترهای پرفیوژن بافتی و الکتروکاردیوگرافی سگهای مبتلا به شوک هموراژیک تجربی، قبل و پس از احیاء با محلولهای رینگرلاکتات و هیدروکسی اتیل استارچ 6 درصد بود. بدین منظور پارامترهای پرفیوژن بافتی شامل رنگ مخاط لثه، زمان پر شدن مجدد مویرگی، کیفیت نبض محیطی، دمای اندامهای انتهایی، غلظت لاکتات سرم، تعداد ضربان قلب، میانگین فشار خون سرخرگی، برون ده ادرار به علاوه الکتروکاردیوگرام ده قلاده سگ نر بالغ سالم از نژاد مخلوط پس از بیهوشی ارزیابی گردید (مرحله کنترل). دومین مرحله ارزیابی، پس از خونگیری تا حدود 60 درصد حجم خون و رسیدن به فشار میانگین سرخرگی 40 تا 50 میلیمتر جیوه صورت گرفت. پس از 30 دقیقه نگهداری حیوانات در شرایط تثبیت شوک هموراژیک، سومین ارزیابی انجام شد. سگها به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند که محلول رینگرلاکتات یا هیدروکسی اتیل استارچ 6 درصد را به ترتیب با دوز 20 و 5 میلیلیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در 4 بازهی زمانی 15 دقیقهای دریافت نمودند (مراحل چهارم تا هفتم ارزیابی). تا یک ساعت پس از آخرین مرحلهی احیاء سگها تحت نظر قرار گرفته و در پایان این زمان هشتمین مرحلهی ارزیابی صورت پذیرفت. زمان بر تعداد ضربان قلب، فشار خون میانگین سرخرگی، درجهی حرارت نواحی انتهایی بدن، برونده ادرار، غلظت لاکتات خون، ارتفاع موج R و فاصلهی زمانی امواج Q-T، تأثیر معنیداری داشت در حالی که نوع سرم بر غلظت لاکتات خون، برونده ادرار و ارتفاع موج P دارای تأثیر معنیداری نبود. نتایج این بررسی نشان داد که استفاده از دو محلول رینگرلاکتات و هیدروکسی اتیل استارچ جهت احیای بیماران دچار شوک هموراژیک، در کوتاه مدت تأثیر قابل اهمیتی بر پارامترهای پرفیوژن و الکتروکاردیوگرام ندارد.
https://www.ivj.ir/article_89172_5bd5c7e0db448e028387f9a1b49351d8.pdf
2019-06-22
5
15
10.22055/ivj.2018.99262.1962
شوک هموراژیک
هیدروکسی اتیل استارچ
پرفیوژن بافتی
الکتروکاردیوگرام
سگ
رضا
آذرگون
azargoun_vet@yahoo.com
1
دانش آموخته دکترای تخصصی بیماری های داخلی دام های کوچک، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
رضا
آویزه
avizeh@scu.ac.ir
2
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
LEAD_AUTHOR
علیرضا
غدیری
alighadiri@scu.ac.ir
3
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
هادی
ایمانی راستابی
h.imani@scu.ac.ir
4
استادیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
مهدی
پورمهدی بروجنی
pourmahdim@scu.ac.ir
5
دانشیار گروه بهداشت مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
محمد
راضی جلالی
jalali_m@scu.ac.ir
6
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تاثیر گیاهان آلبیزیا و لئوکانا بر هضمپذیری، تخمیر میکروبی شکمبه و فراسنجه های سرمی شتر تک کوهانه
این آزمایش به منظور بررسی اثر گیاهان آلبیزیا (برهان) و لئوکانا (سوبابل) بر هضمپذیری، تخمیر شکمبهای و فراسنجههای خونی شتر تک کوهانه انجام شد. در مرحلهی اول، مطلوبترین جیره از بین جیرههای شاهد، حاوی یونجه و باگاس، جیرههای حاوی برگ برهان و باگاس، غلاف برهان و باگاس، برگ سوبابل و باگاس و غلاف سوبابل و باگاس با روشهای آزمایشگاهی انتخاب شد. نتایج این مرحله نشان داد، بیشترین تخمیر، پتانسیل تولید گاز و قابلیت هضم آزمایشگاهی مربوط به جیرهی حاوی برگ برهان همراه با باگاس بود. در مرحلهی دوم، مطلوبترین جیره (جیرهی حاوی نسبت 60 به 40 باگاس و برهان) و جیرهی شاهد در تغذیهی 4 نفر شتر تک کوهانه با سن 5 سال و وزن 25±300 کیلوگرم برای 1 ماه استفاده شدند (2 شتر برای هر جیره). مصرف خوراک، قابلیت هضم مواد مغذی، فراسنجههای تخمیر شکمبه، رفتار نشخوار و متابولیتهای خونی در دامها اندازهگیری شد. دادههای به دست آمده در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد مادهی خشک، مادهی آلی و مقدار پروتئین مصرفی شترها در جیرهی شاهد و جیرهی آزمایشی تفاوت معنیداری با هم نداشتند. همچنین قابلیت هضم ظاهری مادهی خشک، الیاف نامحلول در شویندهی خنثی و اسیدی در تیمار شاهد و برهان تفاوت معنیداری نداشتند، اما قابلیت هضم پروتئین خام جیرهی آزمایشی نسبت به جیرهی شاهد بالاتر بود. تغذیهی برهان به دامها طی دورهی آزمایش، تأثیر معنیداری بر گلوکز خون، نیتروژن اورهای، کلسترول و تریگلیسرید نداشت. بر طبق نتایج، مدت زمان خوردن، استراحت، نشخوار و جویدن و هر کدام به ازای مواد مغذی تحت تأثیر جیرهی آزمایشی قرار نگرفتند. نیتروژن آمونیاکی در جیرهی شاهد بیشتر از جیرهی حاوی برگ برهان و pH در جیرهی حاوی برگ برهان بیشتر از جیرهی شاهد بود. نتایج حاصل از این آزمایشات نشان داد، با توجه به تأثیر مثبت جیره حاوی برگ برهان بر قابلیت هضم و تخمیر، شاید بتوان برگ برهان را به میزان 100 درصد جایگزین یونجه در جیرهی شتر تک کوهانه استفاده کرد.
https://www.ivj.ir/article_89174_8cdcae73ac04aa737d60d41188fa0dfb.pdf
2019-06-22
16
26
10.22055/ivj.2018.78522.1880
آلبیزیا
لئوکانا
قابلیت هضم
فراسنجههای سرمی
شتر تک کوهانه
خدیجه
انصاری
khadijeansari@yahoo.com
1
دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایران
AUTHOR
طاهره
محمدابادی
t.mohammadabadi@gmail.com
2
دانشیار گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایران
LEAD_AUTHOR
محسن
ساری
mohsensare@yahoo.com
3
دانشیار گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
شناسایی خصوصیات تکنولوژیک سویه های انتروکوکوس فشیوم و انتروکوکوس دورانس جدا شده از پنیر سنتی سیاهمزگی
میکروارگانیسمها و به ویژه باکتریهای اسید لاکتیک طبیعی و یا افزوده شده به عنوان کشت آغازگر یا الحاقی بر مراحل مختلف تولید پنیر تأثیر شگرفی دارند. هدف از این مطالعه، بررسی خصوصیات تکنولوژیک سه سویه انتروکوکوس فشیوم (SC5, SF5, SA12) و سه سویه انتروکوکوس دورانس ((SA25, SE16, SD18 جدا شده از پنیر سنتی سیاهمزگی، به منظور انتخاب سویههای مناسب از نظر تکنولوژیک برای استفاده در تهیهی کشت آغازگر یا الحاقی در تولید محصولات لبنی تخمیری میباشد. سویههای مذکور از لحاظ فعالیت اسیدی کردن، فعالیت پروتئولیتیک و لیپولیتیک و سایر خصوصیات بیوشیمیایی مورد بررسی قرار گرفتند. سپس، منحنی رشد سویهها در شرایط محیطی مختلف رسم گردید. در بین سویههای مورد مطالعه، از نظر توانایی تولید اسید، پروتئولیز و لیپولیز اختلاف معنیداری وجود دارد. قویترین سویه از نظر کاهش pH، سویهی SC5 میباشد. سویهی SC5 با 35/4 میلیگرم تیروزین در 5 میلیلیتر شیر و سویهی SE16 با 37/10 واحد در دقیقه قویترین سویهها به ترتیب از نظر پروتئولیز و لیپولیز میباشند. نتایج نشان داد که رشد در غلظتهای 2 و 4 درصد نمک و 6/9pH=، موجب آغاز رشد لگاریتمی در حدود ساعت 4 میشود. در حالی که رشد در 5pH= و غلظت 5/6 درصد نمک، موجب تأخیر در شروع فاز لگاریتمی (ساعت 8) میگردد. نتایج این مطالعه نشان داد که سویههای انتروکوکوس جدا شده از پنیر سنتی سیاهمزگی به دلیل توان پایین در کاهش pH، قابلیت استفاده به عنوان کشت آغازگر را نداشته اما به دلیل توانایی خوب پروتئولیز، لیپولیز، تولید دی استیل، عدم تولید دی اکسید کربن از گلوکز و مقاومت نسبت به شرایط نامساعد محیطی میتوانند در کشت الحاقی، در تولید پنیر مورد استفاده قرار بگیرند. سویهی SE16 با توانایی بالای پروتئولیز و لیپولیز برای این منظور پیشنهاد میگردد.
https://www.ivj.ir/article_89177_62fe6693efde280164178631c1b63694.pdf
2019-06-22
27
37
10.22055/ivj.2018.100186.1969
انتروکوکوس فشیوم
انتروکوکوس دورانس
پنیر سنتی
سیاهمزگی
راضیه
پرتوی
r.partovi@ausmt.ac.ir
1
استادیار گروه بهداشت مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تخصصی فناوری های نوین آمل، آمل، ایران
LEAD_AUTHOR
شهره
عالیان سماک خواه
shohre.alian@ut.ac.ir
2
دانش آموخته دکترای اپیدمیولوژی، گروه بهداشت مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تخصصی فناوری های نوین آمل، آمل، ایران
AUTHOR
حمید رضا
کاظمینی
h.kazemeini@ausmt.ac.ir
3
استادیار گروه بهداشت مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تخصصی فناوری های نوین آمل، آمل، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثر مغز میوه بلوط بر قابلیت هضم، عملکرد رشد، جمعیت پروتوزوآ و برخی فراسنجههای خونی و شکمبهای بزغالههای پرواری
استفاده از منابع خوراکی غیر معمول در هر منطقه، به تولید محصولات دامی اقتصادی برای رفع نیاز جامعه کمک میکند و باعث کاهش رقابت غذایی دام با انسان میشود. آزمایش حاضر با هدف بررسی امکان استفاده از مغز میوهی بلوط و اثرات آن به عنوان یک منبع نشاستهای و دارای تانن به عنوان یک مادهی ضد تغذیهای، به صورت جایگزین با بخش دانهای در جیرهی بزغالههای پرواری انجام شد. در این آزمایش از 36 رأس بزغاله نر ترکی با میانگین وزن 2± 15 کیلوگرم استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیرههای حاوی ۲۱ و ۴۲ درصد مغز میوهی بلوط و جیرهی شاهد بودند. بزغالهها به مدت 90 روز با جیرههای آزمایشی تغذیه شدند. مصرف خوراک، قابلیت هضم ظاهری، فرآسنجههای تخمیری شکمبه نظیر اسیدهای چرب فرار و جمعیت پروتوزوآی شکمبه، فرآسنجههای خونی و فعالیت جویدن بزغالهها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد استفاده از مغز میوهی بلوط تأثیری بر مادهی خشک مصرفی کل دورهی آزمایشی، قابلیت هضم ظاهری مادهی خشک، پروتئین خام، الیاف نامحلول در شویندهی خنثی و شویندهی اسیدی نداشت. افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی تحت تأثیر جیرههای غذایی قرار نگرفتند. غلظت گلوکز، اوره، کلسترول و تریگلیسیرید خون، pH، غلظت نیتروژن آمونیاکی، کل اسیدهای چرب فرار، نسبت اسیداستیک به اسید پروپیونیک و جمعیت پروتوزوآی شکمبه تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفتند. مدت زمان خوردن و جویدن (دقیقه در روز) در مورد جیرههای حاوی مغز میوهی بلوط افزایش یافت. بنابراین، استفاده از مغز میوهی بلوط اثر نامطلوبی بر شاخصههای مورد مطالعه در این پژوهش نداشت و در بعضی موارد باعث بهبود عددی در نتایج آزمایش شد. از طرفی، با توجه به کاهش قیمت جیرههای حاوی مغز میوهی بلوط و هزینههای تمام شده پایینتر، میتوان از این مادهی خوراکی به عنوان بخشی از جیرهی غذایی بزغالههای پرواری استفاده کرد.
https://www.ivj.ir/article_89182_bdefc383468d2902a966d50529337b08.pdf
2019-06-22
38
49
10.22055/ivj.2018.110835.1998
قابلیت هضم
عملکرد رشد
جمعیت پروتوزوآ
فراسنجه شکمبه
بزغاله
حسین
حسینپور محمدابادی
hhosseinpr63@gmail.com
1
دانش آموخته کارشناسی ارشد تغذیه دام، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایران
AUTHOR
مرتضی
چاجی
chaji@asnrukh.ac.ir
2
دانشیار گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایران
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
شناسائی مورفومتریک و مولکولی انگلGyrodactylus sprostonae در ماهیان گرمابی استان گیلان با نگرشی بر شدت و شیوع آن در مزارع منتخب
انگل ژیروداکتیلوس از شاخهی کرمهای پهن و یکی از انگلهای خارجی شایع در ماهیان آب شیرین و دریایی است. این انگل اغلب بر روی پوست و بالهی ماهیان و به ندرت در آبشش آنها مشاهده میشود. انگل ژیروداکتیلوس میتواند سبب ایجاد بیماری و بروز تلفات در جمعیت ماهیان پرورشی و وحشی گردد. در این مطالعه ابتدا انگل ژیروداکتیلوس با استفاده از گسترش مرطوب از پوست، باله و آبشش ماهی کپور معمولی، کپور نقرهای و سرگنده در مزارع پرورش ماهی استان گیلان جدا و توسط میکروسکوپ نوری بررسی شد. شناسایی مورفومتریک انگلها با اندازهگیری و ترسیم بخشهای سخت اپیستهاپتور از قبیل قلاب مرکزی، قلابکهای حاشیهای، میلهی پشتی و میلهی شکمی صورت گرفت. برای بررسی مولکولی گونهی انگل ژیروداکتیلوس، پرایمر فوروارد، در ناحیهی s8/5 ژن RNA ریبوزومی و پرایمر ریورس در ناحیهی ITS2 ژن ریبوزومی برای تکثیر DNA گونههای انگل ژیروداکتیلوس به روش PCR استفاده شد. سپس توالی به دست آمده از محصول PCR با توالیهای موجود در بانک ژن NCBI مقایسه شد. در نتیجه گونهی انگل ژیروداکتیلوس با هر دو روش مورفومتریک و مولکولی Gyrodactylus sprostonae شناسایی گردید. شیوع آلودگی به این انگل در مزارع مورد بررسی در استان گیلان برای گونههای کپور معمولی، کپور نقرهای، سرگنده و کپور علفخوار به ترتیب 42/21%، 17/6% ، 95/21% و 0% تعیین شد.
https://www.ivj.ir/article_89184_7fef19cf024a007896c08a475855e224.pdf
2019-06-22
50
58
10.22055/ivj.2018.105207.1980
مولکولی
انگل
ژیروداکتیلوس
ماهیان گرم آبی
گیلان
جواد
دقیق روحی
javad_daghigh@yahoo.com
1
مربی پژوهشی گروه انگل شناسی، پژوهشکده آبزی پروری آب های داخلی، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، ترویج و آموزش کشاورزی، بندر انزلی، ایران
AUTHOR
عبدالحسین
دلیمیاصل
dalimi_a@modares.ac.ir
2
استاد گروه انگل شناسی، دانشکده علوم پزشکی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
LEAD_AUTHOR
محمد
پورکاظمی
m.pourkazemi@yahoo.com
3
استاد گروه ژنتیک و اصلاح نژاد آبزیان، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، ترویج و آموزش کشاورزی، تهران، ایران
AUTHOR
محدث
قاسمی
mohades@yahoo.com
4
استادیار گروه بهداشت و بیماری های آبزیان، پژوهشکده آبزی پروری آب های داخلی، مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، سازمان تحقیقات، ترویج و آموزش کشاورزی، بندر انزلی، ایران
AUTHOR
شکوفه
شمسی
sshamsi@csu.edu.au
5
5 دانشیار گروه انگلشناسی، دانشکده علوم جانوری و دامپزشکی، دانشگاه چارلز استارت، نیو سالت ولز، استرالیا
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثر کاتچین بر پراکسیداسیون لیپیدی و پارامترهای حیاتی اسپرم گاو هلشتاین پس از فرایند انجماد- ذوب
هدف از مطالعهی حاضر، تأثیر خواص آنتیاکسیدانی کاتچین بر میزان پراکسیداسیون لیپیدی و پارامترهای حیاتی اسپرم گاو نژاد هلشتاین پس از فرایند انجماد- ذوب میباشد. در این پژوهش از چهار رأس گاو بالغ نژاد هلشتاین، دو بار در هفته به کمک مهبل مصنوعی نمونههای منی جمعآوری شد. جهت از بین بردن اثرات فردی دامها، انزال ها به نسبتهای مساوی با هم مخلوط شدند. نمونهها به صورت مساوی به چهار گروه (8 تکرار) تقسیم شدند. مقادیر صفر (شاهد)، 20، 30 و 40 میلیگرم بر میلیلیتر کاتچین به همراه رقیقکننده بر پایهی سیترات- زردهی تخم به نمونهها اضافه شد. نمونههای منی پس از طی مراحل سردسازی و تعادل، به مدت 30 روز در داخل تانک ازت نگهداری شدند. پس از فرایند ذوب، میزان مالوندیآلدئید در نمونههای اسپرم با روش الایزا سنجش شد. همچنین، یکپارچگی غشا، میزان تحرک و درصد اسپرمهای زنده مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج، یکپارچگی غشا، میزان تحرک و درصد اسپرمهای زنده در نمونههای اسپرم تحت تیمار با غلظتهای 20، 30 و 40 میلیگرم بر میلیلیتر کاتچین در مقایسه با گروه شاهد به صورت وابسته به دوز به طور معنیداری افزایش و میزان مالوندیآلدئید به صورت وابسته به دوز به طور معنیداری کاهش یافت. بنابراین، استفاده از کاتچین در رقیق کنندهی مایع منی گاو موجب بهبود پارامترهای حیاتی اسپرم و کاهش پراکسیداسیون لیپیدی در اسپرم پس از فرایند انجماد- ذوب میشود.
https://www.ivj.ir/article_89185_6322b38f78eba73119bcbeccf1dc6107.pdf
2019-06-22
59
68
10.22055/ivj.2018.81971.1895
کاتچین
پراکسیداسیون لیپیدی
اسپرم
گاو
حشمت
سپهری مقدم
he.sepehri@gmail.com
1
استادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
LEAD_AUTHOR
مژده
عمادی
mozhdeh_emadi@yahoo.com
2
استادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
AUTHOR
تکتم سادات
وفا
vafa_toktam@yahoo.com
3
استادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ردیابی بیماری کوی هرپس ویروس (KHVD) در برخی مزارع کپورماهیان کشور: مطالعه مولکولی و آسیبشناسی
بیماری کوی هرپس ویروس، سبب ایجاد یک ویرمی حاد با تلفات تا ۱۰۰ درصد در کپورماهیان میشود. با توجه به بروز تلفات هر ساله و قابل توجه در مزارع کپور ماهیان پرورشی به ویژه مزارع استان خوزستان، احتمال ویروسی بودن بیماری در این مزارع وجود دارد. لذا هدف از این مطالعه، امکان شناسایی ویروس عامل KHVD در این مزارع بوده است. با مراجعه به ۱۴ مزرعه درگیر در طی سالهای ۹4-۹5، در صورت بروز تلفات، بلافاصله ماهی کالبدگشایی و از بافتهای آبشش و کلیه هر کدام یک گرم نمونه اخذ و در الکل 80 درصد قرار داده شد و پس از برچسبگذاری برای پروسهی آزمایشگاهی به آزمایشگاه انتقال داده شد و به روش Nested PCR (کیت IQ2000) مورد مطالعه قرار گرفت. برای مطالعهی آسیبشناسی از بافتهای آبشش، کلیه، کبد، مغز، قلب و روده چهار گونه کپور پرورشی نمونهگیری و از فرمالین ۱۰ درصد استفاده شد. نتایج حاصل از PCR برای تعداد ۷ نمونه از نمونههای مورد آزمایش در استانهای خوزستان و گیلان با ایجاد باندهای ۲۲۹ و یا ۴۴۰ bp برای بیماری KHV مثبت تشخیص داده شد. در مطالعات آسیبشناسی مقاطع بافت آبشش، هایپرپلازی سلولهای اپیتیلیوم پوششی لاملاهای ثانویه به همراه نفوذ سلولهای التهابی اغلب تکهستهای (به ویژه لنفوسیتها) در اغلب مقاطع بافتی مشاهده شد. همچنین در تعدادی از مقاطع بررسی شده، نکروز شدید سلولهای اپیتلیوم پوششی لاملاهای آبششی دیده شد. در بررسی مقاطع بافتی، کلیه در اغلب مقاطع، ساختار طبیعی داشته و فقط در تعداد کمی از توبولهای ادراری به ویژه توبولهای پروگزیمال، تورم سلولی در اپیتیلوم پوششی دیده شد. گنجیدگیهای داخل هستهای در تعدادی از سلولهای بافت مغز، قلب و روده به صورت کروماتین مارژینه مشاهده شد. نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان میدهد که برخی مزارع کپورماهیان کشور در استانهای خوزستان و گیلان، مبتلا به بیماری KHVD بوده که میتواند یکی از عوامل دخیل در ایجاد سندرم تلفات تابستانهی کپور ماهیان محسوب شود.
https://www.ivj.ir/article_89200_b4f823aae433be8f45ea3f377caf4372.pdf
2019-06-22
69
78
10.22055/ivj.2018.109965.1996
هرپس ویروس
ماهی کپور
مولکولی
آسیبشناسی
علی
طاهری میرقائد
mirghaed@ut.ac.ir
1
دانشیار گروه بهداشت و بیماری های آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاهتهران، تهران، ایران
LEAD_AUTHOR
آلا
عنایتی
ala_enayati@ut.ac.ir
2
دانشجوی PhD بهداشت آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
AUTHOR
مهدی
سلطانی
msoltani@ut.ac.ir
3
استاد گروه بهداشت و بیماری های آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
AUTHOR
مجتبی
علیشاهی
alishahim@scu.ac.ir
4
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
هومن
رحمتی هولاسو
rahmatih@ut.ac.ir
5
استادیار گروه بهداشت و بیماری های آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
AUTHOR
عادل
حقیقی خیابانیان اصل
haghighi@srbiau.ac.ir
6
کارشناس ارشد دفتر بهداشت و بیماری های آبزیان، سازمان دامپزشکی کشور، تهران، ایران
AUTHOR
پژمان
حسینی شکرابی
hosseini@srbiau.ac.ir
7
استادیار گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی انگل های کرمی در ماهی زمین کن دم نواری (Platycephalus indicus) خلیج فارس
در سالهای اخیر، تلفات زیادی در اثر آلودگیهای مختلف انگلی در ماهیان اتفاق افتاده است. شناسایی آلودگیهای انگلی ماهیان بومی، کمک زیادی به جلوگیری از ورود آلودگی به مزارع پرورشی نیز میکند. با توجه به اهمیت این قضیه و برای ممانعت از بروز بیماریهای زئونوز، بررسی انگلهای ماهیان دارای اهمیت زیادی میباشد. مطالعهی حاضر نیز به منظور بررسی انگلهای کرمی در ماهی زمینکن دمنواری (Platycephalus indicus) حوزهی خلیجفارس (در بازار شهرستان اهواز) صورت گرفت. در مطالعهی حاضر، 100 قطعه ماهی زمینکن دمنواری خریداری و به آزمایشگاه منتقل گردید. انگلها پس از جداسازی از قسمتهای مختلف ماهی، به الکل 70 درصد منتقل و در مرحلهی بعد شناسایی آنها توسط کلیدهای شناسایی صورت گرفت. در این مطالعه، 90 درصد از ماهیان دارای آلودگیهای متفاوت کرمی بودند. بیشترین میزان آلودگی مربوط به ترماتود Duosphincter zancli بودند. نماتودهای شناسایی شده در این مطالعه شامل Capillaria sp.، Porrocaecum sp. و Hysterothylacium sp. بود و نماتود هیستروتیلاسیوم بیشترین فراوانی را در بین آنها داشت. آکانتوسفال Serrasentis sp. و سستود Trypanorhyncha sp. نیز در این ماهی مشاهده گردیدند.
https://www.ivj.ir/article_89210_ac36757cc56f57126b147acb1d0b3494.pdf
2019-06-22
79
88
10.22055/ivj.2018.109579.1995
آلودگی انگلی
کرم
ماهی زمین کن دم نواری
خلیج فارس
مریم
عضدی
mary.azodi@gmail.com
1
دانشجوی دکترای بهداشت آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
LEAD_AUTHOR
رحیم
پیغان
rpeyghan@yahoo.com
2
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
محمد حسین
راضی جلالی
mh.jalali@scu.ac.ir
3
استاد گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
مسعود
قربانپور
m.ghorbanpoor1967@gmail.com
4
استاد گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
آناتومی استخوانچههای گوش میانی در گراز
گوش میانی، حفرهی نامنظمی است که از سه استخوانچهی سندانی، رکابی و چکشی تشکیل شده است و کار انتقال امواج صوتی به گوش داخلی و تبدیل آنها به انرژی مکانیکی را عهدهدار است. با توجه به اهمیت گوش میانی در انتقال صوت این تحقیق پایهریزی شد. در این تحقیق به منظور بررسی مورفولوژیکی جزئیات استخوانچههای گوش میانی گراز از پنج استخوان جمجمه گراز بالغ نر استفاده شد. بعد از بررسی آناتومی قسمتهای مختلف استخوان گیجگاهی و برداشتن استخوان، استخوانچههای گوش میانی خارج گردید و علاوه بر بررسی شکل ظاهری، ابعاد و جزئیات هر استخوان با استفاده از میکرومتر چشمی اندازهگیری شد. در انتها اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرمافزار سیگما استات مورد آنالیز قرار گرفت. در گراز استخوان گیجگاهی مشابه سایر حیوانات از سه قسمت مسطح، صماخی و زائدهای تشکیل شده بود. طول مجرای گوش خارجی تا پردهی صماخ در گراز حدود 14/0±37 میلیمتر میباشد. پردهی صماخ در گراز دایرهای شکل است و قطر پردهی صماخ در گراز حدود 21/0±5/12 میلیمتر اندازهگیری شد. همچنین پردهی صماخ در گراز به رنگ کرمی مشاهده شد. در گراز تعداد استخوانچههای گوش میانی سه عدد و شامل استخوانچههای چکشی، سندانی و رکابی بود. نتایج مورفومتری نشان داد که استخوانچهی چکشی دارای سر، گردن، دسته و سه زائدهی مشخص جانبی، قدامی و عضلانی است. استخوانچه سندانی شامل بدنه و دو زائدهی بلند و کوتاه است و دو سطح مفصلی دارد. زائدهی کوتاه یا خلفی به جدار خلفی بدنه متصل میشود و زائدهی بلند با استخوانچهی رکابی مفصل میشود. استخوانچه رکابی، دارای صفحه قاعدهای و سه زائده قدامی، خلفی و عضلانی بود که طول زائدهی قدامی کوتاهتر از خلفی بود. در تحقیق حاضر که به بررسی اجزا گوش میانی در گراز پرداخته شد مشخص گردید تعداد استخوانچههای گوش میانی در گراز با خوک مشابه میباشد و تنها اختلاف حاصله در اندازهی زوائد استخوانچهها میباشد.
https://www.ivj.ir/article_89211_ce2f79334bae3945c8e394610b5d95ac.pdf
2019-06-22
89
96
10.22055/ivj.2018.108145.1988
آناتومی
استخوانچه
گوش میانی
گراز
مجید
مروتی شریف اباد
mmorovati@ardakan.ac.ir
1
استادیار گروه دامپزشکی، آموزشکده دامپزشکی، دانشگاه اردکان، اردکان، ایران
LEAD_AUTHOR
الهام
صالحی
esalehi@ardakan.ac.ir
2
استادیار گروه دامپزشکی، آموزشکده دامپزشکی، دانشگاه اردکان، اردکان، ایران
AUTHOR
حسن
مروتی
hmorovvati@ut.ac.ir
3
استاد گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی رادیوگرافی اثر کلرپرومازین و سیزاپراید بر زمان عبور ماده حاجب از دستگاه گوارش گربه
رادیوگرافی با مادهی حاجب، یک روش تصویربرداری تشخیصی است که تصاویر با وضوح بالا را از دستگاه گوارش ارائه میکند و نقش برجستهای را در نشان دادن زمان عبور مواد از دستگاه گوارش در حیوانات کوچک و انسان ایفا مینماید. هدف از انجام تحقیق حاضر، ارزیابی رادیوگرافی اثر داروهای کلرپرومازین و سیزاپراید بر زمان عبور مادهی حاجب از دستگاه گوارش گربه بود. تحقیق بر روی 18 قلاده گربهی بومی بالغ و سالم از نظر بالینی، انجام گرفت. بدین منظور، گربهها به 3 گروه تقسیم شدند. گروه شاهد، که قبل از تجویز مادهی حاجب، تنها کتامین (20 میلیگرم/کیلوگرم) دریافت کرده بودند. گروه کلرپرومازین، که داروی کلروپرومازین (5/0 میلیگرم/ کیلوگرم و به شکل داخل عضلانی) و کتامین دریافت کرده بودند و گروه سیزاپراید، که داروی سیزاپراید (5/2 میلیگرم/ گربه بر حسب وزن بدن و به شکل خوراکی) و کتامین را قبل از تجویز مادهی حاجب دریافت کردند. در هر گروه، 6 قلاده گربه وجود داشت که 3 قلاده از آنها نر و 3 قلاده دیگر ماده بودند. رادیوگرافهای متعدد در زمانهای صفر، 20، 40 و 60 دقیقه، بعد از تجویز مادهی حاجب تهیه و هر یک ساعت تا رسیدن مادهی حاجب به قولون دنبال شد. بررسی زمان شروع تخلیهی مادهی حاجب از معده، نشان داد که گروه شاهد با گروه کلرپرومازین تفاوتی نداشت، ولی گروه سیزاپراید با گروههای شاهد و کلرپرومازین، اختلاف معنیداری داشتند. میانگین زمان تخلیهی کامل مادهی حاجب از معده برای گروه شاهد، 70 دقیقه، گروه کلرپرومازین 3/43 و گروه سیزاپراید 30 دقیقه بود و اختلاف معنیدار، بین گروه شاهد با دو گروه دیگر مشاهده گردید و بین گروههای دریافت کننده سیزاپراید و کلرپرومازین اختلاف معنیداری وجود نداشت. جنسیت، تأثیری بر زمان تخلیهی مادهی حاجب از دستگاه گوارش نداشت. نتایج نشان داد که گروههای مختلف درمانی، در زمان شروع تخلیهی معده از مادهی حاجب، تفاوت معنیدار دارند، اما بر دفع کلی مادهی حاجب از دستگاه گوارش تفاوت معنیداری دیده نشد.
https://www.ivj.ir/article_89213_75764f61274e7ff457cc654fb33c5747.pdf
2019-06-22
97
105
10.22055/ivj.2018.72593.1860
رادیوگرافی
ماده حاجب
کلرپرومازین
سیزاپراید
گربه
عبدالواحد
معربی
amoarabi@yahoo.com
1
دانشیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
LEAD_AUTHOR
بهمن
مصلی نژاد
bmosallanejad@scu.ac.ir
2
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
علیرضا
غدیری
alighadiri@scu.ac.ir
3
استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
محسن
بازدار
mohsenbazdar2011@gmail.com
4
دانش آموخته دکترای حرفه ای، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی آلودگی انگلی دستگاه گوارش ماهی گاریز (liza klunzingri) در آبهای سواحل بندرعباس
تحقیق حاضر به منظور بررسی انگلهای دستگاه گوارش ماهی گاریز (Liza klunzingri) به صورت فصلی در مدت نه ماه (از اردیبهشت 1392 تا دی 1392) در سواحل بندرعباس انجام شد. در طول دورهی تحقیق 51 نمونه ماهی صید و در آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت و انگلها پس از جداسازی ابتدا در فرمالین 4 درصد و سپس اتانول 70 درصد نگهداری شدند. در پایان تحقیق انگلهای، گونهی Neoechinorhynchus zabensis(Acanthocephala) و خانوادهی (Trematoda) Haploporinae و همچنین لاروانگل Contracaecum sp.(Nematoda) از دستگاه گوارش (قسمت روده و معده) میزبان جداسازی شد. از کل نمونههای بررسی شده 46 نمونه حداقل به وسیلهی یک گونه انگلی یا بیشتر آلوده شده بودند (شیوع 90 درصد) و فراوانی متوسط انگلی برای ماهی گاریز برابر با 72/22 و شدت متوسط انگلی برابر 19/25 بود. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که میزان فراوانی انگل در ماههای مختلف اختلاف معنیداری دارد. به طوری که بیشترین فراوانی انگل Haploporinaeدر مهرماه و بیشترین فراوانی انگل N.zabensis در دی ماه بود. تجزیه و تحلیل نتایج نشان میدهد که تغییرات فصل یکی از فاکتورهای مؤثر روی فراوانی و شدت انگلهای دستگاه گوارش میباشد.
https://www.ivj.ir/article_89215_919ab667746e9b49acd034cb5927d7e7.pdf
2019-06-22
106
115
10.22055/ivj.2018.59479.1786
انگل
دستگاه گوارش
ماهی گاریز
بندرعباس
فاطمه
نظری
fn.nazari1987@yahoo.com
1
دانش آموخته کارشناسی ارشد زیست دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
LEAD_AUTHOR
احسان
کامرانی
eza47@yahoo.com
2
دانشیار گروه شیلات، دانشکده دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
AUTHOR
ایرج
موبدی
ff.nazari1987@yahoo.com
3
استاد گروه انگل شناسی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
AUTHOR
ایوب
سلیمانی
aiobsolimani85@yahoo.com
4
دانشجوی دکتری تخصصی شیلات، تولید و بهره برداری آبزیان، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی اثر کاسنی (Cichorium intybus L) بر عملکرد رشد در جوجههای گوشتی تحت استرس گرمایی
استرس گرمایی، از مهمترین عوامل کاهشدهندهی تولید و بازدهی غذایی طیور به خصوص در جوجههای گوشتی در مناطق گرم و خشک محسوب میشود. استفاده از ترکیباتی با خواص آنتیاکسیدان، جهت کاهش آثار مخرب ناشی از استرس گرمایی توصیه میگردد. گیاه کاسنی نیز دارای ترکیبات فلاونوئیدی میباشد که از خاصیت آنتیاکسیدانی بالایی برخوردار است. بر همین اساس، به بررسی اثر گیاه کاسنی بر شاخصهای رشد جوجههای گوشتی تحت استرس گرمایی پرداخته شد. بدین منظور، پس از تهیهی عصارهی هیدروالکلی کاسنی، 270 قطعه جوجهی یک روزه گوشتی در 6 گروه، در دو سالن جداگانه تقسیم شدند و تا 22 روزگی به شکل عادی پرورش یافتند. از 22 تا 42 روزگی گروه اول، دوم و سوم (در سالن 1)، در شرایط عادی و گروه چهارم، پنجم و ششم (در سالن 2)، روزانه به مدت 8 ساعت در دمای 35 درجهی سانتیگراد نگهداری شدند. جوجههای گروه اول و چهارم، ویتامین C را (100 میلیگرم در لیتر) و جوجههای گروه دوم و پنجم، عصارهی کاسنی (100 میلیگرم در لیتر) از 22 تا 42 روزگی دریافت کردند. جوجههای گروه سوم و ششم به عنوان کنترل پرورش داده شدند. در پایان دورهی پرورش، شاخصهای تجمعی اضافه وزن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی محاسبه شد. نتایج نشان داد اگر چه استرس گرمایی اثر منفی بر شاخصهای رشد دارد اما اضافه سازی عصارهی یک درصدی برگ و ریشهی کاسنی در بسیاری از شاخصهای مورد بررسی همانند ویتامین C (به عنوان کنترل استاندارد) میتواند باعث بهبود شاخصهای رشد در جوجههای تحت استرس گرمایی گردد.
https://www.ivj.ir/article_89217_187f5f441df1b91bfed200d3f594b85f.pdf
2019-06-22
116
124
10.22055/ivj.2018.84051.1909
استرس گرمایی
کاسنی
ویتامین C
جوجههای گوشتی
رشد
معین
یزدخواستی
yazdkhastimoein@gmail.com
1
دانش آموخته دکترای حرفه ای، دانشکده دامپزشکی، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران
AUTHOR
مجید
غلامی آهنگران
mgholami6@gmail.com
2
دانشیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران
LEAD_AUTHOR
نوشا
ضیا جهرمی
nziajahromi@yahoo.com
3
استادیار گروه زیست شناسی، دانشکده علوم پایه، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران
AUTHOR