نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران
2 کارشناس گروه آمار و مطالعات توسعه شیلاتی، سازمان شیلات ایران
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
. ماهیان خاویاری دریای خزر جزو گونههای در معرض خطر بوده و از آنجایی که دارای ارزش اقتصادی زیادی میباشند، حفظ ذخایر آنها حائز اهمیت میباشد. تاس ماهیان یک گونه قدیمی از ماهیها هستند که در طیف وسیعی از محیطهای اکولوژیک از آب شیرین گرفته تا آب شور دریا رشد و نمو و زیست میکنند. اساس این روند سازگاری با محیطهای مختلف، توانایی کلیهها در کنترل تصفیهای مایعات و تشکیل ادرار میباشد. با این حال اساس مورفولوژیک این روند سازگاری اغلب ناشناخته میباشد (21). کلیه مهرهداران عضو اصلی درگیر در بقای هموستاز مایعات بدنی میباشد. مورفولوژی و عملکرد کلیهها در مراحل تکاملی آنها متناسب با نیازهای فیزیولوژیک آنها تغییر مییابد و بیشترین طیف تنوع کلیهها، در ماهیها یافت میشود. ساختمان و عمل کلیه در گونههای مختلف ماهیان آب شیرین و شور مطالعه گردیده و نشان داده شده که عملکرد کلیهها مطابق با شرایط مختلف شوری آب متفاوت است که این امر به ویژه در ماهیان آب شیرین حائز اهمیت میباشد (12 و 14).
|
مهرهداران آبزی بایستی به طور مداوم حجم زیادی از ادرار رقیق شده را برای حفظ توازن با میزان آب ورودی از طریق پوست و احشاء دفع نمایند و از آنجایی که غلظت یونها در چنین محیطی پایین میباشد آنها بایستی انرژی زیادی را با انتقال فعال صرف کسب این یونها از محیط اطراف نمایند. این عمل ترکیبی یعنی نیاز به تولید حجم زیاد ادرار و ضرورت عدم از دست دادن یونها
بدین معناست که کلیههای جنینی بایستی کارایی زیادی برای اعمال بازجذبی داشته باشند (17، 18، 20، 24 و 26). مطالعات محدودی که در رابطه با ساختارهای کلیوی تاس ماهیان وجود دارد و اینکه کلیه بچه ماهیان در مراحل اولیه سازگاری با آب دریا نیز نقش اصلی را در تبادلات یونی ایفا مینمایند ضرورت انجام چنین مطالعاتی را روشن میسازد.
مطالعات انجام شده بر روی تاس ماهیان هر چند اندک بوده ولی مطالعات خوبی تا کنون بر روی بیولوژی و تا حدی تولید مثل آنها به عمل آمده است که بیشترین مطالعات بر روی تکامل مراحل لاروی اندامهای مختلف در گونههایی از تاس ماهیان بوده است. از جمله مطالعات انجام شده در ایران میتوان به مطالعات مختلف بافتشناسی بر روی قرهبرون، ازونبرون، شیپ، چالباش و فیلماهی دریای خزر که توسط شیبانی و همکاران صورت گرفته است، اشاره نمود (10-1 و 26). از مطالعات انجام شده بر روی سایر گونههای ماهیان میتوان به مطالعات اختصاصی مختلف از جمله تنظیم اسمزی در کلیه ماهیهای استخوانی توسط Evans و همکاران (2008) Mc Donald و همکاران (2006)، Marshal و همکاران (2005)، و Varsamos و همکاران (2005) و تاسماهیان توسط Ojeda و همکاران (2003)، Krayushkina و همکاران (2000-2006) و Rodriguez و همکاران (2002)، موفولوژی کلیههای فاقد گلومرول توسط Beyenbach (2004) و تکامل کلیه ماهی گورخری توسط Drummond (2005) اشاره نمود (10، 12، 14، 17، 18، 19، 21، 23 و 27).
در مطالعه حاضر نیز خصوصیات بافتشناسی نفرونهای کلیوی در مراحل اولیه رشد در لارو و نوزاد قرهبرون مورد بررسی قرار گرفته است که از آن در مطالعات پاتولوژیک و نیز شناخت بیماریهای ماهی در تکثیر و پرورش ماهیان خاویاری استفاده میگردد.
مواد و روش کار
در این مطالعه تعداد شصت نمونه از لارو و بچه تاسماهی قرهبرون از زمان تفریخ یا یک روزگی تا چهل روزگی به طور تصادفی تهیه شده که نمونههای لاروی فوق از کارگاه تکثیر و پرورش ماهیان خاویاری سد سنگر رشت تهیه گردید. از این تعداد سی قطعه لارو و سی قطعه بچه ماهی بوده است. نمونهبرداری در روزهای اول پس از تفریخ و سپس در روزهای 5، 8، 12، 16، 25، 32 و40 روزگی انجام گرفت بدین صورت که در مراحل اولیه، نمونهبرداری از حوضچهها به وسیله ساچوک کوچک و در استخر خاکی به وسیله تور ترال انجام گرفت. سپس نمونهها در محلول پایدار کننده بوئن نگهداری گردیدند.
پس از تثبیت کامل، نمونهها به دستگاه پاساژ بافت یا اتوتکنیکون انتقال یافته و مراحل آبگیری، شفافسازی و آغشتگی با پارافین در آنها انجام گرفت و از نمونهها بلوکهای پارافینی تهیه گردید. برشهای بافتی از نمونهها به ضخامت 6 - 5 میکرومتر با میکروتوم دوار انجام شد. نمونههای بافتی آماده شده پس از رنگآمیزی به روش هماتوکسیلین و ائوزین توسط میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند.
نتایج
در اولین روز پس از خروج لاروها از تخم در نمونههای مورد مطالعه، اثری از کلیهها به طور واضح مشخص نبوده بلکه قسمت اعظم حفره شکمی توسط کیسه زرده اشغال شده است.
کلیهها که در ابتدا به صورت نوار باریکی در طرفین بدن از موازات پیش معده به سمت خلف بدن مشاهده میگردد در طی هفته اول پس از تفریخ با رشد بیشتری متمایز گردیده به طوری که تا دومین هفته کلیهها به صورت اندامهایی کاملاً مشخص، باریک و کشیده در طرفین بدن از محاذات معده تا ناحیه دمی امتداد مییابند.
البته بخش قدامی کلیهها به موازات و در مجاورت معدهها قرار گرفته که در قسمتهایی نیز با بخشهای خلفی کبد و نیز پانکراس مجاورت مییابد. بنابراین مشاهده میگردد که کلیهها از یک سو از سمت داخل یا احشایی با معده و رودهها قرابت داشته و از سطوح جانبی یا خارجی با عضلات مخطط دیوارههای بدن ماهی مجاور میباشند.
تصویر 1: نفرونهای کلیوی در هفته اول (10× ,H&E). بافت کلیوی به صورت کامل در طول به سمت خلف کشیده شده (K) که در آن لولههای ادراری و جسمکهای کلیوی (G) دیده میشوند. کلیهها از سمت احشایی توسط رودهها (I) و از سمت جانبی توسط عضلات مخطط دیواره بدن (M) احاطه شدهاند.
در این زمان کلیهها شامل لولههای ادراری متعدد و کوچک همراه با تعداد معدودی جسمک کلیوی میباشند. جسمکهای کلیوی در اندازههای مختلف و به تعداد کم مشاهده گردید که هر یک شامل یک کلافه مویرگی همراه با یک فضای ادراری مشخص در اطراف آن که توسط کپسول بومن احاطه گردیده، میباشد. لولههای ادراری در این روزها هنوز به طور کامل از یکدیگر متمایز نگردیده و همگی در ابتدا شبیه یکدیگر به نظر میرسند.
به طوری که در ابتدا سلولهای تشکیل دهنده لولههای ادراری همگی از نوع مکعبی کوتاه یا بلند بوده که سیتوپلاسم همه سلولها کمی اسیدوفیلیک رنگ گرفته و هر سلول حاوی یک هسته کروی یوکروماتیک و درشت میباشد (تصاویر 1 و 2).
به مرور در طی هفتههای بعد کلیهها به موازات رشد سایر قسمتهای بدن مانند طحال، کبد، معده و رودهها به سرعت به رشد خود ادامه داده و تکامل مییابند.
تصویر 2: لولههای ادراری تمایز نیافته (در هفته اول)
(40× ,H&E). دارای سلولهای مکعبی با هستههای یوکروماتیک، همراه با یک جسمک کلیوی حاوی توده گلومرولی (G) با فضای ادراری آن (U) مشاهده میگردد.
تصویر 3: در شانزده روزگی: یک جسمک کلیوی حاوی گلومرول (G) و دو لوله نزدیک (P) اسیدوفیلتر و تمایز یافتهتر از سایر لولههای مجاور که کمتر اسیدوفیل بوده و دارای سلولهای مکعبی با هستههای یوکروماتیک درشت میباشند (40× , H&E).
در تاس ماهیان با سن بیشتر، کلیهها دارای بخشهای قدامی، میانی و خلفی متصل و مرتبط با یکدیگر بوده که در سنین بالاتر با شکل گرفتن کامل معده و رودهها به ویژه روده مارپیچ، بخشهای میانی و خلفی کلیهها به طور کامل در مجاورت این قسمت از رودهها قرار میگیرند.
در طی ماه اول کلیهها دارای لولههای ادراری در حال تمایز از یکدیگر و نسبتاً کاملی میباشند. با این حال رشد و توسعه جسمکهای کلیوی از هفته سوم و چهارم فزونی گرفته به طوری که تا روز چهلم این مطالعه جسمکهای کلیوی تکامل محسوسی یافتهاند.
در اواخر اولین ماه زندگی لاروی یعنی روزهای بیست و پنجم تا سیام میتوان تمایز محسوسی از لولههای ادراری را به صورت لولههای نزدیک، شامل قطعات اولیه و ثانویه، لولههای دور و لولههای جمع کننده مشاهده نمود. بدین صورت که لولههای ادراری، به استثنای لولههای نزدیک که پررنگتر یا اسیدوفیل تر از بقیه میباشند، سایر لولههای ادراری کمتر اسیدوفیل رنگ گرفته و بنابراین رنگ اسیدوفیلی بیشتر، این لولهها را از بقیه متمایز مینماید. در نتیجه لولههای نزدیک با سلولهای استوانهای کوتاه و یا بلندتر اسیدوفیلیک، لولههای دور با سلولهای مکعبی، با اسیدوفیلی کمتر و دهانه بازتر و لولههای جمعکننده با سلولهای استوانهای کم رنگ از یکدیگر قابل تشخیص میباشند.
علاوه بر لولههای ادراری، در این زمان جسمکهای کلیوی نیز هر یک شامل یک کلافه مویرگی توسعه یافتهتر در وسط بوده که یک کپسول دو لایه متشکل از لایه جداری و احشایی آن را در بر گرفته است که در بین این دو لایه فضای ادراری دیده میشود. در برشهای میکروسکوپی لایه جداری آن که از یک لایه بافت پوششی سنگفرشی ساده تشکیل شده است به خوبی مشهود میباشد (تصاویر 3 و 4).
تصویر 4: در بیست و پنج روزگی: یک جسمک کلیوی (R) شامل کپسول بومن با لایه جداری سنگفرشی ساده (پیکان) و دارای کلافه مویرگی (G) و فضای ادراری (U) همراه با لولههای نزدیک (P) با سیتوپلاسم پر رنگتر و جمعکننده (C) با سیتوپلاسم کمرنگتر مشاهده میشوند (40× ,H&E).
همچنین مشاهده میگردد که در اوایل ماه دوم یعنی روزهای سی و دوم تا چهلم، برخی از لولههای نزدیک اپیتلیوم استوانهای بلندتری را نسبت لولههای مشابه نشان میدهند که میتواند نشانه پیدایش لولههای نزدیک ثانویه در کلیه باشد. در همین زمان به ویژه در بخش قدامی یا سر کلیه وجود گسترهای از بافتهای خونساز کلیوی همراه با بافت لنفاوی منتشر، در بین لولههای ادراری و جسمکهای کلیوی مشاهده میگردد. علاوه بر آن در اطراف قسمتهایی از جسمکهای کلیوی به ویژه در اطراف قطب عروقی آنها عموماً وسعت عروق خونی و توسعه بافت بینابینی نیز مشهود میباشد (تصاویر 5، 6 و 7).
تصویر 5: ناحیه قدامی یا سر کلیه در ابتدای ماه دوم، حاوی بافتهای لنفاوی و خونساز گسترده (ستارهها) همراه با سه جسمک کلیوی (R) و لولههای نزدیک (P) و دور (D) در تصویر دیده میشوند (10× ,H&E).
تصویر 6: کلیه در چهل روزگی (10× ,H&E). تمایز لولههای ادراری به لولههای نزدیک اولیه (P 1)، نزدیک ثانویه (P 2)، دور (D) و جمعکننده (C) دیده میشود. در تصویر سه جسمک کلیوی نیز وجود دارند که دارای قطب عروقی (پیکان)، قطب ادراری (U) وکپسول بومن با فضای ادراری (S) میباشند. در زیر جسمکها بافت خونساز کلیوی (H) نیز مشاهده میگردد.
تصویر 7 : لولههای تمایز یافته نزدیک اولیه (P1) و ثانویه (P2) در کنار لولههای جمعکننده (C) و دور (D) در پنجمین هفته مشاهده میگردند (40× ,H&E).
بحث
ظهور بافت کلیوی در هفته اول پس از تفریخ در لارو قرهبرون دارای رشد فزایندهای است که با ظهور سریع لولههای ادراری و جسمکهای کلیوی به طور همزمان همراه میباشد. البته در روزهای اول تعداد جسمکهای کلیوی بسیار کم و در عوض تعداد لولههای کلیوی و رشد آنها بسیار بیشتر و چشمگیرتر میباشد.
در ماهیها بر خلاف مهرهداران عالی بافت بینابینی یا بافت لنفاوی بزرگترین قسمت بافت خونساز بدن است. البته بافتهای خونساز در ماهیها همانند مغز استخوان در پستانداران هستند و بافتهای لنفوئیدی در کلیه ماهیهای استخوانی حقیقی میباشند بنابراین دو قسمت کلیهها دارای تفاوت عملی مهمی میباشند (10 و 24).
در مطالعهای که بر روی ساختارهای میکروسکوپ الکترونی و عملکرد تنظیم اسمزی در بچه تاسماهی ایرانی در سنین 20 تا 25 روزگی انجام گرفته ذکر گردیده که کلیه دارای دو قسمت سر و تنه بوده که سر کلیه که پرونفروز نامیده شده خود از دو بخش چپ و راست تشکیل گردیده است و تنه کلیه که از آن با عنوان مزو نفروز نام برده شده در قدام جدا شده و به قسمت خلفی متصل گردیده است. همچنین نشان داده شده که در برش طولی، سر کلیه از لولههای پرونفریک و بافت خونساز تشکیل شده است که لولههای فوق دارای سلولهای مکعبی با هسته گرد مرکزی میباشند (26). در انطباق با چنین یافتههایی در مطالعه حاضر نیز که بر روی لاروها از اولین روزهای پس از تفریخ انجام شده، وجود سر و تنه در کلیهها و همچنین حضور بافت خونساز البته همراه با بافتهای لنفاوی در سر کلیه مشاهده گردیده است.
در مطالعه مزبور نشان داده شده که نفرونها شامل گلومرولها و لولههای نزدیک، دور و جمع کننده میباشند. لولههای نزدیک از نظر سلولی دو گونه مشاهده گردیده که یک نوع آنها در راس خود دارای ریز کرکهای بلند و دیگری دارای ریز کرکهای کوتاه ذکر شده است که اینها با یافتههای حاضر در این مطالعه که دو شکل از لولههای نزدیک مشاهده گردیده مطابقت دارد. همچنین مطالعه فوقالذکر به نقش لولههای جمع کننده در باز جذب یونی اشاره نموده و نشان داده که با حضور این لولهها در پرونفروز، این بخش از کلیه در متابولیسم تنظیم اسمزی نقش مهمی را ایفا مینماید. با این حال متذکر گردیده که لولههای دیستال و جمع کننده در مزونفروز احتمالاً جایگاههای اصلی در انتقال یونی میباشند. بنابراین نتیجهگیری نموده که کلیه قره برون در دوره لاروی نیز دارای قابلیت تبادل یونی فعال بوده و در تنظیم اسمزی مشارکت دارد (27). در برخی مطالعات ذکر گردیده که احتمالاً لولههای نزدیک عمدتاً در باز جذب مولکولها از فیلترای کلیه، شامل یونهای آلی و غیر آلی، اسیدهای آمینه، بیکربنات، کربوهیدراتها، و گاهی خود آب مشارکت دارند البته مشارکت لولههای جمع کننده در بازجذب نمک در مطالعات انجام شده بر روی بسیاری از ماهیان استخوانی بالغ مشاهده و گزارش گردیده است (14، 18، 19 و 20).
طی یک مطالعه ایمونوهیستوشیمیایی که بر روی بچه تاس ماهی ایرانی صورت گرفته در خصوص نقش کلیهها در تنظیم اسمزی نشان داده شده که گلومرولها و لولههای دور هیچگونه واکنشی نسبت به آنزیم سدیم، پتاسیم- ATP آز نداشتهاند در حالی که سلولهای لولههای دور و جمع کننده یک واکنش قوی نسبت به این آنزیم از خود نشان دادهاند که نقش حضور چنین سلولهایی در کلیه برای تنظیم اسمزی بسیار پر اهمیت میباشد (16). این آنزیم به عنوان یک ناقل مولد غلظت سدیم پایین و پتاسیم بالا در اپیتلیوم کلیه، در نهایت سبب جذب مولکولهای مفید از فیلترای کلیه میگردد. سطوح بالای آنزیم فوق در لولههای پرونفریک در ماهی گورخری و همچنین در قورباغه مشاهده و گزارش گردیده اند (12 و 13).
در کلیههای اغلب ماهیان آب شیرین، مزونفروز یا بخش تنهای کلیهها شامل گلومرولهای توسعه یافته همراه با لولههای ادراری متشکل از لولههای نزدیک، شامل قطعات اولیه و ثانویه، گاهی لولههای بینابینی، لولههای دور و لولههای جمع کننده مشاهده و ذکر گردیدهاند (10، 12، 15، 19، 20، 26 و 27). اگر چه در برخی مطالعات گونهای، از وجود لولههای نزدیک بصورت دو قطعهای با عنوان لولههای نزدیک اولیه و ثانویه نام برده شده مانند گزارش آن در بچه تاسماهی ایرانی (16) و برخی تاس ماهیان بالغ (15 و 22) با این حال در مطالعهای بر روی بچه تاسماهی ایرانی، تا سن بیست و پنج روزگی چنین تمایزی گزارش نگردیده و تنها دو نوع سلول در لولههای مزبور مشاهده شده است و ذکر گردیده که این میتواند شروع تمایز این لولهها به دو نوع اولیه و ثانویه باشد (26). در حالی که در مطالعه حاضر که لاروها تا چهل روزگی مورد مطالعه قرار گرفتهاند، در این زمان لولههای مزبور به صورت دو قطعه مجزا به عنوان لولههای نزدیک اولیه و ثانویه مشاهده میگردند. در خصوص وجود لولههای بینابینی در بین لولههای نزدیک و دور، که در بعضی از ماهیان استخوانی و همچنین در برخی تاسماهیان گزارش گردیدهاند (15)، در مطالعه حاضر چنین لولههایی مشاهده نگردیده که ممکن است در سنین بالاتر از زمان این مطالعه قابل رویت باشند. به علاوه در مطالعه بچه تاسماهی ایرانی تا سن بیست و پنج روزگی نیز چنین لولههایی مشاهده نگردیدهاند (26).
اگرچه شباهتهای بسیاری بین کلیه ماهیها با کلیه پستانداران وجود دارد ولی با توجه به گزارشات مطالعات مختلف در مورد عملکرد بخشهای مختلف نفرونهای کلیوی در برخی ماهیها، میتوان نتیجهگیری نمود که تفاوتهایی در جایگاههای فیزیولوژیک کلیه برای هر یک از اعمال آن از قبیل باز جذب برخی مواد و مولکولها، تنظیم اسمزی و تبادلات یونی، در بین این دو گروه جانوری وجود دارد، چنانکه در برخی مطالعات هیستوشیمیایی و ایمونولوژیک ذکر گردیده که به نظر میرسد در ماهیها لولههای نزدیک نقش کمتری در متابولیسم تنظیم اسمزی و باز جذب یونی داشته و در عوض لولههای دور و جمع کننده نقش مهمتر و بیشتری در این اعمال داشته باشند، در حالی که در کلیه پستانداران، نقش لولههای نزدیک در این اعمال پر رنگتر بوده به طوری که این لولهها موادی را که برای متابولیسم بدن مفید هستند مانند اسیدهای آمینه، تمامی گلوکز و حدود 85 درصد کلرور سدیم و آب موجود در فیلترا را باز جذب میکنند و بدین ترتیب هموستاز محیط داخلی را فراهم میسازند. از طرفی نیز محصولات زائد معینی را که میبایست با ادرار دفع شوند از خود انتقال میدهند. در مقابل لولههای دور جایگاهی برای تعویض یونهاست که سدیم باز جذب و پتاسیم ترشح میگردد. در حالی که لولههای جمع کننده در شرایط خاصی آب را جذب نموده و بدین ترتیب در تغلیظ ادرار مشارکت دارند (11، 23 و 24).
ظهور جسمکهای کلیوی و لولههای ادراری در کلیههای لاروی از اولین هفته پس از تفریخ که در این مطالعه مشاهده گردید، میتواند در جهت کسب کارایی لازم برای تطابق با محیطهای مختلف آبی بوده و به مفهوم فعال بودن نفرونهای کلیوی از بدو تشکیل آنها به تدریج و متناسب با نیازهای بازجذبی یونها و مولکولهای مورد نیاز لارو در محیط خود میباشد.
1 استادیار گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران
2 کارشناس گروه آمار و مطالعات توسعه شیلاتی، سازمان شیلات ایران